
محمدحسن خوشنویس از ۳۰ سال تلاش فیلمخانه ملی میگوید
بیش از هشتاد درصد آثار سینمای ملی را جمعآوری و نگهداری میکنیم
هنروتجربه: محمدحسن خوشنویس که از سال ۱۳۶۳ و به مدت بیش از ۳۰ سال مدیریت فیلمخانه ملی ایران را برعهده داشت، با اشاره به رنجهایی که در طول ۳۰ سال برای متقاعد کردن مدیران مختلف در جهت حفظ فیلمهای سینمای ایران برده است، میگوید:« الان ایران در میان کل کشورهای دنیا به لحاظ آمار فیلمهای ملی خود یکی از بالاترین رتبهها و غنیترین آرشیوها را در اختیار دارد به ویژه آنکه در کشورهایی که صاحب سینما هستند، حجم عظیمی از فیلمهایشان از نیترات بوده و از بین رفته ولی ما بیش از ۸۰ درصد آثار سینمای ملی خود را توانستیم جمعآوری و نگهداری کنیم که این باعث افتخار است.»
خوشنویس این روزها در یک مرکز پژوهشی مشغول فعالیتهای تحقیقاتی است و البته همچنان با فیلمخانه ارتباط دارد و گاهی برای مشورت در جلسات هم حضور پیدا میکند. این مدیر فرهنگی به تازگی و به مناسبت روز ملی سینما در نوزدهمین جشن سینمای ایران مورد تقدیر قرار گرفت و همین موضوع بهانهای شده است تا خبرگزاری ایسنا گفتوگویی با این مدیر فرهنگی داشته باشد.
او در بخشی از سخنانش با اشاره به تاریخچه ساخت فیلمخانه ملی میگوید: «خرداد سال ۶۳ از طرف آقای فخرالدین انوار دعوت شدم تا فیلمخانه ملی ایران را بسازیم. آن زمان اصلا چیزی در جایگاه فیلمخانه ملی ایران وجود نداشت و کارهایی هم که قبل از انقلاب انجام شده بود، بسیار مهجور بودند. وقتی کار را شروع کردیم یک فهرست با ۳۰۰ تا ۳۷۰ فیلم داشتیم که شامل فیلمهای مختلفی از جمله ۱۶ میلیمتری هم میشد و همان ابتدا تلاش کردیم اولین کارمان این باشد که آثار سینمای ملی ایران را پیدا کنیم که تعدادی از آنها در دسترس نبود چون مثلا در زمان نمایش پشت پروژکتورها سوخته یا به طریقی دیگر از بین رفته بودند. بسیاری از فیلمهای آغازین سینمایی ایران از جنس نیترات سلولز بودند که وقتی از بین میروند چیزی از آنها باقی نمیماند، یعنی اگر بخواهم واضح توضیح دهم میتوانم توپهای پینگپنگ را مثال بزنم که وقتی آن را کبریت بزنند بدون آنکه خاکستری از آن باقی بماند آتش میگیرد و از بین میرود. این در شرایطی است که هیچ وسیلهای هم برای خاموش کردن آن وجود ندارد و ما با این حال تلاش کردیم این فیلمهای نیتراته را که در اختیار داشتیم به مواد ماندگارتری تبدیل کنیم. ضمن اینکه اسناد و عکسهای فیلمها را هم سالها آهسته جمعآوری و در هرجایی لازم بود خریداری کردیم.»
خوشنویس ادامه داد: «به همین دلیل است که الان ایران در میان کل کشورهای دنیا به لحاظ آمار فیلمهای ملی خود یکی از بالاترین رتبهها و غنیترین آرشیوها را در اختیار دارد به ویژه آنکه در کشورهایی که صاحب سینما هستند، حجم عظیمی از فیلمهایشان از نیترات بوده و از بین رفته ولی ما بیش از ۸۰ درصد آثار سینمای ملی خود را توانستیم جمعآوری و نگهداری کنیم که این باعث افتخار است.»
