
فاطمه معتمدآریا از «پریناز» میگوید
برای «تفکر» نمیتوان حدومرز قائل شد/ماندن هفت سال خستگی در روح و جان
هنروتجربه: یکی از نقاط قوت و اتکای فیلم «پریناز» به کارگردانی بهرام بهرامیان نقش آفرینی فاطمه معتمدآریا است. روزنامه شرق در صفحه هنری امروز(یکشنبه ۱۶ مهر) به همین دلیل با این بازیگر گفتوگو کرده است.فرانک آرتا در ابتدای این گفتوگو سوالی را درباره معیارهای بازیگری معتمدآریا مطرح کرده و چنین پاسخ گرفتهاست:«از زمانی که کارم را شروع کردهام یکی از مهمترین معیارهایم برای انتخاب بهعنوان بازیگر، گریز از تکرار و تقلید بود و این را در دوران نوجوانی و در جایی آموزش دیدم که باید در کمترین زمان، بهترین انتخاب را میکردیم.»
و در ادامه این بحث،سوالی درباره انتخاب و در دست بودن افسار ذهن عنوان میشود:« بازیگری وسوسهبرانگیز است و دامهای مختلفی دارد تا شما را ببلعد. یکی پول است و دیگری پیشنهادهای زیاد که باعث میشود به شما حس خوبی بدهد که مطرح هستید، ولی مقاومت در برابر همه اینها و انتخاب درست فیلمنامه و نقشی که دوست داشته باشید، میتواند جلوی تکرار را بگیرد. اخیرا بازی در سریال «گرگومیش» به من پیشنهاد شد که شرایط خوبی داشت؛ مثل کارگردانی آقای اسعدیان که از دوستان نزدیک و قدیمی هستیم. از نظر مالی هم خوب بود، ولی فکر کردم شاید لازم است بعد از چند سال دوری! با یک نقش متفاوت به تلویزیون برگردم؛ یک کار پرجنبوجوشتر یا یک کمدی… .»
در بخش دیگری از این گفتوگو سوالات به فیلم «پریناز» میرسد و توقیف هفت ساله آن. معتمدآریا در پاسخ تاکید میکند که دلیل جلوگیری از نمایش این فیلم را درک نکردهاست:«من هیچوقت به توقیف فیلمها فکر نمیکنم، چون حقیقتا مرحلهای است که خیلی به من مربوط نمیشود! آن عکس گریم هم فقط یک تست بود و ربطی به گریم در فیلم نداشت. من کارم را انجام دادهام و تمام شده و فقط دلم میخواهد در معرض دید قرار بگیرد و با مخاطب خودش ارتباط برقرار کند، اما بیشترین چیزی که عذابم میدهد، این است که چرا فیلمی را که هفت سال قبل کار کردهام، کسی در زمان خودش ندیده! البته من نمیگویم چیزی را منع نکنند، ولی نمیدانم و دقیقا نفهمیدم علت جلوگیری از نمایش فیلم چه بود!»
و در ادامه در پاسخ این سوال که:«یعنی با حدود و ثغور مشکلی ندارید؟» توضیح میدهد:«خیر مشکلی ندارم، ولی این حدومرز را فقط برای «ابتذال» قائلم، نه برای «تفکر». «تفکر» چیزی نیست که بخواهید برایش حدومرز قائل شوید. اصلا فرهنگ و هنر جای تفکر و اندیشه است و اگر قرار باشد محدودیتی باشد، باید شامل بیخردی و استفاده سطحی از هنر باشد که متأسفانه و در بسیاری از موارد این ممیزیها متوجه هنر متفکر و خلاق بوده است؛ بهطورمثال، ناپدیدشدن یا حذف مجسمههای بزرگان تاریخ و ادبیات و فرهنگ این مملکت و سبزشدن تندیسهایی مثل کودک درازکش کنار بزرگراه که (البته چندوقتی هم نشسته بود!!) یکی از نشانههای رشد ابتذال و حذف تفکر است……در شهرهای دیگر هم این اتفاق رخ داد؛ این یعنی تخریب و ازبینبردن تفکر ریشهدار فرهنگی. همین کار را در سینما انجام دادند. به نظرم وقتی نگاه یک فیلمساز را محدود یا قطع میکنند، مثل ازبینبردن مجسمههاست. به اندازه مجسمهسازی که کار هنریاش در ایران ناپدید میشود رنج میبرم، چون احساس میکنم کار من هم دزدیده شده و من را اذیت میکند. حال اگر بعد از هفت سال «پریناز» دیده میشود خنثی میشوم……دیگر آن شور و هیجانی را که هفت سال قبل؛ زمانی که فیلم را بازی میکردم و در من وجود داشت ندارم.»
