
هنروتجربه- عاطفه محرابی: رضا بهبودی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون، تاکنون در چند فیلم از گروه «هنروتجربه» حضور داشته است. بهبودی در زمینه کارگردانی تئاتر تحصیل کرده است ولی بیشتر در حوزه بازیگری فعالیت میکند. او وجود رویکرد خلاقانه در متن را یکی از عوامل اساسی در انتخاب نقشهایش عنوان میکند. بهبودی غایت خود را در بازیگری حضور در سینما نمیداند. او حتی در شرایط سخت اقتصادی هم کمیت را به کیفیت ترجیح نداده است و همیشه سعی کرده با نهایت دقت نقشهایش را انتخاب کند. بهبودی عقبه تئاتریاش را مهمترین عامل برای وسواس در انتخاب نقشهایش میداند.شما را به خواندن بخش اول این گفتوگو با سایت هنروتجربه دعوت میکنیم.
بیشتر کارهایی که در حوزه تصویر کردهاید، فضایی تجربی دارند. دلیل گرایش شما به این نوع سینما چیست؟
به دلیل عقبه تئاتریام، متن برایم اهمیت ویژهای دارد. عمدتا درگیر متنهایی میشوم که به لحاظ مضمونی چیزی برای گفتن داشته باشند. هنوز که هنوز است متنهای بهجا مانده از تاریخ تئاتر اهمیت ویژهای دارند و حتی آبشخور تاریخ سینما هم به همین عقبه موجود در تئاتر و تاریخ ۲۵۰۰ ساله ادبیات نمایشی برمیگردد. به همین دلیل دوستانی که مثل من از حوزه تئاتر وارد سینما میشوند، اگر اندکی اهل وسواس باشند، نمیتوانند با هر فیلمنامهای ارتباط برقرار کنند و در آن مشارکت داشته باشند. برای من مضمون و شکل روایت فیلمنامه اهمیت ویژهای دارد. به همین خاطر همراهی با فیلمهایی که تصور میکنم، رویکرد خلاقانه و متفاوتی دارد، برایم در اولویت قرار میگیرد. پیش از اینکه گروه «هنروتجربه» شکل بگیرد هم دغدغهام حضور در فیلمهایی بود که رویکرد هنری و تجربی داشتند. به همین دلیل از سالهای دور، در فیلمهای کوتاهی هم که بازی کردهام، در همین راستا بودهاند. جستو جو در بیان و زبان سینمایی و روایت از زوایه و نقطه نگاه تازه برای من جذابیت دارد و این نوع کارها من را ترغیب به همکاری میکند.
کارگردان بهخاطر مختصات فیلمهای تجربهگرا، بازی و فضای متفاوتی را از بازیگر توقع دارد که کمتر ممکن است در فیلمهای سینمای بدنه آن نوع بازی از بازیگران تقاضا شود. همین موضوع یکی از دلایل استقبالم از این فیلمها است
برای شما به عنوان بازیگر، بازی در فیلمهای تجربی چه تفاوتی با بازی در فیلمهای سینمای بدنه دارد؟ منظورم به لحاظ سبکی است که باید در بازیگریتان پیش بگیرید.
همیشه درباره نقشهایی که پیشنهاد میشود سوالات کلاسیکی میپرسم. مثلا میپرسم این نقش از کجا آمدهاست؟ چه مختصات و طول شخصیتی دارد؟ عواطفش چگونه است؟ و… در واقع سعی میکنم روند بازیام را مطابق با جهان اثر شکل بدهم. حتی تلاش میکنم از نوع دکوپاژ کارگردان و یا تدوین فیلم هم تا جایی که امکان دارد، مطلع باشم، این اطلاع داشتن به بازیگر کمک میکند درک بهتری از فضای فیلم داشته باشد و نقشش را درستتر ارائه دهد. بنابراین بازی در هر نقشی را چه در تئاتر و چه در سینما یا تلویزیون با یک سری سوالات کلاسیک شروع میکنم ولی براساس جوابی که به سوالاتم میدهند، راه جدیدی را متناسب با کار و نگاه کارگردان پیش میگیرم.
آیا فیلمهای تجربی بیشتر از فیلمهای سینمای بدنه به بازیگر آزادی عمل میدهد؟
بله، کارگردان بهخاطر مختصات این نوع فیلمها، بازی و فضای متفاوتی را از بازیگر توقع دارد که کمتر ممکن است در فیلمهای سینمای بدنه آن نوع بازی از بازیگران تقاضا شود. همین موضوع یکی از دلایل استقبال من از فیلمهای تجربهگرا است. هر بازیگری که بخواهد در حوزه بازیگری تجربیات متفاوتی را پشت سر بگذارد، به این آزادی عمل توجه خواهد داشت.
