
بازتاب هنروتجربه در رسانهها
بابک بهرامبیگی: تلاش کردیم در «یک روز طولانی» فرم بصری در خدمت فضاسازی باشد
هنروتجربه: با وجود نزدیک شدن به روزهای پایانی سال ۹۵ و در روزهای سرد بهمن ماه، همچنان بازار ساخت فیلمهای سینمایی داغ است و بسیاری از فیلمها که چندی پیش ساخت خود را آغاز کردهاند، هم اکنون مراحل پس از تولید خود را طی میکنند.
محمد احمدی تهیهکننده سینما در خصوص آخرین وضعیت «رقص پا» به باشگاه خبرنگاران جوان گفته است: «از آنجایی که فنی کاران درگیر فیلمهای جشنواره فجر بودند و از سویی عجلهای هم برای انجام کار نداشتیم، فیلم در جشنواره حضور پیدا نکرد. بخشی از اتانولاژ و میکس آن باقی مانده بود که فکر میکنم تا ده روز آینده نسخه اکران آماده شود.»
او درخصوص اکران «رقص پا» گفته است: «این فیلم بیشتر اجتماعی و دارای رگههای طنز کم رنگی است و به موضوعی میپردازد که فکر میکنم، در هر فصلی از سال قابلیت اکران دارد. البته زمان اکران آن مشخص نیست و در حقیقت پیدا کردن زمان مناسب وسط حجم گستردهای از آثار، کاری دشوار خواهد بود اما در کل تلاش خواهیم کرد، در زمان مناسب نمایش داده شود.»
این تهیهکننده با اشاره به اینکه «رقص پا» فیلمی جوان محور است، گفت: «این فیلم جوان پسند است و به مسایل و مشکلات طیف جوانی که دغدغه ازدواج دارند، میپردازد و فکر میکنم این طیف بیشتر با آن ارتباط برقرار کنند. البته باید گفت موضوعی فراگیر و مناسب اقشار مختلف جامعه دارد.»
گفتنی است؛ فیلم سینمایی «رقصپا» دومین فیلم مزدک میرعابدینی بعد از «خواب است پروانه» به حساب میآید، «خواب است پروانه» در گروه هنروتجربه به اکران عمومی درآمده بود. فیلم «رقصپا» پیشتر پروانه ساختش را با نام اولیه «حلزون» دریافت کرده بود و بعدا به اسم «رقصپا» تغییر نام داد.
از دیگر اخبار مرتبط با گروه هنروتجربه میتوان به گفتوگوی شهرام علیدی با روزنامه شرق اشاره کرد. «خاطرات اسب سیاه» دومین ساخته بلند این هنرمند جوان سنندجی است که اکران عمومی آن در گروه هنروتجربه با حضور کارگردان در زادگاهش آغاز شد. بخشهایی از گفتوگوی این کارگردان را مرور میکنیم.
علیدی در بخشی از این گفتوگو به انتخاب اسب به عنوان راوی در فیلمش اشاره کرده و میگوید: «من به متافیزیک و مسائل معنوی علاقهمندم و با دنیای رمز و راز و رئالیسم جادویی ارتباط دارم. این ریشه مرا به این سؤال سوق میدهد که چه ابزاری در دسترس من است که به وسیله آن روایت نزدیک به ذهن اسب ارائه کنم؟ از نظر فرم در اینجا حیوانی مطرح است که میتواند حرکت زیادی داشته باشد و ساکن نیست و نمیتواند مانع من برای فیلمبرداری باشد. میتوانم این حیوان را هرجایی ببرم یا با او سفر کنم.»
او همچنین اشاره میکند که مهمترین موضوع مورد بررسی در فیلمش مسئله پرداختن به مرگ و زندگیست و در این راستا میگوید: «اتفاقا اساس مسئله در فیلم، مرگ و زندگی است. بهتر بگویم یادآوری مرگ و توجه به زندگی؛ یعنی اگر من در فیلم «زمزمه با باد» به مرگ اشاره میکنم، همزمان جستوجوی زندگی موج میزند. در خاطرات اسب سیاه هم، همین موضوع مطرح است. اشاره به مرگ، صرفا بهانهای برای هشدار است. در قرآن هم اشارههای زیادی به «هشدار» شده است. خداوند میگوید: «ای انسان تو همیشه در خسران هستی». اخطار میدهد که فانی هستی. به زندگی توجه کن! مرگ از شاهرگ گردن به تو نزدیکتر است. چرا؟ چون اگر شما به هر میزان انسان را متوجه زندگی کنید، آن اندازه هوشیار نمیشود که او را متوجه مرگ و آخر خط کنید. در این دنیا باید زیست و با انسانهای دیگر در صلح زندگی کرد. از خشونت پرهیز کنید.»
علیدی به پیشینه خود اشاره کرده و در خصوص بهره بردن از ادبیات و نقاشی در «خاطرات اسب سیاه» میگوید: «بهواسطه اینکه من از دنیای نقاشی و گرافیک میآیم و رشته تحصیلی من هم همین است و همینطور به خاطر نزدیکیام با ادبیات و شعر، فیلم هم از این فاکتورها تأثیر پذیرفته است. از طرفی پیش از اینکه من در دانشگاه نقاشی را آغاز کنم، برق و الکترونیک خواندهام. حرفههایی که من پیش از دانشگاه تجربه کردهام، با جبر آمیخته بود. من طراح طلا و جواهر بودهام؛ این را در جایی دیگر نگفتهام و اولینبار است که میگویم. دقت نظر و نظمی که در این کارها لازم است، در سینمای من هم آمده است. وقتی به استودیو میروم، نوع برخورد من با میکس، صداگذاری و تدوین هم نشانی از این اجبار و نظم را در خود نهفته دارد. برای تصحیح رنگ فیلمم ١۵ روز وقت گذاشتم. معمولا فیلمبردارها این کار را انجام میدهند؛ اما من بهعنوان یک نقاش، ترکیب رنگها برایم مهم است. این کار اگرچه ممکن است وقت زیادی بگیرد؛ اما کیفیت کار را افزایش میدهد با امکانات حداقلی. شاید باور نکنید با یک دوربین عکاسی معمولی و یک موبایل کار فیلمبرداری را انجام دادیم.»
