
توصیههای سینماگران به دانشجویان سینما
رخشان بنیاعتماد:ابزار،اندیشه تولید نمیکند/ تورج منصوری:فیلمبردار چشم فیلمساز است
هنروتجربه: جمعی دانشگاهیان و سینماگران به همت مدرسه ملی سینمای ایران در مدرسه دارالفنون گردهم آمدند تا در نخستین همایش معرفی حرفههای سینمایی از تجاربشان بگویند.
در ابتدای این مراسم دکتر روحالله حسینی مدیر مدرسه ملی سینمای ایران، مسعود سفلایی از اعضای هیات علمی و مدیرگروه سینمای دانشگاه سینما و تئاتر درباره موضوع جلسه صحبت کردند و در ادامه نوبت به سینماگران در حرفههای مختلف رسید تا تجربیات خود را با دانشجویان در میان بگدارند.
جمال ساداتیان تهیهکننده سینما در این جمع از تهیهکنندگی و تولید در سینما صحبت کرد: «به نظرم شما دانشجویان امروز کار سختتری دارید چون برخلاف گذشته، الان رقیبی چون سینمای آمریکا روی پرده سینماها دارید و فیلمهای شما باید بتواند با آنها رقابت کند. شمایی که وارد حوزه فیلمسازی میشوید باید آگاه باشید که سینما حاشیههایی دارد که اگر درگیر آنها بشوید از پیشرفت عقب میمانید. یک تهیهکننده از نظر من مانند یک مربی است که کنار زمین مینشیند اما آن قدر باید به توانایی بازیکنانش داخل زمین مسلط باشد که بتواند هدایتشان کند و در نهایت منتج به نتیجهای خوب شود. تهیهکننده باید تمام حرف سینما را بشناسد و به کار گیرد. اگر بتواند قصه درستی انتخاب کند قدم اول را برداشته و سپس باید کارگردان و در قدم اول بقیه عوامل را به عنوان یک تیم کنار هم جمع کند. اگر در فونداسیون اول که قصه است، درست انتخاب نکند، مثل یک ساختمان که بنیه قوی ندارد بعد از تحمل یک بار سنگین،خراب میشود.»
نقش نویسنده در پروسه خلاقه ساخته شدن فیلم، عنوان صحبتهای سخنران بعدی همایش بود. مهران کاشانی فیلمنامهنویس دانش فلسفه، روانشناسی و ادبیات را از لازمههای فیلمنامهنویسی عنوان کرد:«در پروژه ساخت یک فیلم، فیلمنامه مقدم به همه مراحل دیگر فیلم است به لحاظ زمانی. نباید فراموش کرد که فیلمنامهنویس تنهاست و از هیچ، باید دنیایی بسازد که بعدها خلق شود؛ باید خوب ببیند و بشنود و آگاه به محیط اطراف و جامع به علوم انسانی باشد. فراموش کنید که میتوان بدون مطالعه و تنها با اتکا به غریزه، فیلمنامهنویس خوبی شد. چراها را بداند نه چگونهها را. دانش فلسفه، روانشناسی، ادبیات از لازمههای فیلمنامهنویسی است و باید بتوانید تلفیقی از آنها را در زندگی معمول و روزمره به کار ببرید.»
رخشان بنیاعتماد با اشاره به این نکته که:«سینما هر روز تخصصیتر میشود و حرفههای جدیدتری به آن اضافه میشود.» درباره ارزش کارها و تجربیات اولیهاش در سینما سخن گفت:«معتقدم ارزش کارها و تجربیاتی که در اوایل کارم داشتم ابدا اهمیتی کمتر از موفقیتی که اکنون طی این سالها به دست آوردهام ندارند.» و در ادامه به دانشجویان توصیه کرد:«سینما فقط این اخباری که میشنوید رخشان بنیاعتماد روی فرش قرمز جشنواره ونیز راه رفت، نیست. اگر هدفتان این است پشت سر هم سرخورده میشوید. سعی کنید با خلاقیت برای خودتان فضا بسازید تا یاد بگیرید و تجربه کنید. انرژی خودتان را روی زمینهای نگذارید که خلاقیت کمتری در آن دارید. همیشه میدویم تا به مسیر برسیم ولی همه اندوختههای شما در همین مسیر به دست میآید. گول ابزار را نخورید؛ ابزار، اندیشه تولید نمیکنند. پژوهش در سینما به معنای کیس یابی نیست. باید درد بعضی چیزها را داشته باشید تا بتوانید آنها را فیلم کنید. فیلمسازی با این معنا، شناخت میخواهد. فیلمساز صرفا وظیفه تصویری کردن یک فیلمنامه را ندارد، فیلمنامه یک موجود زنده است که جهانش آدمهای آن با پسزمینههایشان هستند. فیلمسازی فقط شناخت قاب و پشت دوربین ایستادن نیست، جان دوباره دمیدن به یک فیلمنامه است. دنبال پول زیاد برای فیلم ساختن نباشید، بدون امکانات و با دوربینهای ساده فیلم بسازید.»