وی با تاکید براینکه فیلمخانه ملی ایران حافظه تصویری کشور است و باید همیشه مورد مراقبت جدی قرار داشته باشد، یادآور شد: «ایران جزو کشورهایی است که از سالهای دور عضو فدراسیون بینالمللی آرشیو فیلم (فیاف) بوده، اما در مقطعی به دلیل نبود شرایط مناسب از این فدراسیون اخراج شد که با پیگیری دوباره و رسیدگی به فیلمها و بازسازی آنها دوباره عضویت ایران پذیرفته شد و الان هم فدراسیون مثل آژانس بینالمللی هستهای مدام از کشورها برای رعایت استانداردها گزارش میگیرد.»
خوشنویس که در سالهای حضورش در سینما دورههای آموزشی مرتبط با نگهداری فیلم را در خارج از کشور گذرانده است، درباره اینکه در زمان شروع کار در فیلمخانه چه فیلمهایی در لیست موجود نبوده که به دنبالش بودند، گفت: ««حاج آقا اکتور سینما» از جمله فیلمهایی بود که به دنبالش بودیم و همکاران قبلی ما آنها را بهدست آوردهاند یا در گوشهو کنار بهدست آوردیم مانند «مادر» دکتر کوشان، «بیژن و منیژه»، «خانه خدا» و «آغامحمدخان قاجار» یا برخی را هم با اعتماد سینماگران یا مجموعهداران در اختیار گرفتیم چون آنها هم میدانستند وضعیت نگهداری فیلمها در فیلمخانه بهتر است تا شرایط نگهداری در خانه، گرما و حتی گرد و خاک که جزو دشمنان فیلم هستند.»
مدیر پیشین فیلمخانه ملی ایران با ابراز امیدواری از اینکه هرچه زودتر شرایط انتقال فیلمخانه به ساختمان جدید در باغ فردوس فراهم شود، بیان کرد: «انگار دو محل در تهران هستند که قرار نیست مشکلشان حل شود، یکی مصلی و دیگری فیلمخانه ملی ایران، چون همین فیلمخانه بیش از هفده، هجده سال است که از طرح های ملی محسوب میشود، معاونان و وزرا میآیند و میروند و ما در هر دوره ابراز امیدواری کردهایم که در زمان یکی از آنها انتقال به ساختمان جدید انجام شود، اما هنوز اتفاقی نیفتاده است. فیلمخانه ملی ایران به عنوان یک میراث به تمام مردم ایران تعلق دارد و فیلمسازان حاصل عمر خود را به اینجا تحویل میدهند. در این راستا اهالی رسانه هم باید کمک کنند تا زودتر تکلیف این ساختمان مشخص شود چون اگرچه مدیریت کشور مشکلات مالی سنگین دارد، ولی فیلمها اجازه نمیدهند یا صبر نمیکنند که مشکلات رفع شود و بعد به آنها رسیدگی کنیم. یک حلقه فیلم از آن لحظهای که از کارخانه خارج میشود مرگش شروع میشود و کاری که ما میتوانیم بکنیم این است که روند این مرگ را کُند کنیم و به تاخیر بیندازیم.»
خوشنویس ادامه داد: «با دیجیتالی شدن تصاویر فرایند بازآفرینی آثار که پروسهای بسیار طولانی و دقیق دارد، سریعتر انجام میشود که البته همین هم بسیار پرهزینه است. با این حال در تمام این سالها تلاش ما این بوده تا این مساله (مرمت و بازآفرینی آثار دیجیتال) در بخش خصوصی ترویج شود که در حال حاضر سه چهار شرکت این کار را انجام میدهند و در این بخش به امکانات خارج از کشور نیاز نداریم.»
او در بخش دیگری از این گفتوگو تاکید کرد:« بنابراین مواد تصویری حافظه بصری این سرزمین و به نوعی هویت ما محسوب می شوند، اما متاسفانه با وجود ارزش بالای این آثار برای ما بسیار سخت بوده که برخی مسئولان را در طول این سالها متقاعد کنیم که این آثار باید حفظ شوند چرا که برای همه سوال بوده چرا باید این همه هزینه کنیم تا فیلمها نگهداری یا بازسازی شوند. به همین دلیل در این سالها خیلی زحمت کشیدیم، عذاب کشیدیم، رنج دیدیم، حرف زدیم و آدمهایی را واسطه کردیم تا به آنها بقبولانیم که این هزینهها لازم است.»