
نقد و بررسی «ممیرو» در مشهد برگزار شد
هادی محقق: میخواهم خودم را به ندانستن بزنم!/ چرا در خراسان، همدان، کرمان و … فیلمسازی نداریم؟
هنروتجربه – قاسم فتحی:عصر روز شنبه در شب ولادت امام رضا(ع) جلسه نقد و وبررسی فیلم«ممیرو» با حضور سید هادی محقق(کارگردان) و هادی دیباجی(بازیگر) پس از نمایش فیلم در در سالن شماره پنج سینما هویزه برگزار شد. در این جلسه سید هادی محقق بیشتر از همه از جهانبینیاش در فیلمسازی و نمادهایی که در این به کار گرفته صحبت کرد. علاوه بر این بازیهایی درخشان فیلم هم موضوع بعدی بود که بیشترین سوالاتِ تماشاگران را به خود اختصاص داده بود.
زندگی اتفاق شیرین نیست ولی من دوستش دارم
هادی محقق در همان ابتدا و پاسخ به سوالات تماشاگران که نتیجه فیلمتان قرار بوده چه باشد، گفت: «شخصا باید بگویم که هیچ علاقهای به نتیجه ندارم. من کار خودم را میکنم و اینکه فکر کنید از قبلش برای نتیجه برنامهریزی کرده باشم، اینطور نیست. ممیرو یعنی نامیرایی و اساسا فیلم درباره مرگ و زندگی است.در واقع فیلم درباره شاعرانگی است که در رفتار دختر و پسر است و اینکه دختر با بازگشتش پیرمرد را به زندگی امیدوارم میکند. من نمیدانم چرا اینها دیده نمیشود؟ الان شاید در زنگی شما کسی باشد که به همین طریق زخم بستر گرفته باشد. زندگی خیلی اتفاقا شیرینی نیست و لااقل برای من نیست ولی من دوستش دارم. توی این فیلم هم من اصلا تخیل نکردم و در واقع نیازی هم به تخیل نبود. اکثر صحنههای این فیلم را من در کودکی خودم دیدهام. البته این فیلم از دل خاطرهای بیرون آمد که یکی از دوستان برایم تعریف کرد و بسطش دادیم. نوشتنش که تقریبا یک سال و نیم طول کشید….مرگ برای من یک زندگی دوباره است و اینقدر که شما میگویید، تلخ نیست. هیچ وقت من درباره مرگ با اینکه کلی دربارهاش حرف زدهاند و نوشتهاند ولی توضیح کافی نگرفتم. فیلم بعدی من درباره یک پیرمرد ۸۰ساله است و امیدوارم که بتوانم همین مسیر را ادامه بدهم.»
فرآیند پیدا کردن سگ خیلی طولانی بود!
کارگردان «ممیرو» همچنین درباره بازی گرفتن از سگ و فرآیند پیدا کردنش گفت:« پروسه پیدا کردن سگ خیلی طول کشید. بعضی از سگها را آوردیم و افسردگی گرفتند و برخیها هم فرار کردند. این سگ را هم از خود همان روستا پیدا کردیم. صحنه مورچه ها هم تقریبا ۴۵دقیقه مدام گرفتیم تا همین تکه را در فیلم گذاشتیم. تقریبا نصف شیشه مرباخوری مورچه داشتیم و از آن همه فقط همینها را در فیلم گذاشتیم.»
محقق همچنین پاسخ سوال یکی از تماشاگران که گفته بود فیلم شباهتها با سینمای آقای کیارستمی دارد را اینگونه پاسخ داد: «سینما برای من یک مسیر است. من میخواهم ذهنیتم را تصویر کنم و در این راه سعی میکنم شبیهسازی نکنم و شبیه یکی دیگر نباشم. البته که باعث افتخار من است که پلانی از این فیلم شبیه فیلمها یا یادآور یکی از آثار سینمای استاد کیارستمی باشد. ولی جایی که من درش زندگی میکردم پر از جاده و بیابان بود و طبیعی است که بخواهم از اینها در فیلمم استفاده کنم.»
سر صحنه جواب سلام بازیگران را نمیدادم!