امیر اثباتی طراح صحنه و لباس سینمای ایران هم با تاکید بر این نکته که:«طراح صحنهای که برای یک فیلم با ۲۰ پرسوناژ طراحی لباس میکند باید به جای همه آنها زندگی کند و خودش را جای آنها قرار دهد.» توضیح داد:«زمانی من میتوانم اینکار را انجام دهم که زبان سینما، نشانهشناسی، روانشناسی و جامعه شناسی بدانم. باید تم و درونمایه اصلی فیلم را بدانم و متوجه باشم که از چه نگاهی قصه روایت میشود. باید بدانیم چطور لباس و صحنه به بیان درست فیلم و قصه کمک میکند. شناخت از دوره زمانی که فیلم به آن میپردازد هم اهمیت بالایی دارد. ساخت فیلمهای تاریخی بدون طراحی صحنه و لباس اصلاً امکان پذیر نیست. فیلمی که ساخته میشود یک دروغ است که ما باید ظاهر آن را به باورپذیرترین شکل ممکن آن دربیاوریم. خانه امیرکبیر یا خرمشهر زمان جنگ جوری باید ساخته شود که باور کنیم واقعی هستند و متعلق به همان زمان. بدون طراحی درست لباس و صحنه شخصیت را باور نمیکنیم.»
تورج منصوری فیلمبردار باسابقه کشورمان نیز در مورد تخصص خود توضیحاتی داد:«در سینما، فیلمبردار چشم فیلمساز است و توانایی همه دیگر مشاغل سینما را به شما نشان میدهد. خاطرم میآید در همکاری با رسول ملاقلیپور، سکانسی را باید در زندان فیلمبرداری میکردیم که قرار بود آن را دکور بزنیم. اما بعد از بازدید از لوکیشنهای زندان واقعی، تصمیم گرفتم به خاطر بو و حال و هوایی که در آن لوکیشن واقعی بود، بعضی از صحنهها را در خود زندان فیلمبرداری کنیم. فیلمبردار باید شم شناخت و القای روح و بوی صحنه را داشته باشد.»
در بخش دیگری از این نشست محمدرضا دلپاک با اجرای یک پرفورمنس به معرفی حرفه صدابرداری پرداخت و پس از او سپیده عبدالوهاب ااز تدوین بهعنوان جذابترین حرفه سینما نام برد: «یک تدوین خوب میتواند یک فیلم متوسط را به عالی، و یک تدوین بد، میتواند یک فیلم عالی را به فیلم بد تبدیل کند. تدوینگر انتخاب میکند که تماشاگر چه چیز را ببیند و چه چیز را نبیند. در واقع حسِ در لحظهی تماشاچی را تدوینگر انتخاب میکند. یک سو تفاهم در رابطه با حرفه تدوین وجود دارد که دانستن یک نرم افزار شما را تدوینگر میکند که تصور کاملا اشتباهی است؛ شما حتی میتوانید دانش تدوین را داشته باشید اما کار با ابزار آن را نه؛ که در این صورت با یک اپراتور هم میتوانید کار کنید. نکته آخر این است که یک تدوینگر علی رغم کار بسیار مهمی که میکند ممکن است شناخته نشود و مانند دیگر مشاغل سینما، قدردانی نشود.»
آخرین سخنران این مراسم مصطفی احمدی رییس سابق انجمن برنامهریزی و دستیاری کارگردان بود.او دستیاری کارگردان را که یک حرفه نامریی و از جذابترین حرفههای دنیا توصیف کرد:« استفاده حداکثری از زمان، مراقبت از رفاه و ایمنی کل تیم فیلمبرداری، هدایت بازیگران پسزمینه، آنالیز فیلمنامه، عمل به عنوان نقطه ارتباط بین کارگردان و بقیه عوامل، انجام وظایف اصلی در پیش تولید، بازبینی لوکیشن و حفظ ریتم گروه تنها بخشی از کارهای دستیاران کارگردان است. فیلمسازی عین سفر با یک کشتی است که اگر دستیار کارگردان، کارگردان را تشویق نکند، تهیهکننده را بیاطلاع بگذارد یا گروه را ناراضی نگه دارد این کشتی به مقصد نمیرسد.»