
فرهاد علیزاده، کارگردان انیمیشن «چرا نباید مگس را کشت؟»
کارگردانی فیلم بلند همیشه وسوسهکننده است/ دیدن فیلم درسالن سینما برای تماشاگر و فیلمساز مهم است
هنروتجربه -سوگند نیازمند: حضور چند انیمیشن در قالب فیلمهای کوتاه روز هنروتجربه علاقهمندان به این سبک از فیلمسازی را از تاریخ ۲۶ اسفند سال گذشته به سالنهای سینما کشاند. «چرا نباید مگس را کشت» به کارگردانی فرهاد علیزاده یکی از همین فیلمهاست که داستان یک درگیری را تصویر میکند، در گیری بین دومرد که عامل آن یک مگس است. با فرهاد علیزاده پیرامون ساخت فیلمهای انیمیشن صحبت کرده ایم.
از ایده فیلم برایمان بگویید؟ چه شد به سراغ این قصه رفتید؟
فکر میکنم سماجت یک مگس را بسیاری از آدمها تجربه کردهاند. از جمله خود من که بارها اول صبح به سراغم آمده است. این تجربه مشترک را دوست داشتم. موقعیتی از آن ایجاد کردم و تا سطح ایجاد یک بحران تمام عیار با این کاراکتر پیش رفتم. تصور میکنم شباهت بسیاری به اتفاقهای روزمره جامعه داشته باشد. حوادث کوچکی که پیش رویمان است و بستگی دارد که چگونه با آنها روبهرو شویم، اگر زمینه ذهنی و روحی مناسب داشته باشیم تا خلق یک فاجعه هم پیش میرویم. یکی از کاراکترهای انیمیشن من این استعداد را دارد تا اتفاقهای بعدی فیلم را رقم بزند.
بازخوردها پس از اکران فیلم چطور بود؟
هر چند آمار دقیقی از سانسی که فیلمم در آن اکران میشود، ندارم اما خوشبختانه سینمای هنروتجربه جایگاه ویژهای در جامعه ما پیدا کرده است. تبلیغات مناسبی هم از سوی خود هنروتجربه و دوستانی که در زمینه سینما و فیلم کوتاه فعال هستند، برای معرفی فیلمها انجام شده است. در سایتها، گروهها و خبرگزاریهای مختلف درباره این فیلمها مینویسند و علاقهمندان را تشویق به دیدنشان میکنند. دوستانی از شهرهای مختلف که سینمای هنروتجربه در آن ها اکرانی ندارد از من میخواهند که به طریقی راهی برای دیدن فیلمم برایشان معرفی کنم. تصور میکنم این دلیلی است برای محبوبیت فیلمهای این گروه است و آرزویم این است که این فیلمها در همین قالب بتواند در تعداد بیشتری از سینماهای کشور نمایش داده شود.
در حال حاضر مشغول به چه کاری هستید؟
فیلمنامه کوتاهی در مورد مصائب جنگ برای کودکان دارم. فانتزی تلخ و شیرینی که آمیختهای است از فضای خشن جنگ و ذهنیت تجسم یافته کودکی چهار ساله در رویارویی با آن. در حال طراحی برای آن هستم.
آیا قصد ورود به عرصه فیلمسازی بلند را دارید؟
تصور میکنم فیلم بلند زمینه مناسبتری برای روایت داشته باشد به همین دلیل همیشه وسوسه کننده است، اما وارد شدن به این عرصه بسیار دشوار است. در زمینه سینمای انیمیشن این دشواریها دو چندان میشود. علاوه بر هزینه تولید، برخورداری از امکانات و دانش فنی هم بسیار مهم است. تجربههای گذشته در مورد سینمای انیمیشن ایران انگشت شمارند و ذهنیت روشنی در مورد اکران عمومی آن در سینماها کشور نداریم.
نظرتان راجع به اکران فیلم کوتاه در گروه هنر و تجربه چیست؟
سالهای زیادی بود فیلمسازان عرصه کوتاه به دنبال راهکاری برای اکران آثارشان در سینماها بودند. تا قبل از هنروتجربه تنها محل نمایش فیلم کوتاه جشنوارههای انگشت شمار فیلم کوتاه بود و در مقاطعی با توجه به ممیزیها از تلویزیون تعدادی از این فیلمها نمایش داده میشوند. اما اکران در سینما برای مخاطبین فیلم کوتاه هیچگاه به این گستردگی نبوده است. دیدن فیلم در سینما تجربه متفاوتی است که هنروتجربه آن را برای فیلم کوتاه در این سطح به ارمغان آورده است. فیلمهایی که در هنروتجربه به نمایش در میآیند به دلیل نوع نگاه سازنده اثر دارای تفاوتهای بنیادی با فیلمهای تجاریاند به همین دلیل تجربهای متفاوت برای تماشاگران به همراه داشته است. در حقیقت هم فیلمساز تجربهگرا و هم مخاطبش امکانی را یافتهاند تا با هم فیلمی را ببینند و نقدش کنند که حتی سالها امکان نمایش نداشته است. دیدن فیلم درسالن سینما مهم است. من اطمینان دارم اگر گروه هنروتجربه به این شکل اقدام به نمایش این فیلم ها نمیکرد، هم فیلمساز و هم تماشاگرش تجربههای مهمی را از دست میدادند.
دیدگاه فیلمساز تجربه گرا و نوع نگاهش تا چه میزان در نوع فیلمسازی او تاثیر دارد؟
همه چیز را همین نگاه فیلمساز در این نوع از سینما میسازد. البته عوامل بیرونی که در روند تولید فیلم دخالت دارند تاثیر خود را میگذارند اما نه آنقدر که شاکله اصلی نگاه تجربه گرای فیلمسازش را تغییر دهند. این نوع از سینما در دهههای اخیر حتی با مدیومهای دیگر هنری در هم آمیخته و هنرمند را تا درگیر کردن تماشاگرش در روند تولید و پس از آن در هنگام نمایش فیلم، شریک میکند.
و شما خود را یک فیلمساز تجربه گرا میدانید؟
من خود را فیلمساز تجربه گرا میدانم هر چند انیمیشن همیشه درصدی بالایی از تجربه گرایی را با خود دارد. به ویژه اگر از شکل متعارف تلویزیونی و تجاری آن فاصله بگیرید. انتزاع بسیار بالا و استفاده از تکنیکهای متفاوت و نامتعارف و ابزارهای گوناگون، هنرمند را تا مرز تجربهگرایی مطلق پیش میبرد. من انیمیشنهای کوتاهم را به تنهایی میسازم و این دست مرا در شکل روایت و انتخاب تکنیک که برای آن استفاده میکنم باز میگذارد. شاید این با ذات انیمیشن که کاری گروهی است در تضاد باشد. ویژگی مهم یک نفره بودن کار، شخصی شدن آن است که امکان میدهد همانند یک تابلو نقاشی با فیلمم برخورد کنند.