
گفتوگو با بهزاد آزادی کارگردان فیلم کوتاه «کشتارگاه»
فیلم کوتاه آدمِ فروتن و خاکی میطلبد/ چرا این همه پول برای فیلمهای کوتاه ناموفق هزینه میشود؟
هنروتجربه – عاطفه محرابی: فیلم کوتاه «کشتارگاه» ساخته بهزاد آزادی،توانست به بخش سینه فونداسیون جشنواره کن راه پیدا کند. این فیلم داستان چهار دوست نوجوان را روایت میکند که برای وارد شدن به یک گروه قاچاق مواد مخدر، باید مقداری مواد را خریداری و تست کنند. «کشتارگاه» در جشنوارههای داخلی و خارجی موفق به کسب افتخارات زیادی شده است. بازیگریِ رئال و باورپذیر از نکات حائز اهمیت در این فیلم کوتاه است. به بهانه اکران «کشتارگاه» در گروه هنروتجربه با بهزاد آزادی گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید.
ایده اولیه «کشتارگاه» از کجا آمد و چگونه به آن سمت و سو دادید؟
«کشتارگاه» در سال ۹۳ ساخته شد ولی ایده آن دو سال قبلتر برایم طرح شد. همه چیز از تصویر چهار بچه شروع شد که در حال مصرف مواد مخدر بودند. دو سال روی ایده اولیه کار کردم تا به فیلمنامهای رسیدم که در محله کودکی خودم کشتارگاه روایت میشد. دوران نوجوانی و کودکی من در محله کشتارگاه گذشته است و تصویری که از آن چهار کودک دیده بودم را به دوران بچگی خودم ربط دادم تا بتوانم به داستانی مناسب برای فیلم برسم. تمام کاراکترهای درون فیلم به نوعی شبیه به دوستان دوره بچگی خودم هستند. به این ترتیب فیلمنامه «کشتارگاه» شکل گرفت.
یکی از موفقیتهای این فیلم کوتاه بازیهای خوب بازیگران است. چگونه به این انتخابها رسیدید؟
بهخاطر صداقتی که نابازیگرها در رفتارشان دارند، همیشه با آنها کار میکنم. بهخصوص وقتی سراغ نابازیگری بروی که کاملا در جریان قصه فیلمنامه بوده و آن نوع زندگی را تجربه کردهاست. در «کشتارگاه» هم از میان بچههای محله کشتارگاه، بازیگرانم را پیدا کردم. آنها هر روز اتفاقات رایج در کشتارگاه را دیدهاند و این فضا را به خوبی میشناسند. خیلی از این بچهها دوست دارند شبیه به بچههای کشتارگاه باشند، بنابراین بازی در این فیلم برایشان ساده بود، چون سعی میکردند، خودشان باشند و نقش خودشان را ایفا کنند. من هم تمام تلاشم این بود که بازی نکنند و خودشان را جلوی دوربین بیاورند. به همین دلیل شرح موقعیت و مفهوم دیالوگها را به آنها میدادم و همه این صحنهها بداهه اتفاق میافتاد. البته خدا را شکر، بچههای باهوشی بودند و به خوبی توانستند با بداهه پردازی، موقعیتی که مدنظر را خلق کنند. البته بازیگر نقش اول فیلم برادر خودم است که مدتهاست همراه من در سینما کار میکند، عکاسی میکند و … او مثل یک راهنما صحنه را بهدست گرفته بود و میچرخاند. به او گفتم اگر دیدی بچهها ریتم صحنه را میاندازند، خودت با بداهه گویی فضا را پر کن و بچهها را برای گفتن دیالوگهایشان به حرف بکش. همین باعث شده بود که بده بستانها به درستی اتفاق بیافتد.
