
هنروتجربه – عاطفه محرابی: «خماری» اولین فیلم بلند داریوش غذبانی است. او در این فیلم سعی کرده است با طراحی موقعیتهایی شیرین، از تلخی موضوع اعتیاد بکاهد . غذبانی میگوید شرایط و موقعیت تولیدی که در آن قرار گرفتهاست باعث شده سراغ ساخت چنین فیلمی برود. این فیلم با بازی مهرداد صدیقیان، لیلی فرهادپور، سوگل خلیلی و کاظم سیاحی در گروه هنروتجربه در حال اکران است.
چه شد که برای شروع فیلمسازی بلند، سراغ ساخت فیلمی درباره اعتیاد رفتید؟
بحث روی موضوعات مرتبط با اعتیاد همیشه داغ است. بهخاطر رایج بودن این افیون در میان جوانان، پرداختن به این موضوع اهمیت ویژهای دارد. خیلیها به دلیل مشکلات اقتصادی، استرسها و اضطرابهای اجتماعی سراغ اعتیاد میروند و عدهای از سر تفریح و خوش گذرانی. شاید در ابتدا فقط قصد دارند یکبار آن را امتحان کنند، ولی به تدریج گرفتارش میشوند. به همین دلیل این روزها صحبت درباره مواد مخدر، نقل مجلس مردم ما شده است. به نظرم موضوع اعتیاد میتواند دغدغه هر کسی که در این مملکت زندگی میکند، باشد و اینکه چگونه میتوانیم از شر این افیون راحت شویم، دلمشغولی خیلیهاست.
برای اینکه بهتر فضای کمپهای اعتیاد را بشناسید و بهتر این فضا را برای بازیگرانتان تفهیم کنید، چه مراحلی را پشت سر گذاشتید؟
قبل از اینکه فیلمنامه را بخوانم، تحقیقاتم را شروع کردم و چندین کمپ ترک اعتیاد را زیر پا گذاشتم. دروازه غار، شوش و مولوی مرکز تجمع این نوع آدمهاست و من با خیلیها که درگیر اعتیاد بودند راجع به این قضیه صحبت کردم. از این طریق توانستم تا حد زیادی نسبت به فضا شناخت پیدا کنم.
بازیگرانتان را هم در این تحقیقات محلی با خودتان همراه کردید؟
یکبار با عوامل فیلم به سمت جنوب شهر رفتیم تا فضاهایی که مدنظرمان بود را از نزدیک ببینیم. یکی، دوتا فیلم هم بود که آنها را با بچهها دیدیم.
با توجه به اینکه شما از دنیای فیلم کوتاه وارد سینمای حرفهای شدید، چه آموزههایی را از فیلمهای کوتاهتان با خود به فیلم بلند آوردید؟
تجربیات و آزمون و خطاهایم را در فیلمهای کوتاه انجام داده و به این واسطه با مدیوم سینما و استانداردهای آن آشنا شده بودم، اما باز برای ساخت این فیلم احتیاط کردم. چون هدفم این بود که یک فیلم جمعوجور و ساده بسازم و نمیخواستم حرف خیلی بزرگی را در فیلم اولم بزنم. قصد نداشتم سراغ فیلمی بروم که ریسک زیادی به همراه داشته باشد. البته گاهی ممکن است شما فیلمی را با ریسک بالا بسازید و اتفاق خوبی هم برایتان رخ دهد اما بعضی مواقع با توجه به شرایط اقتصادی و تولیدی که در آن قرار گرفتید، نمیتوانید ریسک کنید. با امکاناتی که در اختیار من بود، فقط میتوانستم به همین شکل فیلم بسازم.
در نیمه اول فیلمتان بیشتر از میزانسنهای حرکتی استفاده شده است ولی در نیمه دوم بیشتر با پلانهای ثابت روبهرو هستیم. درباره دلیل انتخاب این الگو در میزانسنهایتان توضیح میدهید.
قصد داشتم در بخش ابتدایی فیلم که داستان درون خانه روایت میشود، با فضای ساکن روبهرو نباشیم تا ریتم فیلم خسته کننده و کند نشود. بنابراین از این استراتژی استفاده کردم که در عین اینکه بازیگران در حال حرکت هستند و در پلان جابهجا میشوند، دوربین هم به نوعی با آنها حرکت کند تا ما از آن فضای خسته کننده بیرون بیاییم، ولی وقتی که از خانه بیرون میرویم و در بخش میانی و پایانی فیلم، محدودیتهایی برای حرکت دوربین برای ما وجود داشت، چون ادامه داستان درون ماشین روایت میشد و ما نمیتوانستیم کاری جز این انجام دهیم. از طرفی در صحنههایی که قصه درون ماشین میگذرد، ما به صورت اتوماتیکوار با خود ماشین در حرکت بودیم. تمام تلاشم را کردم که فیلم از ابتدا تا انتها از نظر میزانسن، دکوپاژ و حرکت دوربین یک دست باشد. اکتی که داخل پلان شکل میگیرد نوع میزانسن ما را تعیین میکند. به همین دلیل در اوایل فیلم احساس کردم وقتی بازیگران در حال حرکت هستند، ما نمیتوانیم دوربین را ساکن نگه داریم ولی در سکانسهای میانی و پایانی، چون بازیگران داخل ماشین نشسته بودند و ماشین هم مدام در حال حرکت بود، چنین احساسی نداشتم.
