هنر و تجربه: آیین رونمایی از کتاب «دوخاطره؛ سفرنامه پاریس، عوج کلاب» نوشته داریوش مهرجویی با حضور سینماگران، اهل رسانه و علاقه‌مندان به آثار این کارگردان سینما در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

داریوش مهرجویی در مراس رونمایی از این کتاب گفت: «ما اصلا روشنفکر نداشته‌ایم. همیشه ایدئولوگ داشته‌ایم. ایدئولوگ معتقد به یک حقیقت مطلق و ایدئولوژی است و می‌گوید حقیقت نزد من است و همه باید ساکت شوند. اما خردورز  با خرد کار می‌کند.»

در ابتدای این مراسم، شهرام اقبال‌زاده دبیر مجموعه آثار مهرجویی در انتشارات به‌نگار گفت: «آقای مهرجویی کتاب‌خوان‌ترین آدم نسل خودش است و متنوع هم می‌خواند؛ چه به فارسی، چه انگلیسی. او مرتب دارد می‌خواند و در آثار سینمایی‌اش هم ارجاعات زیادی به کتاب‌های مختلف دارد. در کتاب «دو خاطره» هم به سفرش به فرانسه و هم بازداشتش در یکی از کشورهای هم‌جوار خلیج فارس و این که یک سال بلاتکلیف بوده، اشاره می‌کند.»

او افزود: «مهرجویی چند سال است که به نوشتن رمان رو آورده است. عده‌ای به این کارش ایراد می‌گیرند که یک کارگردان بزرگ چرا چنین می‌کند؟ مهرجویی کارگردان بزرگی است ولی این جا، این را که درجه یک هست یا نیست مورد قضاوت قرار نمی‌دهم. در نشر قطره هم چاپ رمان‌های او زیر نظر من انجام شد. اولین رمانش هم «به خاطر یک فیلم لعنتی» بود. راوی رمان‌های او، الزاما داریوش مهرجویی نیست. من در این باره با او صحبت کرده‌ام. در پاسخ گفت من در سینما حرفم را با کمک عوامل مختلف، به طور غیرمستقیم می‌زنم ولی رمان، از اول تا آخر حرف‌های خودم است. سینما هم روایت دراماتیک چیزهایی است که می‌نویسم. یعنی فیلم‌هایم هم رمان هستند.»

این مترجم و پژوهشگر در ادامه گفت: «مهرجویی از فیلمسازهای خلاق ماست. اکنون ۲۰ فیلمنامه‌اش را برای انتشار گردآوری کرده که شگفت‌آور هستند. مهرجویی رمان‌نویس، همان مهرجویی فیلمساز است. مهرجویی در سال های اخیر، با رمان نوشتن، به خودنوشت‌نمایی رو آورده است. او یک هنرمند متعهد روشنفکر است که یک نظام بسته ایدئولوژیک ندارد. چون عموما ایدئولوژی را به عنوان یک نظام بسته فکری می‌شناسند. این کارگردان در رمان «آن رسید لعنتی» مسائلی چون ترافیک – که موجب استرس مردم می‌شود -، بروکراسی و انتقاد به مسئولین را مطرح می‌کند. او عقاید و تفکراتی داشته و طی سال‌ها، چرخش هم داشته است. ولی وجه اشتراک فکری آثارش، آن نگاه اومانیستی انتقادی است؛ یک نوع نگاه تکثرگرا و دیگرپذیر.»

در بخش بعدی این برنامه شبنم مقدمی بازیگر سینما و تئاتر به خوانش چند صفحه از کتاب «دو خاطره»  و امیر پوریا منتقد سینما نیز به تشریح خاطرات مهرجویی پرداخت.

بابت ثبت لحظه دیدار با ساعدی به مهرجویی بدهکاریم
پوریا در بخش‌هایی از سخنانش گفت: «خوشبختانه در جامعه ما به خصوص پس از فیلم‌های اصغر فرهادی قضاوت نکردن درباره یکدیگر جا افتاده است، اما این موضوع همیشه با مشاهدات اشتباه می‌شود. یعنی وقتی از مشاهدات خود می‌گوییم، تهمت قضاوت کردن به ما زده می‌شود. وقتی کسی چون مهرجویی که به بیان بهرام بیضایی دستگاه فکری دارد به بیان و توصیف مشاهدات و تجربیات خود می‌پردازد، قضاوت نیست.»

این منتقد همچنین افزود: «نکته دیگری که در این کتاب قابل ارزش است، نقبی است که این دو خاطره به حافظه نویسنده می‌زند و زمانی که او اسمی را به خاطر نمی‌آورد به همان شکل نگارش را انجام داده است و همانطور که تفکر می‌کند و به یاد نمی‌آورد، می‌نویسد.»