البته فکر کنم این تمایل به حضور در فیلمهای تجربهگرا در میان بازیگران تئاتر بیشتر دیده میشود.
احتمالا همینطور است، بازیگرانی که کارشان را از تصویر آغاز کردهاند و کمتر تجربه اجرای صحنهای دارند، معمولا حضورشان با نوعی از سینما رقم خورده که شکل روایت خطی، کلاسیک و یا اصطلاحا ارسطویی دارد، بنابراین با همان شیوه بازیگری را یاد گرفتهاند و ممکن است به بهترین شکل هم در همین شیوه کارشان را ارائه دهند. ولی بحث بازیگران تئاتر در این زمینه کمی متفاوت است؛ ما با متنها و کارگردانهای مختلفی کار میکنیم و در فضای تئاتر ممکن است کارگردانی یک متن کلاسیک را به شیوه مدرن اجرا کند و تجربههای جدیدی را به آن کار کلاسیک اضافه کند تا شکل جدیدی پیدا کند. به همین دلیل تئاتریها میتوانند امکان بازی در سبکهای گوناگون را داشته باشند و صرفا محدود به بازی در اجراهای رئالیستی نشوند. در این صورت شاید بتوان گفت آنها راحتتر و زودتر به جهان تازه یک اثر راه پیدا میکنند.
وقتی نقشی به عهده شما گذاشته میشود چقدر درگیر شخصیتپردازی آن میشوید؟
امیدوارم توضیحی که میدهم حمل بر خودستایی نباشد، ولی اگر میخواستم فقط کار کنم و بعد از یک کار سراغ کار دیگر بروم، هیچوقت برای هرکدام از کارهایم چند ماه وقت نمیگذاشتم، بنابراین تا جایی که بتوانم و از من بر بیاید به نقش فکر میکنم. نه تنها به نقشهای خودم، بلکه به نقشهای دیگری هم که با آنها همبازی هستم، فکر میکنم. چون در تئاتر این را یاد گرفتهام که باید تعامل و فهم متقابلی میان پارتنرها وجود داشته باشد. اگر نکتهای به ذهنم برسد، سعی میکنم با رعایت ادب و احترام و در سطح سواد و فهمی که دارم، پیشنهادات خودم را به دوستان بدهم و با آنها مشارکت داشته باشم. شاید بعضی از این پیشنهادها پذیرفته شود و بعضی نشود ولی این باعث نمیشود که از تعامل با گروهی که با آنها کار میکنم، بپرهیزم.
البته این تعاملی که در نسل ما مرسوم بود، در حال حاضر میان بروبچههای جدید تئاتر کم رونق شدهاست. تمرین چند ماهه به ما یاد میداد، حتی اگر کارمان را از کلیشه و ایدههای اولیه شروع میکنیم، نباید روی آنها ایستادگی کنیم و باید با تمرین و ممارست کار را تقویت کنیم، ولی در سینمای ما – اخیرا در حوزه تئاتر هم با این معضل روبرو شدهایم- زمان تمرین، دورخوانی و تعامل بسیار کم و فشرده شدهاست. اکثرا یا بازیگران سر کار هستند، یا تمرین زیاد جزو آموزههایشان نیست. حتی ممکن است بازیگری که اسم و رسمی هم دارد به کارگردان بگوید: «من اهل تمرین نیستم، همینطوری میآیم جلوی دوربین» متاسفانه کارگردان هم نمیتواند با او مخالفت کند و همه این موارد دست به دست هم میدهد و این مراحل سَرسَری برگزار میشود. البته ممکن است یک بازیگر آنقدر به کارش مسلط باشد که بگوید، نیازی به تمرین ندارم و بدون تمرین هم بتواند کار قابل قبولی مقابل دوربین ارائه دهد، اما این نمیتواند آموزه همه باشد. از طرفی اگر بخواهیم به حق پارتنر هم توجه داشته باشیم، باید بهخاطر بازیگران دیگری که با ما همبازی هستند، این زمان را به تمرین اختصاص دهیم. چون در این صورت هم خودمان و هم کل مجموعه به رشد بهتری خواهیم رسید.