او درباره نحوه تعامل با بازیگران فیلم هم عنوان داشت:«خب بازیگران فیلم ما به آن صورت حرفهای نبودند و طبیعی بود که تحلیل نقش نمیدانستند. من سعی میکردم آنها را در موقعیت قرار بدهم. یعنی موقعیتی را میساختم و اجازه هم نمیدادم که از آن موقعیت خارج شود. خیلی فشار میآوردم. گاهی من سر صحنه حتی جواب سلامشان هم نمیدادم. یدالله شادمانی یک بار فهمیدم سر صحنه پیتزا خورده و برخورد بدی با او کردم. گفتم که باید غذا کم بخوری و خیلی چیزها را از دسترسشان خارج کردم.»
هادی دیباجی هم در ادامه گفت:« اینها را من اضافه کنم که حتی هادی گفته بود برای دو ماه نباید حمام بروند! گفتم بابا حمام را بیخیالشو هادی! یعنی میخواهم بگویم تا این حد آقای محقق حساس بود و اجازه نمیداد که فرد از موقعیتی که درش حضور دارد خارج شود. حتی بگویم که ترازو میآورد و وزن شادمانی را میگرفت تا از حدی که باید فراتر نرود. یعنی وزنش کمی بیشتر میشد میگفت: باز امروز چه چیزی اضافهای خوردهاید؟ شادمانی واقعا تلاش کرد مثل یک بازیگر حرفهای رفتار کند. شما حساب کنید آن صحنهای که با دست روی زمین راه میرود را ده بار گرفتیم. اگر یک بازیگر دیگر بود قطعا واکنش نشان میداد ولی او با نهایت تلاش کارش را انجام میداد.»
«ممیرو» هیچ منطقی ندارد
سید هادی محقق «ممیرو» را فیلمی براساس«کنش» بیرونیِ شخصیتها دانست: «در این فیلم به لحاظ شخصیتپردازی هیچ منطقی وجود ندارد. مهم همان کنشی است که دارد اتفاق میافتد و شخصیتهایی که حضور دارند…. راستش دلم میخواهد اتفاقا بعضی اوقات خودم را به ندانستن بزنم. واقعا تکنیک یک جاهایی اصلا جواب نمیدهد. توی دنیای فیلمسازی کلاسیک من باید برای تمام پلانها یک توضیح منطقی بدهم ولی اینجا نه. به من میگویید مثلا اگر آن پلان های کوره را حذف کنم هیچ اتفاقی نمیافتد. چرا باید آنها را حذف کنم وقتی آن کوره دارد شعلههای درونی سرباز را نشان میدهد. شما فیلم را میبینید و با کلی صحنههای غیرمنطقی مواجه میشوید. «ممیرو» یک مسیر است. «ممیرو» میگوید مرگ مال همسایه نیست، اهمیت «ممیرو» به نشان دادن زخم بستر یا کَندن پوست یک انسان نیست. دنیا به جنون رسیده و همه دارند دیوانهوار کارهایی میکنند که اصلا منطقی نیست. قطعا فیلم من اشتباههایی دارد و نمیتوانم کتمان کنم ولی اگر بخواهید با دو دوتا چهارتا به فیلم نگاه کنید، نمیشود، درواقه با این گونه دیدن چیزی دستگیرتان نمیشود.»
چرا خراسان به این بزرگی یک فیلمساز ندارد؟
در ادامه این نشست محقق با انتقاد از اینکه همه فیلمسازها تلاش میکنند به تهران بیایند و آنجا کار کنند، گفت: «در تاریخ هیچ سرزمینی مثل خراسان هنرمند و انسان بزرگ نداشته است. اما چرا این سزمین فیلمسازی که هویت اینجا را به تصویر بکشد، وجود نداشته است. اصلا انگار مدیران و سیاستگذران هم بدشان نمیآید همه چیز را توی آپارتمان و در و دیوار نشان دهیم. توی تهران دارند خانههای زمان قاجار را تخریب میکنند و کسی هم حرفی نمیزند. انگار دارند تاریخ را از بین میبرند و وقتی تاریخ از بین رفت شعر و داستان و هویت انسانی هم به مرور از بین میرود. رمان «کلیدر» پر از فراز و فرودهای جذاب است که فقط به یک فرازش میتوانید چندین فیلم بسازید. چرا کسی سراغ اینها نمیرود؟ چرا در همدان و کرمان و زنجان ما فیلمساز متعلق به همان دیار و فیلمسازی نداریم؟»
•
عکس:ثمانه سنایی