
هنروتجربه-کامبیز حضرتی: ۳۵ سال فرازونشیب انتشار مجله فیلم نه فقط در سینما، بلکه در تاریخ مطبوعات ما اتفاق کمسابقهای است. مجله فیلم برای سینماییها بیشتر از آن که یک ماهنامه باشد، یک جریان نقد مستمر و یک فرهنگ(کالت) است. تصور موج جدید سینمای ایران با نمایندگانی چون کیمیایی، تقوایی، مهرجویی و… بدون مجله فیلم کامل نیست؛ همانطور که موجنو فرانسه وکایه دو سینما پیوندی ناگسستنی دارند. با میلادثابت کار درباره ساخت و تولید مستند کایه دوفیلم درباره مجله فیلم گفتوگو کردهایم.
مجله فیلم سوژه جذابی است که بخشی از تاریخ مطبوعات و سینمای ایران را دربرمیگیرد. ایده ساخت مستند از کجا آمد و چطور توانستید دوستان را متقاعد کنید؟
اگر نخواهم جوابى احساسى به بخش اول این سوال بدهم، میشود گفت که در اطراف ما سوژههای بسیاری برای پرداختن به آنها و ساخت فیلم وجود دارد که بعضا به دلیل پیش داوریهای ذهنی و یا بیتفاوتی، راحت از کنارشان میگذریم. خیلی ساده یک روز طبق عادت سالها در حال خواندن مجله بودم که فکر کردم چرا از مجله فیلم با این قدمت و اعتبار فیلمى ساخته نشده، تلاشهایى شده بود ولى نه در سطح یک فیلم مستند بلند و در قواره مجله فیلم. سوژه جاهطلبانه و چالش برانگیزى بود و با روحیه آرشیو کردن مجلات سینماى در دوران نوجوانى و دبیرستانم ارتباط داشت. این شد که ساخت فیلم را شروع کردیم. در مورد بخش دوم سوال باید بگویم به سختی (با خنده). به هر حال وقتى مىخواهید فیلمى درباره ماهنامه فیلم بسازید، با سه رییس اما با سه روحیه متفاوت مواجه میشوید.در واقع شما با معجزه ثبات و ماندگارى در شرایط متناقضى روبهرو هستید. تا آن زمان هم، گروهها و افراد زیادی برای ساخت چنین فیلمی دست به کار شده بودند ولی در میانه راه، حالا به هر دلیلی کارشان نیمه تمام مانده بود. همه اینها باعث مىشد دوستان سختگیرى بیشترى داشته باشند و در ابتدا اعتماد نکنند که به نظرم طبیعى هم بود. اما به هر حال خوشحالم که توانستم اعتماد دوستان را جلب کنم و فکر میکنم یکى از دلایل این جلب اعتماد، پافشاری زیاد من بود. شاید واقعا خستهشان کرده بودم و دیگر حوصله جنگ و جدل با من را نداشتند. (خنده)
در این فیلم از مجموعهای تصاویر کم کیفیت و آرشیوی استفاده شده است. نترسید که تفاوت جنس تصاویر فیلم شما را دوپاره کند؟
ابدا، این رویه در خیلی از مستندهای روز هم به کار میرود. برای مخاطب سینمای مستند این مساله دیگر حل شده و تماشاگر آن را پذیرفته است.
از آنجا که هیچ گاه فیلمى در این ابعاد از مجله فیلم ساخته نشده است، بنابراین ضرورتِ فیلمى مرجع که به حیات انتشاراین مجله بپردازد احساس مىشد ولو به قیمت این که از دایره سلیقه شخصى خودم خارج شود
اگر ممکن است از زنده یاد ایرج کریمی بگوید. ارتباط شما با ایشان چگونه بود؟ تصاویر بیشتری جز آنکه در فیلم دیده میشود از او ثبت کردید؟
به نظرم ایرج کریمی نازنین، فارغ از وجهه فیلمسازیاش یکی از تاثیرگذارترین افراد در آموزش و نهادینه کردن فرهنگ سینمایی در نسل دهه پنجاه و شصت بودهاند. نقد، تحلیلها و پروندههای ایشان در مجله فیلم واقعا تاثیر یک کلاس درس را داشت و بسیار تاسف میخورم که ایشان را دیگر در کنارمان نداریم و یکی از حسرتهایم این است که این فیلم در زمان حیات ایشان آماده نشد تا ایشان هم ببیند و نظرشان را بدانم.