مهرجویی رونمایی کتاب

با اتفاقات چند روز اخیر «آشغالدونی» دوباره برای‌مان زنده شد
اسدالله امرایی یکی از مترجمان حاضر در این برنامه بود که گفت: «داریوش مهرجویی فیلمسازی باسواد و کتابخوان است و به خوبی می‌داند چه حرفی را چه موقع و کجا بزند. «دایره مینا» اولین فیلمی بود که از او در سینما دیدم. این فیلم اقتباسی از داستان «آشغالدونی» اثر ساعدی بود. همین چند روز اخیر هم بخش‌هایی از اتفاقات این فیلم و داستان را در اطرافمان دیدیم و «آشغالدونی» برایمان زنده شد.»

روایت‌های سینمایی مهرجویی نقد مدرنیته است
مجتبی گلستانی نویسنده هم در بخش دیگری از این برنامه گفت: «مهرجویی یکی از موفق‌ترین راویان مدرنیته‌ ایرانی است، کسی که همیشه سرشار از عطش روایت‌گری بوده است. اگر در کارنامه‌ سینمایی مهرجویی دقیق شویم، او نتوانسته در سال‌هایی که پاریس زندگی می‌کرده، یعنی فاصله‌ مابین ساختن «مدرسه‌ای که می‌رفتیم» و «اجاره‌نشین‌ها» این عطش روایت‌گری را فرو بنشاند، مگر با فیلم «سفر به سرزمین آرتو رمبو» که البته هنوز در ایران اکران نشده است. پس اگر کتاب «دو خاطره» را در بینامتن این کارهای سینمایی بخوانیم، درمی‌یابیم که مهرجویی همچنان می‌کوشد مدرنیته‌ ایرانی را روایت کند و به تعبیر ژان فرانسوا لیوتار، وظیفه‌ بازنویسی مدرنیته را به جای آورد. از این جهت، راوی خاطره‌ «سفرنامه‌ پاریس» که حتی دیگر نامش داریوش مهرجویی نیست، نسبت به ذکر نام واقعی افراد و مکان‌ها چندان پایبند نمی‌ماند، زیرا دغدغه این بوده که این افراد و مکان‌ها از نو ساخته و روایت شوند. بنابراین اگر قرار است که به فهمی از اکنونِ خودمان و همچنین به فهمی از ۱۵۰ ساله‌ اخیر برسیم، راهی جز این نداریم که مدرنیته ایرانی را همواره روایت و بازنویسی کنیم. اهمیت روایت‌های مهرجویی به ویژه روایت‌های سینمایی او که عملاً نقد مدرنیته به شمار می‌رود، در این است که به ما در فهم تاریخ معاصر و معضلات مدرنیته ایرانی کمک می‌کنند.

روشنفکر نداشته‌ابم، هرچه بوده ایدئولوگ بوده
اما داریوش مهرجویی که با تاخیر به نشست رسیده بود، با اشاره به برخی سخنان که درباره بابک احمدی بیان شده، گفت: «هیچ کس با بابک احمدی حرف نمی‌زند. چون کسی نمی‌فهمد او چه می‌گوید. هیچ کس نیامده دو کلمه درباره‌اش حرف بزند. این حسادت و بغض است. کینه‌توزی انسان نسبت به انسان دیگر است. اما ماجرا چیست؟ بلد نیستند و نمی‌فهمند طرف چه می‌گوید. دانشش را ندارند. بابک احمدی یکی از بزرگترین روشنفکران یا خردورزان دوران ماست و نسل‌های بعد متوجه می‌شوند چه اهمیتی داشته است.»

این کارگردان سینما ادامه داد: «من با استفاده از واژه روشنفکر بین خودمان، موافق نیستم؛ به منورالفکرها می‌گویم خردورز. ضمن اینکه ما اصلا روشنفکر نداشته‌ایم. همیشه ایدئولوگ داشته‌ایم و این دو خیلی با هم فرق دارند. ایدئولوگ معتقد به یک حقیقت مطلق و ایدئولوژی است و می‌گوید حقیقت نزد من است و همه باید ساکت شوند. اما خردورز  با خرد کار می‌کند.»

در بخش پایانی برنامه هم وحیده محمدی‌فر همسر مهرجویی بخش‌هایی از کتاب را برای حاضران روخوانی کرد. سپس مهرجویی به امضای کتاب برای علاقه‌مندانش پرداخت و گفت تا پایان امسال کتاب دیگری هم از او منتشر خواهد شد.