به عنوان فیلمسازی که در زمینه فیلم کوتاه موفقیتهای زیادی داشته است، فکر میکنید یک فیلم کوتاه خوب باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
فلسفه فیلم کوتاه با فیلم سینمایی فرق دارد. اگر به تاریخ تولد فیلم کوتاه نگاه کنیم، متوجه میشویم، این نوع فیلمسازی بهوجود آمد تا گروهی به واسطه آن بتوانند به جامعه بشری و اتفاقات دور و اطرافشان اعتراض کنند.؛ درست مثل گروهکهای سیاسی که ممکن است در دورههای مختلف تاریخ برای اقدامی اعتراضی شکل گرفته باشند. در واقع فیلمسازان نمیتوانستند اعتراضات خودشان را در فیلمهای بلند سینمایی بیان کنند، چون در آن صورت فیلمشان به فروش نمیرفت. بنابراین با ساخت فیلم کوتاه سعی کردند، از وضعیت نابسامانی که در آن بودند، شکایت کنند.این نوع فیلمهای کوتاه، تلنگری اساسی را نه به مخاطب عام، بلکه به مسئولان و مخاطبان حرفهای میزد تا آنها در این موارد اقدامی انجام دهند. فیلم کوتاه خوب باید چنین رسالتی را پیش بگیرد. یکی از نقدهایی که در مورد فیلم «کشتارگاه» زیاد به من گفته شد این بود که روایت فیلم ما مثل فیلم سینمایی است و بهتر بود آن را در قالب فیلم بلند میساختیم. این حرف را کاملا قبول دارم. «کشتارگاه» بهخاطر زمان و قصهای که تعریف میکند تا حد زیادی زیر سایه فیلم سینمایی قرار میگیرد. دلیلش این است که من داشتم پایاننامه دانشگاهیام را میساختم و فونداسیون آن خیلی مهم بود. ولی به شکل کلی فیلم کوتاه از دغدغهای شروع میشود که ذهن فیلمساز را قلقلک میدهد. این دغدغه ممکن است درباره هر مسالهای باشد.ساخت فیلم کوتاه باید با این هدف باشد که منِ فیلمساز، باید با این اعتراض تأثیری روی جامعهام بگذارم. در صورتیکه ممکن است این جریان در خیلی از فیلمهای سینمایی وجود نداشته باشد. در فیلم سینمایی مسائلی همچون روابط کاراکترها، درام و پیچ و خمهایش اهمیت دارد ولی در فیلم کوتاه، فرصت زیادی برای این کار وجود ندارد، فقط فرصت داریم با انتقال یک حس، دغدغه و اعتراض قلبیمان را بگوییم. تصور من از یک فیلم کوتاه خوب این است و به نظرم بچههایی که در این حوزه کار میکنند نباید فیلم کوتاه را وسیلهای برای رسیدن به فیلم بلند بدانند. مطمئنا در آینده نه چندان دور سراغ ساخت فیلم سینمایی خواهم رفت ولی فیلم کوتاه همچنان با من میماند. مثل جنونی درون من است که دوست دارم با ساخت فیلم کوتاه آن را به تصویر بکشم. بنابراین هیچوقت از ساخت فیلم کوتاه دست نخواهم کشید.
ممکن است در کل ایران بیشتر از ده فیلمساز فیلمکوتاه خوب نداشته باشیم. این دردآور است، شاید فقط همان ده نفر هستند که فیلمهایشان خارج از کشور میرود، جایزه میگیرد و نامهایی شناخته شده هستند. در حالیکه سالی پنج هزار فیلم کوتاه در ایران تولید میشود!
در صحبتهایتان به این نکته اشاره کردید که فیلم کوتاه نمیتواند یک درام را پیش ببرد و به روابط کاراکترها بپردازد. با این حساب به نظرتان فیلمنامه فیلم کوتاه باید چه مشخصاتی داشته باشد؟
منظورم از واژه درام، درام مورد نظر سید فیلد است که از قدیم وارد فیلمنامهنویسی کلاسیک ما شده و هنوز هم فیلمنامهها براساس همان قانون، با ساختار سه پردهای پیش میروند. ولی فیلم کوتاه در عین حال که تمام این ساختارها را میشکند یک سری اصول را هم رعایت میکند. اصلی که فیلم کوتاه باید بتواند آن را رعایت کند، تأثیر گذاشتن روی مخاطب است. ممکن است یک فیلم کوتاه با ایجاد سوال برای مخاطب، با طراحی پیچ و خمها و حتی با یک پلان سه ثانیهای، بتواند روی مخاطب تأثیر بگذارد. بهنظرم تأثیرگذاری روی مخاطب در فیلم کوتاه خیلی سختتر از فیلم سینمایی است.اگر بخواهم یک فیلمنامه سینمایی بنویسم، یک استاندارد جهانی وجود دارد که میتوان طبق آن قصه را پیش برد و اگر اندکی سواد فیلمنامه داشته باشم، حداقلش این است که میتوانم یک فیلمنامه استاندارد بنویسم. ولی در فیلم کوتاه همه چیز حسی است. آدم طبق درکی که از قصه کوتاه مورد نظرش دارد، اتفاقات را کنار هم میگذارد تا بتواند درام را با کمک تکنیک و انتقال حس و شخصیتهای نابی که ممکن است در خیلی از فیلمهای سینمایی وجود نداشته باشند، ایجاد کند.