قصد نداشتم سراغ فیلمی بروم که ریسک زیادی به همراه داشته باشد. البته گاهی ممکن است شما فیلمی را با ریسک بالا بسازید و اتفاق خوبی هم برایتان رخ دهد اما بعضی مواقع با توجه به شرایط اقتصادی و تولیدی که در آن قرار گرفتید، نمیتوانید ریسک کنید
وقتی فیلم «خماری» شروع میشود با توجه به میزانسنها و آغاز موزیکال فیلم، تصور میکنیم با یک فیلم فانتزی روبهرو هستیم ولی وقتی جلوتر میرویم از فضای فانتزی فاصله گرفته و به فضای رئالیستی نزدیک میشویم. آیا رفتن به سمت فضای فانتزی مدنظر خودتان هم بود؟
به نکته درستی اشاره کردید. لحن فیلم «خماری» چیزی میان فانتزی و جدی بودن است، اگر فیلم را کاملا جدی و یا کاملا فانتزی میساختیم شاید این جذابیت را نداشت. بنابراین این فیلم چیزی بین فانتزی و رئالیستی است. دوست داشتم در ابتدای فیلم همه چیز رئالیستی و جدی باشد ولی وقتی به دوقلوها برخورد میکنیم، مسیر فیلم به سمت فانتزی برود. شاید تا قبل از برخورد با دوقلوها، کاراکتر مادر در فیلم یک شیرینیای در بازیاش داشته باشد ولی بعد از اضافه شدن دوقلوها، آنها هستند که به فانتزی و شیرین شدن کار کمک میکنند.
با وجود اینکه موضوع اعتیاد، موضوعی تلخ است، شما سعی کردید لحنی شوخ طبعانه در فیلم بهکار ببرید و گاهی با این موضوع شوخی کنید. کاری با این نداریم که در این راه موفق عمل کردید یا نه، بلکه میخواهم بیشتر در این باره صحبت کنید که به چه دلیل این لحن را برای روایت «خماری» مناسبتر دیدید؟
خیلی برایم مهم بود که این فیلم شبیه به فیلمهای دیگری که راجع به اعتیاد ساخته شده است، نشود. موضوع اعتیاد در هر صورت تلخ است و جذابیت زیادی به لحاظ محتوایی ندارد و ما برای اینکه بتوانیم نکات مهم فیلم را در مورد اعتیاد مطرح کنیم و در عین حال تماشاگر را در سالن نگه داریم تا از تماشای فیلم لذت ببرد، سعی کردیم شوخیهایی را چاشنی کارمان کنیم تا کمی جذابتر شود.
این شوخیها در فیلمنامه هم وجود داشت یا خودتان آن را به فیلم اضافه کردید؟
تمام تکهکلامهایی که دوقلوها استفاده میکنند و ادبیات خاصی که دارند در آن وجود داشت. مطمئنا هرکاری نقاط قوت و ضعفی دارد و این بر هیچ کسی پوشیده نیست، ولی وقتی فیلمنامه را خواندم، از تخصصی که در نوشتن جزئیات دیالوگهای دوقلوها بود، حیرت زده شدم و اصطلاحاتی که آنها بهکار میبردند خیلی برایم جذاب بود. کاملا مشخص بود که روی این دیالوگهای طنز و شوخطبعانه کار شده است.
برخلاف خیلی از فیلمهایی که راجع به اعتیاد ساخته شده و در آنها سعی میشود پخش کنندههای مواد را آدمهایی قسیالقلب نشان دهند، شما در فیلمتان پخشکننده مواد را کاراکتر شیرینی در نظر گرفتید. تا حدی که ممکن است مخاطب بهخاطر گذشتهشان به آنها حق بدهد که به چنین راهی کشیده شوند. درباره این نوع پرداخت شخصیت در فیلم توضیح دهید.
