
برگزاری نشست نقد و بررسی «خاطرات اسب سیاه» در اصفهان
شهرام علیدی:دیگر نمیترسم و با جرأت بیشتری دست به تجربههای جدید میزنم/ سوپراستارها به سینمای هنری جذابیت میدهند
هنروتجربه- مرسده محمدی: عصر دوشنبه دومین روز از آخرین ماه امسال شهرام علیدی به همراه فیلمش«خاطرات اسب سیاه » مهمان سینمای هنروتجربه و سالن سینما سوره اصفهان بود. بعد از نمایش فیلم جلسه نقد و بررسی آن در حضور تماشاگران فیلم برگزار شد .
علیدی در فضایی خودمانی و ساده به صحبت درباره فیلمش پرداخت و گفت:« بدون ترس از داشتن یا نداشتن مخاطب، به قصد تجربه کردن فیلم ساختم. مثل یک نقاش با جرأت دست به تجربه زدم با جنونی که مرا به سینما کشاندهاست.»
بعد ازاین توضیح کوتاه علیدی پیرامون تجربه کردن و احساسش از ساخت فیلم «خاطرات اسب سیاه»، مجری برنامه سید مهدی سجادزاده با خواندن شرح حالی کوتاه از آثار شهرام علیدی،حضار را با این کارگردان برنده جایزه کن بیشتر آشنا کرد.
در ادامه نشست حاضرین به طرح سوالات خود پرداختند. شهرام علیدی در پاسخ به این پرسش که چرا خفقانی که در فیلم نشان داده میشود، از آنچه باید باشد کمتر است، توضیح داد:«برای نشان دادن خفقان در فیلم باید به اندازه آن خفقان ایجاد کرد، فاجعه را نمی شود ایجاد کرد مگر با فاجعه. به ایجاد این خفقان اشراف دارم اما دوست ندارم و شرافت به من اجازه این کار را نمیدهد. ضمن اینکه نشان دادن بیش از حد هم باعث اغراق آن میشود.»
او همچنین در پاسخ به مجری برنامه که از چگونگی انتخاب لوکیشنهای فیلم پرسیده بود، گفت:«ساخت این فیلم با یک اتفاق شروع شد. برای ساخت مستند به کرمانشاه رفته بودم،مکانی که برای خوابیدن پیدا کردیم، بالای یک اصطبل بود . صبح فردا وقتی آن محل را ترک میکردیم، یکی از اسبهای آن اصطبل برخلاف بقیه که شیطنت میکردند، به ما پشت کرده بود، این تصویر ذهن مرا درگیر کرد. وقتی دلیل این رفتار اسب را سوال کردم، گفتند اسب حامله است. همین، شروع قصه من شد. برای انتخاب لوکیشن هم باید بگویم، از ماردین عکسهای رویایی دیده بودم. این شهر در جنوب شرقی ترکیه و در قسمت کردنشین این کشور قرار دارد و جالب است که مردم با داشتن پنج مذهب در کنار هم با صلح زندگی می کنند.»
شهرام علیدی با اشاره به پرداخت قویتر قسمتهایی از فیلمش که در مورد متافیزیک و ذهن است، توضیح داد:«از این تجربه کاملا راضی هستم، با اینکه به خاطرکمبود امکانات خودم را سانسور کردم و همه کارهای جدیدی را که می خواستم انجام دهم، با ترس و لرز و کمتر انجام دادم اما این بخش به گفته همه خوب درآمدهاست، اگرچه تصور میکردم از لحاظ ساخت خوب درنیاید اما برعکس تصور من قسمت روابط عاطفی ضعیفترشد. البته به دلیل قویتر بودن بخشهای ذهنی، این کنتراست ایجاد شدهاست. اگر بخواهم دوباره چنین تجربهای بکنم، این بار نمیترسم و با جرأت بیشتری دست به تجربههای جدید میزنم.»
در ادامه مجری برنامه از شهرام علیدی خواست تا در مورد کاربرد تخته سیاه در فیلمش و جان دادن به آن و استفاده از تکنیک فاصله گذاری برشت بیشتر توضیح بدهد.شهرام علیدی با اظهار خوشنودی از توجه به این نکته پاسخ داد:«خیلی خوشحال می شوم وقتی میبینم به این قسمت توجه میشود. بازهم میگویم دلم میخواست این قسمت را پررنگتر کار کرده بودم . فاصلهگذاری این بار با استفاده از یک شی انجام شده، هر چند با ترس و لرز این کار را انجام دادم اما خیلی از تجربهاش خوشحالم. کاراکتر تخته سیاه دیالوگ هم دارد و این خیلی جالب است. دیالوگهای تخته سیاه در یک خط و یک روال هم نیست بلکه فرق دارد. مثلا در صحنهای پیشگویی میکند، درجای دیگر توصیه میکند و یک جا حتی احساساتی میشود. شاید اگر نترستر بودم، این بخش خیلی هم بهتر میشد. در مجموع کاراکتر بخشیدن به شی را خیلی دوست دارم.»
در بخش دیگری از این نشست، شهرام علیدی درباره انتخاب بازیگران «خاطرات اسب سیاه» از میان بازیگران مطرح ترکیه صحبت کرد:« دوست دارم حتی وقتی در خارج از ایران هم که کار میکنم، از اطرافیان خودم (عوامل ایرانی) کمک بگیرم البته هزینه رفتوآمد و باقی قضایا هم گاهی مشکلساز است اما در مورد این فیلم و استفاده از بازیگران سریالهای ترکی باید بگویم آوردن سوپراستارها به سینمای هنری خوب است چرا که برای فیلم جذابیت بیشتری ایجاد میکند. در ادامه مسیر کاریام قصد دارم از سوپراستارها در فیلمهایم استفاده کنم البته با رعایت بخش هنری که همیشه در فیلمهای من غلیظتراست. به هر حالا تجربه خیلی خوبی بود. بازیگران ترکی که با آنها کار کردم، برای من احترام زیادی قائل بودند و به خاطر کارنامهام، قراردادهایشان را هم سفید امضا کردند.»
در پایان مجری برنامه با طرح این پرسش که فضای ذهنی شما از کجا میآید، شهرام علیدی را به خاطرات و گذشتهاش برد.او در پاسخ به این پرسش گفت:«کاش این سوال را اول پرسیدهبودید. فضای ذهنی من از نقاشی، تجربه زیستیام در کودکی و علاقهام به ادبیات نامتعارف میآید و از تجربههایم مخصوصا در مغازه پدریام و دوستان هم سن و سال او که خاطراتشان را برایم تعریف میکردند. تحصیلاتم ، تجارب کاریام و همین طور رویاپردازیهای کودکانه ام فضای ذهنی مرا تشکیل میدهند.»•
عکس:دامون درخشانی