عمدهترین معضلی که بچههای فیلم کوتاه با آن روبهرو هستند، چیست؟
دوست ندارم بدبینانه به ماجرا نگاه کنم ولی متاسفانه آنچه میگویم بدبینانه نیست! در حوزه فیلم کوتاه روند درستی وجود ندارد. ممکن است در کل ایران بیشتر از ده فیلمساز فیلمکوتاه خوب نداشته باشیم. این دردآور است، شاید فقط همان ده نفر هستند که فیلمهایشان خارج از کشور میرود، جایزه میگیرد و نامهایی شناخته شده هستند. در حالیکه سالی پنج هزار فیلم کوتاه در ایران تولید میشود! پس این همه پول چرا باید برای کارهایی حرام شود که نمیتوانند هیچ موفقیتی به همراه داشته باشند؟ چون فیلم کوتاه ارزان است، خیلی از بچههایی که سر رشتهای از فیلم کوتاه ندارند، صرفا سراغ ساخت این فیلمها میروند تا بتوانند خودشان را برای ساخت فیلم سینمایی آماده کنند. بنابراین خیلیها برای جمع کردن رزومه سراغ فیلم کوتاه میروند و نمیشود از آنها توقع فیلم خوب ساختن داشت، چون نگاهشان به فیلم کوتاه از پایه اشتباه است. شاید من هم در ابتدا چنین نگاهی به فیلم کوتاه داشتم و دوست داشتم فیلم کوتاهم را زودتر بسازم که بتوانم ساخت فیلم سینماییام را آغاز کنم ولی الان نگاهم عوض شده است و فیلم کوتاه برایم شیرینتر و لذتبخشتر از فیلم سینمایی است. چون در فیلم کوتاه باید خیلی روی جزییات ریز بشویم. میگویند وقتی آدم ظرفش کوچک باشد، اگر بیشتر از ظرفیتش به او برسد، از ظرفش بیرون خواهد ریخت، من این موضوع را در بسیاری از بچههای فیلم کوتاه احساس میکنم. ممکن است بعضی از آنها یک فیلم بسازند که در دو جشنواره داخلیِ درجه دو – سه شرکت کند، دیگر خدا را بنده نیستند. درحالیکه فیلم کوتاه آدمهایی فروتن و خاکی میطلبد.
عملکرد مراکزی که در حوزه تهیه و تولید فیلم کوتاه فعالیت میکنند و مدیران فعال در این عرصه را چگونه ارزیابی میکنید؟
فیلم جدیدم در مرحله پیش تولید است. حدود دو هفته هست که درگیر گرفتن مجوز از بیمارستان هستیم. این در شرایطی است که نامه از وزارت ارشاد، از انجمن سینمای جوانان و از حراست بیمارستان استان داریم. با وجود ارائه نامهها هنوز نتوانستیم، آنها را متقاعد کنیم. این معضل بزرگی است. وقتی من نامه از انجمن سینمای جوانان ایران به بیمارستان نشان دادم طوری رفتار کردند که مشخص بود حتی نام این مرکز به گوششان نخورده است. اصلا این مرکز را نمیشناسند و متأسفانه انگار که نامه انجمن هیچ برشی در این نوع مراکز ندارد. این یعنی به آن انجمن آنقدر قدرت داده نشده است که بخواهد برش لازم را در همه مراکز داشته باشد.در حالیکه انجمن سینمای جوانان یک ارگان فوقالعاده است که از فیلمسازان جوان حمایت میکند تا فیلمشان را بسازند. ولی فقط پول دادن شرط نیست، این مراکز باید به حدی قدرت داشته باشند که وقتی نامهای از آنها در دست داری، دیگر خیالت راحت باشد که همه آن مرکز را میشناسند و از آن حساب میبرند. انجمن مهمترین مرکزی است که برای فیلم کوتاه تلاش میکند و به بچهها کمک میکند. مراکز دیگر تا بخواهند به فیلمساز پول بدهند او را بیچاره میکنند و مهمتر از آن تو وادار میشوی طبق سیاست آن مرکز بهخصوص فیلم بسازی. ولی حداقل در مورد انجمن این آزادی وجود دارد که فیلمساز فیلمنامههایی که به ذهن خودش نزدیکتر است را بنویسد، نهایتا ممکن است یک ممیزی کوچکی به فیلمنامه وارد بشود. ولی در جاهای دیگر اگر بخواهم فیلمنامهای ارائه دهم، باید براساس سیاست آن ارگان قصهام را پیش ببرم. ممکن است من آن فیلم را اصلا دوست نداشته باشم ولی صرفا بهخاطر شرایط مالی آن را بسازم.
