
حالا فقط واردا و گدار از موج نوییها باقی ماندهاند
ژاک ریوت؛ مردی که همه زندگیاش سینما بود
هنر و تجربه: ژاک ریوت، یکی دیگر از فیلمسازان موج نوی سینمای فرانسه هم درگذشت و حالا از آن جمع کارگردانان عاشق سینما تنها آنیس واردا و ژان لوک گدار باقی ماندهاند.
ریوت در سال ۱۹۲۸ در روان فرانسه به دنیا آمد و پدرش داروشناس بود. او در ۲۱ سالگی اولین فیلم کوتاه آماتوریاش را با یک دوربین ۱۶ میلیمتری ساخت و در همان سال برای تحصیل در مدرسه سینمایی مشهور ایدک روانه پاریس شد، اما در آزمون آن رد شد. به جای رفتن به مدرسه سینمایی، ریوت برای چند سال در ردیف اول سینماتک پاریس به تماشای فیلمها نشست و در همانجا بود که با فرانسوآ تروفو، ژان لوک گدار، کلود شابرول و اریک رومر آشنا شد. ریوت در این برهه زمانی همراه با اریک رومر، مجلهای با نام «لاگازت دوسینما» را راهاندازی کرد که البته پس از انتشار پنج شماره دیگر چاپ نشد. پس از آن، به کایهدو سینما پیوست که آن زمان آندره بازن سردبیر بود . او از نسل منتقدان سینمایی است که همراه با تروفو و شابرول، کارش را به عنوان نویسنده با مجله کایه دو سینما آغاز کرده بود، ریوت، در سالهای حضور در کایه، نقدهای تأثیرگذاری را برای فیلمهای کارگردانان استودیویی هالیوود نظیر هاوارد هاکس و فریتز لانگ نوشت.کارگردانهایی که در آن سالها به عنوان فیلمسازانی تجاری و بدون سلیقه هنری خوانده میشدند. ریوت بعدها از بنیانگذاران نظریه مولف، در حوزه نقد شد. این منتقد- فیلمساز در کایهدو سینما باقی ماند و در سال ۱۹۵۳ سردبیر این مجله معتبر شد. مجله زیر نظر او نگاه سیاسی پیدا کرد و بازتابدهنده بینش روشنفکرانه آن دوره شد.
فیلمساز فرانسوی، در حینی که آثار کارگردانانی مثل ژان رنوار و ژاک بکر را ستایش میکرد، این فرصت را پیدا کرد که دستیاری هر دویشان را بکند و کمی بعد، در ۱۹۵۶، اولین فیلم حرفهای کارنامهاش که یک فیلم کوتاه به نام «ضربه چوپان» بود را با کمک کلود شابرول، در جایگاه همکار نویسنده و تروفو و گدار که هر دو در نقشهایی کوتاه جلوی دوربین حاضر شدند، بسازد. سرانجام پس از سالها تلاش و با بودجهای اندک که از طرف مجله کایهدو سینما در اختیار ریوت گذاشته شد، توانست اولین فیلم بلندش «پاریس متعلق به ماست» که یک فیلم فانتزی واقعگرای بدون دکور و جلوههای ویژه را بسازد. این فیلم دو سال بعد در ۱۹۶۱ به اکران درآمد. ریوت سال ۱۹۶۵ از سردبیری استعفا دادو فیلمسازی را با ساختن «راهبه» با بازی آنا کارینا پی گرفت.
تحسینشدهترین فیلم او به عقیده برخی از منتقدان، «سلین و ژولی قایقسواری میکنند» است که در سال ۱۹۷۴ ساخته شد. این فیلم داستان دوستی بین دو زن است که به مجموعهای از نقشبازی کردنها، بحران هویت و خیالبافیهای مشترک میانجامد؛ به شکلی که نیروی بداهه تخیل این دو زن فیلم را برای زمانی بیشتر از سه ساعت پیش میبرد.
در دهه ۱۹۷۰، آثار سینمایی ریوت معمولا به موانع متعددی مثل عدم پخش، اختلاف نظر با تهیهکننده و حتی مرگ بازیگر اصلی برخوردند و سالهای سیاه کارنامه فیلمسازی او را رقم زدند. او در ۱۹۷۱ فیلمی ۱۵ ساعته به نام «Out 1» (خارج یک) ساخت که در زمان خودش فقط یک بار به نمایش درآمد. چندین سال بعد در یکی از تکرارهای این فیلم در جشنواره فیلم آمستردام به گفته جاناتان رزنبام منتقد معروف، فقط سه نفر در سالن نمایش حضور داشتند. فیلمهای ریوت پر از اشارات متعدد به تاریخ سینما بودند. او معمولا با بازیگران ثابتی کار میکرد و شیفته ادبیات بود، تا جایی که گفته میشود، طول فیلمهایش را براساس رمانهای کلاسیک بلندی که میخواند، طرحریزی میکرد. تروفو زمانی در مورد او گفته بود: «ریوت متعصبترین آدم سینمایی در بین تیم ما متعصبهای موج نو است.» او به زمان بالای فیلمهایش شهره بود و میل زیادی به فتح مرزهای قصهگویی جریان رایج فیلمسازی داشت. این فیلمساز سینمای فرانسه که به نظر میرسد، به نهایت رویاپردازی محض رسیده بود، آثارش درمیان زمین و آسمان در حال رفتوآمد هستند؛ «پل شمالی» (۱۹۸۲)، «عشق روی زمین» (۱۹۸۴)، و «گروه چهارنفره» (۱۹۸۹) برخی از نمونه آثار وهمآلود او هستند.
مارتین مارینا که تهیهکنندگی تمامی فیلمهای ژاک ریوت را از بعد از «پل شمالی» بر عهده داشت بعد از مرگ ریوت گفت: «تمام زندگی ژاک، سینما بود و امیدوارم که فیلمهایش توسط نسل جدیدی که احتمالا او را نمیشناسد، چندباره دیده و کشف شود. من دوست، استاد و بخشی از ازندگی حرفهای و شخصیام را با مرگ او از دست دادهام». آخرین فیلم ژاک ریوت «اطراف یک کوه کوچک» نام دارد که سال ۲۰۰۹ با بازی جین برکین ساخته شده و روایتگر قصه گروهی است که سیرکی سیار را اداره میکنند. او این فیلم را برخلاف زمان معمول آثارش، با مدت زمان یک ساعت و ۲۴ دقیقه ساخت. شگفتزده کردن مخاطب، البته از ویژگیهای قابل انتظار از سردبیر سابق کایه دو سینما بود. خود او میگوید: «نباید فیلمساز فیلمی بسازد که از او انتظارش را داری. من ترجیح میدهم هیچ چیز نسازم تا اینکه فیلمی بسازم که شبیه دیگر آثارم باشد.»