
نقد و بررسی «مفتآباد» در شیراز
پژمان تیمورتاش: زبان «مفتآباد» زبان مخفی تهران است
هنروتجربه: جلسه نقد و بررسی فیلم «مفتآباد» در سینمای هنروتجربه شیراز برگزار شد.
در ادامه جلسات هنر و تجربه چهارشنبه این هفته در شیراز فیلم مفت آباد با حضور پژمان تیمورتاش (کارگردان)سجاد افشاریان (بازیگر)و حنیف سروری(تهیه کننده )علی آذری(منتقد) نقد و بررسی شد. در ابتدای جلسه پژمان تیمور تاش نویسنده کتاب های «تهران۲۸ »و «قبل از مردان چشمهایت را ببند» درباره رابطه ادبیات با زبان خاص حاکم بر فیلم و سرعت بالای دیالوگهای پینگ پونگی سوال پرسیده شد.تیمور تاش در جواب توضیح داد که تهران ۲۸ و مفت اباد خواستگاه زبانی مشارکتی دارند که زبان مخفی تهران است.زبانی حاکم بر کوچه و بازار که جوانان با ان صحبت میکنند. از طرف دیگر وقتی در شهری زندگی میکنیم که برای رسیدن به امور روزمره باید سرعت بالایی داشت این ریتم زندگی بر نحوه دیالوگ گفتن و سرعت آن نیز تاثیر میگذارد و ریشه سر ضرب بودن و حاضر جوابی شخصیتها هم در سنت روحوضی خواندن و نوع خاصی از ادبیات که مرتضی احمدی استاد آن بودهاند برمیگردد.
تیمور تاش پاسخ به این سوال که پردیالوگ بودن فیلم و رابطه شخصیتها کاملا وابسته به آنها ممکن است تماشاگر را خسته کند و یا بخشی از روابط حاکم بین شخصیتهای فیلم را از دست بدهد در مورد جنس تماشاگران هنر و تجربه سخن گفت :« تماشاگران هنر و تجربه عموما تماشاگران خاصی هستند و سعی کردیم قصه را فدای همه چیز نکنیم . شخصیتهای مفتآباد شبیه کوه یخ هستند که تنها بخشی از ان را میبینیم و ممکن است بخشی از گذشته هر فرد فقط به واسطه یک دیالوگ بیان شود و از دست برود ولی فیلم برای تماشاگر جدی سینما ساخته شده است.»
سجاد افشاریان درباره شخصیت رسول و تفاوت بازیگری در سینما و تئاتر بعد از سالها کار کردن در صحنه توضیح داد :«من اولین بازیگری بودم که فیلمنامه به من داده شد و برای نقش رسول در نظر گرفته شدم با اینکه پژمان تیمور تاش را قبلا ندیده بودم و روز اول بعد از فیلمبرداری نگران این قضیه بودم که ایا میتوانم از پس این شخصیت بر بیایم یا نه؟برای من رسول شخصیت باهوش و البته خاکستری هست که همزمان خانه را به ۴نفر کرایه داده است .شخصیت صفر و صدی دارد و شخصیت رسول این امکانات را در اختیار بازیگر قرار میدهد که تواناییهایش را نشان تماشاگر دهد.البته فیلمنامه ۱۵یا ۱۶ سکانس دارد که آنها ۳۰- ۴۰ صفحه دیالوگ بصورت متوسط داشت و این برای بازیگر یک چالش جدی بود و در حفظ دیالوگها و نگه داشتن ریتم و حس.»
حنیف سروری تهیهکننده مفتآباد درباره نحوهی شروع همکاری با این پروژه سخن گفت:« سام سلیمانی فیلمبردار باعث اشنایی من با پژمان تیمور تاش و فیلمنامه فیلم شد. با ادبیات منظور تیمورتاش به واسطهی کتابهایش اشنا شدم. مفتآباد قصه متفاوتی بود از سه نسل ۵۰;۶۰;۷۰ ،رابطه و اختلافاتشان با همدیگر.شاید تک لوکیشن بودن فیلم این فکر را به ذهن بیاورد که فیلم برای تولید مشکل خاصی نداشته و فیلم سادهای بوده اما اینگونه نبوده ،اما واقعا سختی های زیادی داشت. »
علی آذری در ادامه جلسه نقد به Real time بودن فیلم به جز سکانس اول و اخر فیلم اشاره کرد :« زمان واقعی بر زمان فیلم منطبق است روشی که در سینمای جهان افرادی همچون ریچارد لینکلیتر در «پیش از غروب» و عبدالرضا کاهانی در «بیخود و بیجهت» در سینمای ایران اجرا کردهاند و در لوکیشن خانه شاهد هیچگونه کات و پرش زمانی نیستیم.»
تیمورتاش در توضیح این مورداینگونه توضیح داد:«خود را درگیر فرم های روایی نکردیم؛داستان فیلم احتیاج به پرش زمانی نداشت و باید در زمان واقعی به پایان میرسید و سعی میکردیم که زمان فیلم را کم کنیم تا مخاطب را خسته و اذیت نکنیم با وجود حجم تنش بالا و سر و صدای بالای شخصیتها.»
تیمور تاش درباره ی شهری بودن فیلم اشاره به تجربیات و دیدههای خود از این گونه محیط ها کرد و چگونگی آشنایی با این زبان مخفی سخن گفت: « مفتآباد تا حدی نشانگر آدمهای عصبی این شهر در محیطی بسته است . سعی میکردم آدمهای شهری را در این محیط قرار دهم و سعی کردم خشونت؛اعتیاد و … که وارد بخشی از زندگی روزمره اینگونه افراد شده را به نمایش بگذارم.»
تیمور تاش در جواب یکی از تماشاگران در خصوص تاثیر پذیری از مسعود کیمیایی اینگونه پاسخ داد:« از مسعود کیمیایی و دیالوگ گویی شخصیتهایش فیلمهایش تاثیر گرفتهام همانگونه که خیلی از افراد بخاطر سبک و تحت تاثیر مسعود کیمیایی فیلمساز شدهاند و نوع گویش برزو ارجمند میتواند یادآور گویش شخصیتهای فیلمهای کیمیایی در سالهای مختلف
باشد.به دلیل اینکه این افراد بخشی از حافظه ی سینمایی ما هستند