در فیلم شما چهرههای زیادی حضور دارند که کمتر از گفتههای آنها در فیلم استفاده شده. مثلا حضور حمید نعمتالله، جواد طوسی، احمد طالبینژاد و… تزیینی و کمرنگ است. دلیل این پرداخت مختصر و موجز چه بود؟
بااحترام، من این نگاه تزئینى و کمرنگ را قبول ندارم. فیلم طى سه سال ساخته و کامل شد و بدیهى است برخى صحبتها در روایت نهایى اثر جاى نمىگیرند. این مساله بخشی از پروسه حرفهاى است. این گفتوگوها در راستاى ضرورت روایى فیلم جاى مىگیرند، به عنوان مثال از صحبتهاى حمید نعمتالله عزیز که به شخصه از طرفداران جدى سینمایشان هستم در بخش سینماى مردمى دهه ۶٠ و ٧٠ استفاده شد و از صحبتهاى امیر قادرى عزیز هم به واسطه مدیریت سایت کافه سینما در بخش عصر اینترنت و رابطه نشریات مکتوب با این فضاى جدید بهره گرفتیم. در واقع اولویت مسیر روایى فیلم بود.
شما در بخشی از فیلم به طور خلاقانه به مخاطبان قدیمی مجله فیلم پرداختید. این مجله برای شخص شما چه تداعیهایی دارد؟
اگر این احساس نوستالژیک که نسل من نسبت به دهه ۶٠ و ٧٠ دارد و مجله فیلمى که یکى از نمادهایش است را فاکتور بگیرم، تاثیر جدى مجله فیلم بر من از دوران دانشجویى، در کتابخانه دانشکده سینما تئاتر و با تورق آرشیو این مجله و همچنین با مطالعه نقد فوقالعاده آقاى گلمکانى بر فیلم «پدرسالار» برادران تاویانى شروع شد. در واقع وقتى قرار شد سینما همه چیزم شود، مجله فیلم رفیق و عضوى از دایره دوستانم شد.
در مواجهه با ساخت فیلمى درباره ٣۵ سال انتشار بىوقفه مجله فیلم، شما به عنوان فیلمساز انتخابهاى زیادى براى پرداخت دارید. حتى به نظرم مىشود از ماهنامه فیلم یک مجموعه مستند چند قسمتى ساخت. به شخصه مىتوانم با راشهاى زیادى که در اختیار دارم دو قسمت با دو رویکرد متفاوت بسازم. به دلیل بررسى زیادى که در مورد انتخاب رویکرد فیلم داشتم به این نتیجه رسیدم. از آنجا که هیچ گاه فیلمى در این ابعاد از مجله فیلم ساخته نشده است، بنابراین ضرورتِ فیلمى مرجع که به حیات انتشاراین مجله بپردازد احساس مىشد ولو به قیمت این که از دایره سلیقه شخصى خودم خارج شود. این نکته را هم باید اضافه کنم که متاسفانه ما از لحاظ در اختیار داشتن آرشیو ویدئویى کارآمد که بتوان در ساخت یک سکانس یا موضوع استفاده کرد بسیار فقیر هستیم. چون اصولا در گذشته فرهنگ ثبت تصویرى و ویدئویى وقایع را نداشتهایم. وقتى شما مستندهاى درخشان غربى را نگاه مىکنید مىبینید چقدر تصاویر مطلوب از یک موضوع وجود داشته و فیلمساز دستش براى پرداخت موضوع باز بوده است.
ساخت فیلم چندسال طول کشید و چرا پروسه فیلم طولانی شد؟
پروژه از اسفند ١٣٩٢شروع شد و تا آذرماه ١٣٩۵ طول کشید. دلیل طولانى شدن پروسه ساخت فیلم به سختى موضوع بر مىگردد و به نظرم اگر قرار بود فیلمى در قواره مجله فیلم ساخته شود، همین مقدار زمان با چندماه کم یا زیاد طول مىکشید. واقعا باید اینجا از احسان رسولاف تهیهکننده اینکار به دلیل صبورى و اعتمادى که به من داشت، تشکر کنم.
درباره اکران هنروتجربه،موضوعات فیلم، پژوهش آن و… اگر نکتهای دارید بفرمایید.
درپژوهش این فیلم خانم صدف امینرنجبر سنگ تمام گذاشت. همراهى و تعهد فوقالعاده او به موضوع، تحقیقات میدانى و جستوجو در لابهلاى آرشیو مطبوعات به من این امکان را میداد تا با تمرکز و دقت بیشترى پروسه ساخت فیلم را پیش ببرم. باید یک تشکر ویژه از مدیریت و دوستان عزیزم در گروه هنرو تجربه داشته باشم که این فضا را در اختیار ما قرار دادند تا مستند «کایه دو فیلم» بتواند با مخاطبانش ارتباط برقرار کند.
عکس: یاسمن ظهورطلب