
برگزاری نشست نقد و بررسی مستند«پازلیها» با حضور دانشجویان و کارآفرینهای مشهدی
مهدی گنجی:فیلمهایم درباره آدمهای امیدوار است/ مسیر برایم از نتیجه مهمتر است
هنروتجربه-قاسم فتحی: نشست نقد و بررسی مستند«پازلیها» عصر شنبه ۲۵شهریورماه با حضور مهدی گنجی(کارگردان) و مصطفی لطفی( یکی از اعضای گروه پازلیها) در سالن شماره پنج سینما هویزه مشهد برگزار شد. نکته قابل توجه این نشست علاوه بر حضور علاقهمندان به سینمای مستند، حضور قابل توجه دانشجویان و کارآفرینان مشهدی بود که در روند پرسش و پاسخ هم به طور جدی حضور داشتند.
رویای ناممکنی که ممکن شد
مهدی گنجی ابتدا درباره اینکه چطور و از کدام مرحله به این پروژه وارد شدهاست، صحبت کرد: «به تشخیص گروه کارستان و تهیهکننده پروژه من انتخاب شدم؛ شاید به این دلیل که در همه این پنج شش سال گذشته فیلمهایم درباره آدمهایی بوده که حالمان ذرهای از دیدنشان بهتر میشود،البته این مساله جدای از بحثهای هنری و سینمایی و نظایر آن است. فکر میکنم وقتی همکاری من با این پروژه شروع شد، بچههای پازلی، رونمایی اولیه را گرفته بودند و پروژهشان را آغاز کرده بودند. برخی از سکانسهای اصلی فیلم را بازسازی کردیم و باقی را دیگر من همراهشان بودم و ادامه دادیم. انتخاب این گروه هم برمیگشت به کمکی که بنیاد کارآفرینی زنان و جوانان به ما کرد و از آنها گفتند که این گروه مورد تحقیقی خوبی است.»
در ادامه این نشست از مصطفی لطفی یکی از اعضای گروه پازلیها در این باره سوال شدکه آیا پازلیها را تیم موفقی میداند یا نه، او گفت: «راستش همین الان هم پازلیها را تیم موفقی نمیدانم. داستان پازلیها قصه ناممکن شدن رویایی بود که به ممکن تبدیل شد.»
گنجی هم در ادامه این بحث عنوان کرد:« خیلی اوقات شما سراغ سوژهها میروید. برای برخی سوژهها مثل فیلم قبلیام باید چندین ماه و حتی چندین سال با آنها همراه شوید، مشکلی اصلی اینجاست که باید این موضوع را با تهیهکننده در میان بگذارید. نکته دیگر اینکه خیلیها درباره سرنوشت این گروه سوال میکنند و اینکه آیا موفق میشوند؟ من نمیدانم موفقیت اینها یعنی چه؟ یعنی اینکه آخرش نشان بدهیم با یک بنز آخرین مدل دارند در الهیه میچرخند؟در حالیکه برای من، مهم مسیری بود که آنها طی میکنند. موفقیت در کار من بیست و پنج ثانیه کپشنی بود که تماشاگران تا انتهای فیلم آن را خواندند نه بیشتر.»
نمیتوانم بیش از یک حدی به حریم کاراکترم تجاوز کنم
کارگردان این مستند در پاسخ به سوالی پیرامون صحنه بگو مگو و بحث پازلیها توضیح داد:« میخواستم یک کار واقعی بسازم، یک کار درباره آدمهای واقعی؛ یعنی کسانی که موقع ناراحتی دعوا میکنند و یک سری حرفهایی به هم میزنند.بعد از ضبط آن صحنه با دوستان تماس گرفتم و خواستم این صحنه را ببینند! و به آنها گفتم طبیعی است که شما از این تصاویر بترسید اما پیشنهاد میکنم اول بگذارید تدوین را انجام بدهیم، بعد تصمیم بگیرید که در فیلم از آنها استفاده بکنیم یا نه. اولین بار که حمید فیلم را دید گفت یک جاهاییاش زیاد است. یک سِری تک جملاتی وجود داشت که آن را حذف کردم. به هر حال این یک رابطه دو طرفهست و البته نمیخواهم در نهایت از چیزی که فکر میکنم به درد میخورد و خواستهام است، بگذرم. کار من فیلم ساختن است. از طرف دیگر نمیتوانم به حریم کاراکترهایم بیش از یک اندازهای تجاوز کنم. به نظر من باید این وسط یک چیزی پیدا کنی، یک بالانسی که همه از آن راضی باشند. اصلیترین نکته برای فیلمسازی درباره شخصیتها این است که او دوست داشته باشد فیلمی دربارهاش بسازی!