هنروتجربه برای فیلمهای سینمای هنری سنگ تمام گذاشت و به اصطلاح عامیانهتر «ترکاند»!….امکانی که هنروتجربه برای اکران این نوع فیلمها فراهم کرد خیلی لذتبخش بود. گرچه در مورد فیلم کوتاه کمی متفاوت است و شاید مقداری مورد کم لطفی قرار گرفته است
نظرتان در خصوص نمایش فیلمهای کوتاه در هنروتجربه چیست؟
هنروتجربه برای فیلمهای سینمای هنری سنگ تمام گذاشت و به اصطلاح عامیانهتر «ترکاند»! هیچوقت فکرش را نمیکردم این همه فیلم مستقلی که فیلمسازان ساختهاند بتواند امکان اکران پیدا کند. خیلی از فیلمسازان غصه میخورند که سالها از ساختن فیلمشان گذشته و هنوز نتوانستهاند آن را روی پرده ببرند، ولی امکانی که هنروتجربه برای اکران این نوع فیلمها فراهم کرد خیلی لذتبخش بود. گرچه در مورد فیلم کوتاه کمی متفاوت است و شاید مقداری مورد کم لطفی قرار گرفته است. در هفته فقط یک روز اکران نهایتا در دو سانس به فیلمهای کوتاه داده میشود. بزرگترین فیلمسازان ما از زنده یاد کیارستمی گرفته تا افراد نامآور دیگر، همه از فیلم کوتاه به چنین درجه و اعتباری در دنیا رسیدند. باید به این موضوع اهمیت بیشتری داده شود و در هفته حداقل دو یا سه روز به فیلم کوتاه اختصاص داده شود. فیلمهای سینمایی هر روز اکران میشوند، فیلم کوتاه هم باید حداقل سه روز در هفته روی پرده باشد تا مخاطب زمان بیشتری برای دیدن این فیلمها داشته باشد. در حال حاضر اکران فیلمهای کوتاه خیلی محدود است و اینکه صرفا یک روز در هفته بخواهیم فیلم کوتاه را اکران کنیم شایسته جایگاه این نوع سینما نیست.
با توجه به اینکه هم تجربه حضور در جشنوارهای داخلی را دارید وهم در جشنواره معتبری مثل کن شرکت داشتید، چه تفاوتهای در این جشنوارهها برایتان مشهود بوده است که بخواهید از آن نام ببرید؟
در جشنواره فیلم کن که معتبرترین رویداد سینمایی دنیا است اتفاقی رؤیایی برای فیلمساز میافتد، اتفاقی که ممکن است در خواب هم آن را ندیده باشد. احترام، برخورد، ارزش و اهمیتی که به فیلمساز کوتاه داده میشود، بسیار مثال زدنی است. خیلی برایم ارزشمند بود که در جشنواره کن فقط به عنوان یک فیلمساز به آدم نگاه نمیکردند، بلکه به عنوان یک متفکر به او نگاه میکنند. از نگاه آنها تو جایگاه و ارزش بالاتری از یک فیلمساز داری. آنها فیلمساز را صاحب فکر، اندیشه و ایده خلاقانه میدانند و این نوع نگاه بسیار ارزشمند است.
بعد از برخوردی که در این جشنواره دیدم با خودم فکر کردم چقدر عالی که دو سال تمرکز و تفکر روی فیلمنامه «کشتارگاه» هدر نرفت و حداقل چندتا آدم متخصص مقابل من نشستند و درباره فیلم صحبت کردند. این اتفاق بسیار دلنشینی بود و انرژی و روحیه گرفتم. تمام انرژیای که تا به حالا دارم برگرفته از نوع برخوردی است که در جشنواره کن دیدم. انگار یک کپسول انرژی به من وصل کردند تا بتوانم مسیرم را ادامه دهم. امیدوارم هر فیلمساز کوتاهی بتواند این فضا را تجربه کند. تا قبل از رفتن به جشنواره کن یک سری طرز تفکرها داشتم ولی بعد از آن تبدیل به یک آدم دیگر شدم و با تمام وجود فهمیدم که سینما چیست. چهار روز حضور در جشنواره کن به اندازه چهار سال درس خواندن در دانشگاه به من درس داد.
•