
فرهاد ورهرام در اعتراض به وضعیت نابسامان معیشتی مستندسازان نامه سرگشاده نوشت
مستندسازی یک شغل است/ آیا مستندساز نباید چشماندازی حداقلی از آینده داشته باشد
هنر و تجربه: فرهاد ورهرام مستندساز باسابقه با ارسال نامهای سرگشاده ضمن تاکید بر اینکه مستندسازی یک شغل است، از مسئولان خواسته تا به اوضاع معیشتی مستندسازان رسیدگی کنند. در متن این نامه که در خبرگزاری مهر منتشر شده،آمده است:
«مستندسازی یک شغل است.
مستندسازی یک حرفه است همانند دیگر حرفهها. مستندسازی به عنوان یک حرفه انعکاس دهنده واقعیتی است که در جلوی دوربین مستندساز قرار گرفته است. گاه این واقعیت ضبط مستقیم موضوعی است که مستندساز در آن موضوع دخالت نمیکند و گاه او با کاوش در موضوع، همانند یک روانشناس، جامعه شناس و یا یک فیلسوف با هنر خود جامعه را به چالش میکشد؛ با تمام تنوع در موضوعات گوناگون که مستندسازان آنها را تجربه کردهاند. مستندسازی یک شغل است و مستندساز نیاز به تامین زندگی دارد.
قصد مقایسه گردش مالی در سینمای داستانی را که تولید و سرمایه گذاری آن با سینمای مستند بسیار متفاوت است، نداریم. اما این سئوال مطرح است که چرا بخشهای دولتی اعم از فارابی، تلویزیون، وزارت نیرو، مناطق آزاد، وزارت نفت، بانکها و دیگر ارگانهای دولتی و یا وابسته به دولت و دیگر نهادهای انقلابی بیشترین سرمایه گذاری را برای تولید سریال و فیلم داستانی انجام داده اند که بیشترین آنها پس از یک بار نمایش در قبرستان آرشیوها مدفون شده است؟ اگر روزی یکی از نهادهایی که نام برده شد به هر دلیل برای تولید مجموعهای مستند خواب نما شود، شاخکهای حساس فرصت طلبان بدنه سینمای داستانی، تولید این مجموعهها را مدیریت کرده و از افراد سینمای داستانی برای ساختن این فیلمها دعوت میکنند.
سینمای مستند خود از آموزش، تولید و پخش و مدیریتهایی که اغلب آنها سنخیتی با تولید مستند ندارند، رنج میبرد. تولید، پخش و نمایش در سینمای مستند همانند سینمای بدنه تعریف نشده است. بودجه یک سال نهادهای دولتی همانند مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، انجمن سینمای جوانان و یا تلویزیون که اصلی ترین سفارش دهندگان فیلم مستند هستند برابر با بودجه برگزاری یک دوره جشنواره فیلم فجر هم نیست. نهادهایی مانند شهرداری و وزارت نفت که در گذشته یکی از پیشگامان تولید فیلم مستند بودند و در کارنامه آنها چندین فیلم درخشان و مهم ثبت شده است، به سینمای مستند روی خوشی نشان نمیدهند. تولیدات این نهادها بیشتر در دایره تیمهای روابط عمومی و یا مدیریتهای تابعه آنها و مستندسازانی که سابقهای در این کار ندارند و یا کمتر دارند و یا عضو صنف نیستند، تقسیم میشود.
ساده انگاری و بیتجربگی بخشی از بدنه مدیریت تولید فیلم مستند در نهادهای دولتی، غیر دولتی و صنایع باعث شده تعداد زیادی به اصطلاح مستندساز و برنامه ساز با رابطه و رانت و یا به دلیل سهلالوصول بودن سیستمهای دیجیتال در ضبط تصویر، بخشی از سهم تولیدات مستند را از کسانی که حرفه و شغل شان مستندسازی است، میربایند.
مستندسازی یک شغل است. آیا مستندساز همانند دیگر مشاغل نباید از آرامش حداقلی اقتصادی برخوردار باشد و چشم اندازی حداقلی از آینده داشته باشد؟ بحث ما در رابطه با گروهی مستندساز است که تعدادشان اندک نیست. این گروه بنا به تعریف خط فقر، در شرایط فعلی نزدیک به خط فقر زندگی می کنند. بسیاری از آنها نتوانسته اند ازدواج کنند، اجارهنشیناند و هر ساله با نزدیک شدن سررسید قرارداد اجاره خانه، در تب و تاب تهیه پول برای اضافه کردن مبلغ قرارداد و یا درصدد جستوجوی جایی جدید برای نقل مکاناند. تنها دلخوشی آنها به بیمهای است که آن هم هر ساله از سوی خانه سینما به سمت صندوق حمایت از هنرمندان و یا برعکس حواله داده میشود، ولی به هر حال خودش غنیمتی است.
مستندسازی یک شغل است. اکنون کار یک مستندساز که رابطه رانتی ندارد را بررسی می کنیم. فرض بر این است که یک مستندساز امکان تولید دو فیلم و هر کدام به مدت ۴۵ دقیقه را در یک سال داشته باشد. به دلیل نابسامانی در تولید و وضعیت نابسامان سفارش دهنده، اگر مستندساز خود تهیه کننده باشد، از هر فیلم حداکثر ۱۰تا ۱۲ میلیون تومان بابت تهیهکنندگی و کارگردانی نصیبش می شود. اگر حداکثر از دو فیلم ۲۴ میلیون تومان درآمد داشته باشد و آن را به ۱۲ ماه سال تقسیم کنیم، در آمد ماهانه او حدود دو میلیون تومان است که البته این بالاترین رقمی است که امکان دارد یک مستندساز دریافتی داشته باشد. اقتصاددانان خط فقر را برای خانواده دو نفره دو و نیم میلیون تومان برآورد کردهاند. اگر مستندساز با این رقم هم بتواند با سیلی صورت خود را سرخ کند، کسورات و پرداخت قطره چکانی اقساط قراردادها تا تسویه حساب، او را مغبون گروه تولید میکند.
اما سینمای مستند با تمام مشکلاتش از دهه ۶۰ میلادی تاکنون بیشترین افتخار را برای سینمای ایران توانسته است، کسب کند. اگر اعتقاد بر شریف بودن سینمای مستند است و یا فرهنگساز است که در شعارها میشنویم و برایش جشنوارههای رنگارنگ راه می اندازیم، گروهی از مستندسازان در خط فقر زندگی میکنند. چگونه میشود تاریخ و فرهنگ یک کشور را در ابعاد مختلف معرفی کرد و حافظه تاریخی یک ملت را با این مدیوم به ثبت رساند، در صورتی که مستندساز به شدت دست به گریبان معیشت خود است.
ما مستندسازان خواهشمندیم:
مشخص شود درصد تولید فیلم مستند در بودجه سالانه کلی فرهنگی کشور چه قدر است؟
نظارت بر سازمانها و مراکز و ارگانهایی که این بودجه در اختیارشان قرار میگیرد که آیا واقعا صرف تولید فیلم مستند میشود؟
جلوگیری از جشنوارهها و همایشهای غیر ضروری که به اسم سینمای مستند برگزار میشود که بخش اعظمی از هزینه سینمای مستند را پایمال میکند.
ملاقات و نشست کمیسیون فرهنگی مجلس با انجمنهای صنفی تهیه کنندگان و کارگردانان سینمای مستند برای بررسی مشکلات عدیده معیشتی این حرفه.»