مستندساز باید روی کاراکتر فیلمش تاثیر بگذارد
گنجی در ادامه درباره اینکه آیا مستندساز در این نوع فیلمسازی، باید روی کاراکتر تاثیر بگذارد و آیا اصلا چنین وظیفهای دارد یا نه، گفت: «یک تعریفی در دنیای مستندسازی وجود که میگوید: تو باید شبیه مگسی باشی روی دیوار؛ یعنی دوربینت را روشن کنی، بگیری و بعد هم خداحافظ. اما تعریفدیگر وجود دارد در واکنش به قبلی،با این مضمون که من فیلی هستم در یک اتاق. همین الان که داشتم در این سالن سلفی میگرفتم، تماشاگران ردیف اول و دوم سالن، فوری لباسهایشان را کمی مرتب کردند حالا چطور میشود وارد زندگی عدهای بشوی و تاثیرگذار نباشی.»
کارگردان مستند «من میخوام شاه بشم» افزود: « آرزوی من است فیلمی بسازم که هم روی زندگی کاراکتر تاثیر بگذارد، هم اطرافم را تحت تاثیر قرار بدهد و هم برای خودم موفقیتهای زیادی کسب کند. مستندی را دیدم از یک خانم فیلمساز که برنده جشنواره ساندنس شده بود. کاراکتر این فیلم دختر کارتنخواب افغانستانی بود که در تهران میخواهند او را بفروشند. بخشی از افغانستانیها برای خرید جهیزیه دخترشان را به خانواده پسر میفروشند. این خانم فیلمساز پول میدهد به خانواده این دختر؛ بعد او را میبرد افغانستان و برایش پاسپورت میگیرد و بعد او را میبرد امریکا و الان او آمریکاست. خب میبینید که این فیلم روی زندگی شخصیت تاثیر زیادی گذاشته است. یک عده میگویند این کار اشتباه محض است ولی من اصلا هیچ اعتقادی به این نگاه ندارم و اتفاقا فکر میکنم باید به نسبت خودمان تاثیرگذار باشیم.»
در هر شهری جهان بزرگی وجود دارد که باید آن را کشف کرد
در بخش دیگری از این نشست مصطفی لطفی در پاسخ به این سوال که آیا دوربین هنگام کار کردن روی شما تاثیر گذاشته بود یا نه، گفت: «سعی کردیم راحت باشیم. تنها نکتهای که فیلم را برای ما جذاب میکرد این بود که اگر دانشجویی میخواهد کاری را شروع کند بعد از دیدن این فیلم از جایی که ما شروع کردیم، شروع نکند. واقعیتی که همه ببینید و استفاده کند.»
گنجی نیز در پایان خطاب به فیلمسازان جوان مشهدی گفت: «وزارت علوم این همه دارد به آب و آتش میزند برای اینکه پارکهای علم و فناوری گسترش پیدا کنند و آقای روحانی هم میگوید، میخواهیم شرکتهای دانشبنیان و اِستارتآپها را گسترش بدهیم و به صاحبانش وام بدهیم،این جریانها، بَذرَش را میتوانند از این فیلمها برداشت کنند. به نظرم هر کسی و هر جایی که میتواند باید کمک کند تا این فیلمها بدون هیچ چشمداشتی دیده شود. من به جوانهای فیلمساز مشهدی میگویم که برای من فیلم ساختن مثلا توی بیرجند خب کلی هزینهبَر است. ولی وقتی هستههای فیلمسازی شکل بگیرید و خودشان دست به کار شوند و دنیای اطرافشان را ببینند، خیلی اتفاقات خوب میتواند رخ دهد. برای نمونه بهطور قطع الان حداقل سه تا اِستارتآپ خیلی خوب در همین شهر مشهد فعالیت میکنند که میتوانند سوژه ساختن یک فیلم مستند باشد؛ باورکنید هر شهر، جهان بزرگی وجود دارد که باید آن را با دیگران سهیم شوید.»