«یک روز طولانی» عنوان یکی دیگر از فیلمهای در حال اکران در سینماهای گروه هنروتجربه است. این فیلم به کارگردانی بابک بهرامبیگی و نوشته مشترک بابک بهرام بیگی و پیام ناصر است. روزنامه صبا به بهانه نمایش این فیلم در هنروتجربه با بهرامبیگی درباره حالوهوای اولین فیلمش گفتوگو کرده است.
در بخشی از این گفتوگو به قاببندی فیلم اشاره میشود و بهرام بیگی در توصیف نوع قاببندی فیلمش میگوید: «موافق این نیستم که در روایت یک فیلم تجربی، قواعد زیباییشناسی را از بین ببریم و صرفا کارهای غیرمتعارف انجام دهند؛ یعنی دوربین از زوایایی گرفته میشود که کارکرد معنایی ندارد. اما ما تمام تلاشمان را کردیم که فرم بصری در «یک روز طولانی» در خدمت فضاسازی باشد. نوعی از فیلمبرداری که کمتر دیده و به رخ کشیده شود. از طرفی دیگر دیالوگهای کمتری داریم تا تصاویر زبان گویای فیلم ما باشند. با رضا تیموری هم خیلی مشورت کردم که ترکیببندی نویی داشته باشیم و مقداری با ترکیببندی کلاسیک تفاوت داشته باشد. بهعنوان مثال در قاببندیها کمتر میبینیم که شخصیتها در نقاط طلایی کادر حضور داشته باشند یا توجه به پسزمینهها و پیشزمینههای تصاویر هم سهم مهمی از پیشبرد روایت را داشته باشند. در کل میخواستیم فیلمبرداری و کارگردانی به چشم نیاید، توی ذوق نزند و در خدمت تعریف داستان باشد.»
این کارگردان در پاسخ به سوال خبرنگار که به سانسهای پراکنده فیلمها در گروه هنروتجربه اشاره میکند، میگوید: «من هم این ضعف را دیدهام و خیلی وقتها خودم هم برای دیدن فیلمم با مردم دچار سردرگمی میشوم. صحبتهایی هم با مسئولان هنروتجربه انجام دادیم که ببینیم چارهای دارند یا نه. آیا استراتژیهایشان درست است؛ اینکه بهجای اکران کوتاه و بهطور منظم تنها در یک سالن سینما، اجرای طولانی و در چند سالن بیشتر داشته باشیم. اما بهبود این وضعیت نیاز به حمایت ارگانها و نهادهای دیگر دارد. بهخصوص در شهرستانها که بهتازگی شهرستانهای بیشتری به اکران هنروتجربه پیوستهاند و امیدواریم که در کل اکران بهتر و بیشتری را شاهد باشیم. اما وقتی در دل اجرای طرحها برای اکران میرویم میبینیم که مدیران گروه هنروتجربه هم چارهای ندارد و در همین شکل کنونی هم خیلی خوب عمل کردهاند.»
او همچنین در پاسخ به این نقد که یک سری از فیلمهای اکران شده در گروه هنروتجربه شباهت زیادی به آثار تجربهگرا ندارند، میگوید: «نمیخواهم دفاع کنم اما برخی از فیلمها میخواهند تجربهای را رقم بزنند و خیلی موفق نمیشوند اما این گروه میخواهد در حد همان تجربهها هم مجال دیدهشدن پیدا کنند. خیلی از ما قالب و فرمی را تجربه میکنیم و ممکن است نتیجه این تجربه خوشایند نباشد. در خیلی از فیلمها ممکن است این اتفاق بیفتد. اما از این جهت با شما موافقم که یک سری فیلمها بهلحاظ محتوا و ساختار بیشتر به سینمای بدنه مربوط میشوند اما معلوم نیست چرا این فیلمها هم در این گروه اکران میشوند. میتوان در انتخابها و در سیاستگذاریها این امر را لحاظ کرد که فیلمهای خوبی چون «ماهی و گربه»، «پرویز» و… بیشتر در مقاطع مختلف اکران باشند که در ارتقای سلیقه و زیباییشناسی مخاطب این نوع سینما سهم بسزایی دارند. با نمایش این فیلمها در گروه هنروتجربه، بهراحتی سالنها به یک پاتوق فرهنگی و هنری تبدیل میشوند و هر دفعه که مخاطب از بین چند فیلم تصمیم به تماشا میگیرد حتما میتواند یک فیلم خیلی خوب را انتخاب کند. در واقع باید در هر مقطع از اکران فیلم خیلی خوب هم داشته باشیم اما این مسئله به موجودیت فیلمها هم بستگی دارد.»
میثم هاشمی طباء نیز از احتمال اکران فیلمش «نفسهای آرام» در گروه هنروتجربه خبر داده و در همین خصوص به باشگاه خبرنگاران جوان گفته است: «این اثر آماده نمایش است و منتظر دریافت پروانه نمایش هستیم که احتمالا در بخش هنروتجربه اکران میشود اما هنوز زمان آن مشخص نیست.»