
بازتاب هنروتجربه در رسانهها
نمایش فیلم «لیلا» یعنی بازخوانى سینماى موج نو براى نسلهاى جدید
هنروتجربه: این روزها زیاد به گوشمان میخورد که سینماگران و سالنداران از پدیده فیلمسوزی صحبت به میان میآورند. در شرایطی که فیلمهای شبیه به هم در سالنهای سینمایی نمایش داده میشود، مردم نیز کمتر انگیزهای برای رفتن به سینما دارند. در این میان اما این روزها فیلمهای متنوع سینمای هنروتجربه از مستند تا داستانی،بیشتر از قبل توانسته است نظر مخاطبان را به خود جلب کند و استقبال تماشاگران از فیلمهای در حال اکران در این گروه گواهی بر این ادعاست.
در آخرین روز از آبانماه اخبار مرتبط با سینمای هنروتجربه در رسانههای فرهنگی را مرور میکنیم.
روزنامه شرق به انگیزه اکران دوباره فیلم «لیلا» در هنروتجربه یادداشتی بر روی این فیلم منتشر کرده است که در ادامه بخشهایی از آن آمده است.
در ابتدای این یادداشت میخوانیم: «اکران دوباره فیلم «لیلا» بر پرده سینماهای گروه هنروتجربه معانى زیادى دارد؛ از یکسو بزرگداشت یک کارگردان و اثر اوست و از سوی دیگر بیانگر این نکته که برخلاف گذشت زمان هنوز این فیلم زنده و پابرجاست. نمایش فیلم «لیلا» بر پرده سینما، یعنى بازخوانى سینماى موج نو براى نسلهاى جدید، براى دانشجویان سینما و حتى براى مخاطبان عام که شاید برحسب اتفاق با اثر روبهرو شوند، فقط حیف که شهد این اتفاق را هرچند آقاى مهرجویى چشید و نوش جانش باد، اما سهراب شهیدثالث و عباس کیارستمى نمیتوانند بچشند.»
در بخش دیگری از مطلب میخوانیم: «لیلا خوانشى تازه بر مصائب یک زندگى بود که حتى تردید بیننده را برمىانگیخت که اگر جاى لیلا بود، آیا همین تصمیمات را مىگرفت یا نه… یا چه اتفاقى افتاد که رضا (علی مصفا) تن به این ماجرا داد، درحالىکه تصویر مردى دروغگو، معتاد و درکل کاراکتر ناجورى را نداشت؟ در بیانى متفاوت، چطور همسر دوم به دست یک تفکر متفاوت وقتى نوشته و ساخته شود، چطور مىشود که هیولاوار نیست؟ ساخته یک نگاه از منظر انسانى فقط انسان خلق مىکند… این اثر ملغمهاى از انسانهاى ناچار است به موقعیتهایى که در آنواقع شدهاند. ناچار به اصرار، ناچار به ازدواج مجدد، ناچار به سکوت، ناچار به جدایى و ناچار حتى به بازگشت…»
از دیگر مطالبی که مرتبط با گروه سینمایی هنروتجربه در رسانهها منتشر شده است، میتوان به گفتوگوی روزنامه صبا با محمود غفاری کارگردان فیلم سینمایی «شماره ۱۷ سهیلا» اشاره کرد. در این گفتوگو غفاری به پشیمانیاش برای ساخت این فیلم اشاره کرده و میگوید: «باید بگویم الان به شرایطی رسیدهام که شاید بهنوعی بابت ساخت این فیلم پشیمان شدهام. وقتی به این فکر میکنم چنین فیلمی ساختهام که الان نمایش داده نمیشود و شرایطی به وجود آمده است که آن را تنها مناسب آرشیو کرده است و ممکن است صد سال دیگر برای پژوهش در مورد تاریخ اجتماعی ایران در دهه ۹۰ شمسی از آن استفاده شود، خیلی ناراحت میشوم چون این هدف برای من جزو اهداف ثانویه فیلم بود. ما در وهله اول برای اینکه تلنگری به تماشاگر بزنیم تا چنین شرایطی را ببیند و این بخش از جامعه را درک کند، این فیلم را ساختیم اما برای این کار فیلم باید نمایش داده شود. فیلمی که اکران نشود حتی اگر شاهکار باشد به هیچ دردی نمیخورد و چرخه حیات آن معیوب میشود. به همین خاطر الان به شرایطی رسیدم که فکر میکنم آیا به این شکل از ساخت فیلم ادامه بدهم یا نه، چون ساختن فیلمی که مضمون و موضوعی غیرمتعارف دارد، زحمت بسیار بیشتری میخواهد. در چنین آثاری مسئله جمعآوری سرمایه و تحقیق و نگارش و بسیاری موارد دیگر پروسهای طولانی و سخت و طاقتفرسا دارند، در حالی که زمان ساخت یک فیلم تجاری شاید ۱۰درصد این انرژی لازم باشد تا فیلم آماده شود، به همین خاطر گاهی فکر میکنم چرا باید عمر خودم را برای چنین پروسهای تلف کنم شاید بهتر است من هم بروم و از همان فیلمهای کمدی آسان بسازم. چون مسئله اقتصادی مسئله مهمی است و من هم مثل بقیه مردم کشورم نیازهای اولیه اقتصادی دارم، ولی اگر دو فیلم دیگر مانند «شماره ۱۷ سهیلا» بسازم هم خودم ورشکست میشوم و هم تهیهکننده و سرمایهگذاری که با من کار میکند. پس جا دارد که این سوال برای پیش بیاید که چرا باید این کار را بکنم! این روزها این مسئله جزئی از دغدغههای ذهنی من است ولی امیدوارم درنهایت اتفاقی بیفتد که مخاطبان بتواند فیلم را بر پرده سینما ببینند.»
«شماره ۱۷ سهیلا» از جمله فیلمهای مورد توجه جشنواره فیلم فجر در سال گذشته بود که علاوه بر بخش اصلی در بخش هنروتجربه نیز به نمایش درآمد.