به خاطر همه اینهایی که گفتم، روی نقشهایی که بازی میکنم، وقت زیادی میگذارم، حتی گاهی از خانوادهام خیلی دوستانه میخواهم تا مدتی مهمانی یا اینور و آنور نرویم تا من بتوانم بیشتر روی فیلمنامه و نقشم تعمق کنم. همیشه به دانشجویان و هنرجویانم این مثال را میزنم که اگر اصغر فرهادی جایزه اسکار را برای سینمای ایران به ارمغان آورد و ما به او افتخار میکنیم، بهخاطر وقتی است که روی فیلمش گذاشته است، اگر او حداقل ۳ الی ۴ ماه با بازیگرانش تمرین نکرده بود، هیچوقت امکان نداشت چنین بازیهای خوبی در فیلمهایش ببینیم. اگر تمرین کافی وجود نداشته باشد، بهترین فیلمنامه را هم نمیتوان به خوبی برگزار کرد. بنابراین برای رسیدن به عمق کاراکتر، به یک زمان حداقلی نیاز داریم ولی متاسفانه روز به روز این زمان دارد، کمتر میشود.
دوست عزیزی که به خودش زحمت نمیدهد به دیدن تئاتر برود یا فیلمهای «هنروتجربه» را دنبال کند، همان بهتر که من را نشناسد؛ چون آن فرد، سینما و تئاتر را دغدغهمند پیگیری نکردهاست و از او بیشتر از این هم نمیشود، توقع داشت
در گفت و گویی که اخیرا از شما منتشر شدهاست گفته بودید هیچوقت در بازیگری به دنبال شهرت یا دیده شدن نبودهاید. اگر این وجه برایتان اهمیت نداشتهاست، پس در بازیگری دنبال چه هستید؟
مولانا میگوید: «چون که صد آید نود هم پیش ماست.» منظور من از حرفی که زدم این بود که یک بازیگر نباید فقط برای دیده شدن وارد هنر شود و این موضوع دغدغه اول و آخرش باشد، وگرنه مطمئنا هر آدمی به شهرت علاقهمند است- البته ممکن است بعضیها بهخاطر دردسرهایی که در شهرت وجود دارد از این دیده شدن گریزان باشند- اگر صرف دیده شدن برای فردی اهمیت داشته باشد، نیازی به هنر نیست، چون با پاشیدن اسید روی افراد هم میتوان به شهرت رسید. شهرت داریم تا شهرت! میشود در یک سریال ۹۰ شبی روی آنتن تلویزیون باشیم و برای ابد مشهور شویم، ولی مساله این است که در ادامه چکار کنی و چگونه خودت را ارتقا دهی. ممکن است در این مملکت و یا هرجای دیگر آدم بتواند ظرف یک ماه با بازی در سریال مشهور شود و عکسسش روی مجلات زرد بخورد، اما این مهم است که شما طالب چگونه شهرتی باشی. شهرتی که به سرعت پدید میآید و در ناکجا آباد هم مردم تو را میشناسند و امضا میگیرند، به راحتی میتواند ایجاد شود، کاری ندارد. ولی من دغدغه اولم این نبود، نیست و نخواهد بود که بخواهم صرفا مشهور بشوم. اگر هدفم شهرت بود، بیست سال پیش هم میتوانستم با بازی در سریالی که به من پیشنهاد شد، به شهرت برسم، اما انتخاب شخصیام تئاتر بوده و آگاه بودم مسیری که پیش گرفتم به شهرت چندانی در میان مردم عام نمیانجامد.
بعد از گذشت این همه سال به تدریج با کارهایی که کردهام تعدادی افراد من را شناختهاند و یک سری هنوز با من آشنا نیستند. دوست عزیزی که به خودش زحمت نمیدهد به دیدن تئاتر برود یا فیلمهای «هنروتجربه» را دنبال کند، همان بهتر که من را نشناسد؛ چون آن فرد، سینما و تئاتر را دغدغهمند پیگیری نکردهاست و از او بیشتر از این هم نمیشود، توقع داشت. خیلیها تصور میکنند فردی که چند فیلم توقیف شده دارد و در حوزه تئاتر و فیلم کوتاه فعالیت میکند، اصلا بازیگر نیست؛ من با این دسته از دوستان تهیهکننده و کارگردان هیچوقت کاری ندارم. مخاطبم دوستان هنرمندی هستند که اهل تئاتر دیدن، تعمق و تماشای فیلمهای متفاوت هستند. آنها متوجه میشوند که منِ بازیگر چه مسیری را با انتخابهایم پیش گرفتهام. با این طیف از دوستان راحتتر میتوانم کار کنم.
عکس: یاسمن ظهورطلب
•