و در ارتباط با همین بحث ادامه میدهد:«برای کار هنری زمان قائل نیستم. خیلی از فیلمها در ایران تاریخ سینما هستند که هروقت ببینید لذت میبرید، اما برای کاری که انجام میشود زمان قائل هستم؛ یعنی فکر میکنم اگر قرار است کاری را که هفت سال قبل کار کردهام امروز نشان دهند، یعنی ماندن هفت سال خستگی در روح و جان! ضمن اینکه هر چیزی در زمان و جای خودش تأثیرگذار است و درعینحال الان «پریناز» جای فیلم دیگری را اشغال میکند که زمان نمایش آن امروز است و هفت سال قبل جای خالی «پریناز» را فیلم دیگری اشغال کرده بود.»
در بخش دیگری از این گفتوگو معتمدآریا در پاسخ سوالی در مورد تحلیل و تصورش از شخصیت فرخنده که در «پریناز» بازی کردهاست،میگوید:« در فیلمنامه این شخصیت کمی فرازونشیب داشت. با آقای بهرامیان هم صحبت کردیم و حاصل گفتوگوهایمان و اصل فیلمنامهای که وجود داشت چیزی شد که تا حدودی در فیلم فعلی «پریناز» میبینید؛ یعنی بیتوجه و یکبُعدی جلو نرفتیم. وجهی که برای من خیلی اهمیت داشت، وجه انسانی این فرد بود. در این فیلم نقش زنی را دارم که وسواس وحشتناکی دارد و به تنهایی خو گرفته و حاضر نیست کسی را به خلوتش راه دهد، ولی ما کمکم برایش دل میسوزانیم و احساس میکنیم زنی تنهاست که به محبت احتیاج داشته که ورود پریناز به زندگیاش احساساتی را در او به وجود میآورد.»
و درارتباط با دلیل طغیان فرخنده عنوان میکند:« در این فیلم وقتی پریناز وارد میشود، اغلب افراد با باورهای خرافی حل مشکلاتشان را در وجود این دختربچه میبینند. در صورتی که پریناز در بهوجودآمدن این نگاه کاملا بیتقصیر است و خودش پر از مشکل و درگیری است. عمه پریناز علیه این شرایط طغیان میکند؛ شرایطی که نه خودش و نه پریناز در بهوجودآمدن آن دخالتی نداشتهاند.»
معتمدآریا همچنین درباره بازی خودش میگوید:« باوجود ظاهر خشنی که در فرخنده میبینیم، برای من شخصیت جالب و پر از چالشی بود. اصلا در این فکر نبودم که بخواهم به کسی درس بدهم یا کسی را اصلاح کنم یا معضل اجتماعی را نشان دهم. همین که شخصیتی متفاوت است، برایم جذاب بود. نمیتوانم بگویم صددرصد چیزی است که در ذهنم بوده، اما از آنچه میبینم ناراضی نیستم.»
در بخش انتهایی این گفتوگو معتمدآریا درباره کارهایی که اخیرا به او پیشنهاد شده صحبت میکند:«با کمال تأسف باید بگویم بعضی روزها دوتا فیلمنامه میخوانم و بهسختی آنها را به پایان میرسانم!» و در پاسخ این سوال که:«آیا نام و اعتبار فیلمساز جدا از فیلمنامه برای شما مهماند؟» میگوید:«نمیتوانم بگویم بیتأثیر است و درعینحال نمیتوانم بگویم چون شخص خاصی فیلم میسازد، هرچه پیشنهاد میدهد حتما کار میکنم، اما اگر آقای عیاری به من فیلمنامه بدهد، چشمبسته برایشان کار میکنم.»
البته او در ادامه توضیح میدهد:«یک فیلمنامه خواندهام و احتمالا در ماههای آبان و آذر درگیر کار خواهم بود.»
عکس:یاسمن ظهورطلب