هیچ آدمی قصد ندارد که بد باشد. اتفاقاتی در زندگی آدمها رخ داده که باعث شده است مسیرشان را اشتباه انتخاب کنند. این دوقلوها هم درست همینطور بودند، آنها در عین حال که کار خلاف انجام میدهند، میتوانند آدمهای خوب و پاکی باشند. متاسفانه در فیلمهای ما اینگونه است که آدمهای منفی همیشه خیلی بد نشان داده میشوند، انگار آنها از ازل همین قدر بد متولد شدهاند. هیچوقت به گذشته آنها برنمیگردیم که بدانیم چه چیزی باعث شده این آدمها به راه منفی کشیده شوند. به قول آقای ناصر تقوایی اگر میخواهی گرما را نشان دهی باید عکس آن را نشان دهی؛ مثلا نشان دهی فردی خودش را باد میزند تا خنک شود، بنابراین در وهله اول باید خنکی را نشان دهی تا گرما حس شود.
در این فیلم از موسیقی متن به شکل پررنگی استفاده شده است و برخلاف خیلی از فیلمسازان که معتقدند موسیقی متن نباید قابل شنیدن باشد و باید در راستای فیلم و صرفا برای فضاسازی از آن استفاده شود، شما از موسیقی بسیار رو استفاده کردید و حتی در بخشهایی موسیقی هم سطح با صدای بازیگران شنیده میشود. درخصوص این نوع استفاده از موسیقی توضیح دهید.
به نظرتان این نوع استفاده از موسیقی به مفهوم فیلم کمک کرده است یا نه؟
به نظر من کمک نکردهاست.
بگذارید برایتان یک مثال بزنم. آهنگساز فیلم «فتح بهشت» (اثر ریدلی اسکات) آقای ونجلیس است. موسیقی آن فیلم به شدت از خود اثر جداست. حتی اگر موسیقی را به تنهایی گوش کنی، از آن لذت خواهی برد. این هیچ ایرادی ندارد و برگرفته از سلیقه آدمهاست که از موسیقی فیلم چگونه استفاده کنند. در زمینه بقیه موارد هم همینطور است، مثلا میگویند در فلان فیلم، فیلمبرداری اصلا دیده نمیشود و مخاطب فراموش میکند شخصی به عنوان فیلمبردار در حال ضبط تصاویر است. بنابراین انتخاب اینکه کدام اجزای فیلم به چشم بیاید و یا نیاید، جزو سلیقه آدمهاست. ما در مورد موسیقی این فیلم تمام تلاشمان را کردیم جاهایی که حس و حال صحنه هیجانی است، موسیقی هم هیجان ایجاد کند و آنجایی که نیاز به استرس یا غم است موسیقی هم استرس و غم را تداعی کند.
در خبری خواندم که قصد ساخت فیلمی در فضای دفاع مقدس را دارید. درخصوص آن پروژه توضیح دهید.
فیلمنامهای دارم که جنگی است و باید کمکم به فکر فراهم کردن شرایط تولید آن باشم. مطمئنا این فیلم تفاوت خیلی زیادی با فیلم «خماری» خواهد داشت. البته من قبل از فیلم «خماری» دو فیلم جنگی ساخته بودم، یک فیلم کوتاه به نام «حنانه» و یک تلهفیلم برای شبکه ۱ به نام «مردان آفتاب». بنابراین به کار کردن در ژانر دفاع مقدس علاقه دارم. فیلمنامه جنگی که از آن صحبت کردیم، مربوط به الان نمیشود. سالهاست که آن را نوشتهام ولی شرایط ساختش برایم فراهم نشده بود. مطمئنا اگر شرایط ساخت آن برایم فراهم شده بود، به عنوان اولین فیلمم به جای «خماری» سراغ ساخت آن میرفتم. ولی بهخاطر شرایط اقتصادی مجبور بودم فیلمی ساده و جمعوجورتر بسازم.
نمایش فیلم «خماری» در گروه هنروتجربه را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا این گروه جای درستی برای نمایش فیلمی از جنس «خماری» است؟
البته این را قبلا هم گفته بودم، به نظرم باید تعریفمان را از گروه هنروتجربه برای خودمان روشن کنیم. هنروتجربه در حال حاضر دو تعریف دارد؛ اولین تعریف مربوط به فیلمهای تجربی و اکسپریمنتال است و همانطور که از اسمش هم مشخص است، در آن فیلمها فیلمساز تجربه جدیدی را به تصویر میکشد. اما رسالت دیگری که در حال حاضر هنروتجربه برعهده گرفته این است که به فیلمهایی کمک میکند که با هزینه پایین ساخته شدهاند، هنروتجربه به این واسطه فیلمهایی که شرایط اکران در جریان اصلی سینما برایشان فراهم نمیشود را به اکران عمومی در میآورد. فیلم «خماری» از آن دسته فیلمهایی است که تجربهگرا نیست ولی با بودجه اندکی ساخته شده و نیاز به حمایت هنروتجربه برای اکرانش داشت. بنابراین نمایش این فیلم در گروه هنروتجربه اتفاق مثبتی است و به نظرم فیلم ما در جای درستی قرار گرفته است•