
برگزاری نشست نقد و بررسی «دریا و ماهی پرنده» در پردیس گلستان شیراز
مهرداد غفارزاده:ایده این فیلم ۲۵ سال پیش به ذهنم رسید/ فیلمنامه هفت بار بازنویسی شد
هنروتجربه: جلسه نقد و بررسی فیلم «دریا و ماهی پرنده»ساخته مهرداد غفارزاده، عصر روز چهارشنبه ۲۲ آبان ماه، پس از نمایش فیلم با حضور کارگردان و کیسان کامجو، سرمایهگذار و تهیه کننده سینما، و با اجرای دکتر علی آذری در پردیس سینمایی گلستان شیراز برگزار شد.
مهرداد غفارزاده صحبتهای خود را این گونه آغاز کرد:«فیلم من با این نگاه ساخته شده است که هیچ رویایی پشت دیوار زندان محصور نمیماند. به گفته تارکوفسکی، شاعر سینما، اگر به یک درخت خشکیده با ایمان آب بدهید، روزی جوانه خواهد زد. اگر این فیلم اثر ماندگاری باشد،در گذر زمان مشخص میشود و نیازی به تبلیغات ندارد. اگر هم فیلمی شاهکار نباشد، در آینده فراموش خواهدشد و با تبلیغات زیاد هم ماندگار نمیشود.»
در ادامه علی آذری سوالات خود را پیرامون شکل گرفتن ایده اولیه فیلم مطرح کرد:« به نظر میرسد ایده اولیه این فیلم در دهه ۷۰ شکل گرفتهاست که شما با کانون اصلاح و تربیت کار میکردید، آیا در این مورد مستند گزارشی هم ساختهاید؟ با توجه به اینکه شما داستان کوتاه هم مینویسید، آیا ایده اولیه فیلم متعلق به خودتان بود و یا اینکه ایده و فیلمنامه هر دو از اکبر روح، فیلم نامهنویس است؟»
غفارزاده در پاسخ، توضیح داد:«ایده ساخت این فیلم به ۲۵ سال پیش برمیگردد. در آن سال من بهعنوان روزنامه نگار در روزنامه «همشهری» کار میکردم. پس از تماشای فیلم «گال» ساخته ابوالفضل جلیلی، تصمیم گرفتم برای تهیه گزارش به کانون اصلاح و تربیت مراجعه کنم. در کانون با نقاشیهای روی دیوار مواجه شدم، شبیه نقاشیهایی که در این فیلم به تصویر کشیدم. در آن نقاشیها خشونت وجود داشت، مثل ماهیهای عجیبی که دندانهایی شبیه سگ داشتند.همان زمان ایده ساخت فیلمی با موضوع یک نوجوان که با نقاشی کردن روی دیوار به رهایی میرسد، به ذهنم رسید. اولین بار آن ایده را با دوستان سینمایی در میان گذاشتم، ولی به دلایلی کار به مرحله تولید نرسید. البته آن ایده اولیه، با فیلم «دریا و ماهی پرنده»تا حدودی متفاوت بود. در سال ۹۰ فیلم«گیرنده» را ساختم که اولین فیلم من بود و برنده سه جایزه شد. این موفقیت باعث شد چندین سرمایهگذار و تهیه کننده به سمتم بیایند، از جمله آقای پورکیان که از بین ایدههایی که داشتم، ایده ساخت فیلم«دریا و ماهی پرنده» را پسندیدند و انتخاب کردند. در مورد فیلمنامه باید عنوان کنم که همکاری من و آقای اکبر روح، فیلمنامه نویس این اثر، از سال ۸۲ و در شبکه دوم سیما شروع شد و در ادامه همکاری ما، آقای روح فیلم نامه «گیرنده» را نوشتند. در مورد فیلم«دریا و ماهی پرنده» هم ایده خود را با فیلمنامهنویس در میان گذاشتم و فیلمنامه به صورت دو نفره نوشته شد، اما به دلیل زحمت زیادی که آقای روح برای این فیلمنامه کشیدند، ترجیح دادم، از ایشان به صورت فیلمنامهنویس مستقل نام برده شود، چرا که فیلمنامه هفت بار بازنویسی شد.»
در بخش دیگری از این نشست علی آذری نکاتی را در مورد شباهت این فیلم با فیلمهای دیگر، عنوان کرد:«به نظر من فضای فیلم، مخصوصا داستان فرعی گروه سرود به سرپرستی امیرحسین رستمی، تا حدودی به دو فیلم فرانسوی به نامهای«قفس بلبلها» و«هم سرایان» شباهت دارد البته این دو فیلم از روی هم ساخته شدهاند. داستان این فیلمها در مورد معلمی است که وارد ندامتگاه نوجوانان میشود و بچهها بسیار شرور هستند و با استفاده از استعداد آنها یک گروه سرود تشکیل میدهد. از دیدگاه من فیلم «دریا و ماهی پرنده» شباهتهایی با این دو فیلم دارد. البته لازم به ذکر است که شباهت جزء نقاط ضعف فیلم محسوب نمیشود و در واقع میتواند در ستایش تاریخ سینما باشد. در مورد بازی امیرحسین رستمی هم تا حدودی تبدیل به فکاهی شده و تکلیفش برای من روشن نبود. این که چگونه کسی که ادعای عاشق بودن دارد، رفتارش باعث آزار دیگران میشود.»
مهرداد غفارزاده در پاسخ به این نظرات دوباره از تاثیرپذیریاش از فیلم«گال» گفت و افزود:« فیلم من از نظر فضا، تا حدودی تحت تاثیر فیلم «گال» است، که البته آقای ابوالفضل جلیلی وقتی فیلم را دیدند، گفتند شباهتی با فیلم خودشان ندارد و فیلم بسیار خوبی است. داستان معلم پرورشی و گروه سرود، ایده خود من بود و من آن دو فیلمیکه شما نام بردید را ندیدم و تا به حال در هیچ جلسه و جشنوارهای از کسی نشنیدم که فیلم من شبیه آنها باشد. این فیلم تاکنون در ۲۰ جشنواره بینالمللی به نمایش درآمده است. البته پایان فیلم تا حدودی به فیلم« ۴۰۰ ضربه» شباهت دارد، که البته در بسیاری از فیلمهایی با موضوع زندان، پایان فیلم به دریا ختم میشود، از جمله «پاپیون».»
او در ادامه به درباره شخصیت و نقشآفرینی امیرحسین رستمی هم توضیح داد:«حدود ۱۷، ۱۸ دقیقه از نقش ایشان از فیلم حذف شد. در آن قسمتها، نقش او بیشتر بود و میتوانست تاثیر بیشتری بگذارد. بازیگران معروف معمولا تحت تاثیر فیلمهای قبلی خود هستند و این مشکل در مورد نابازیگران وجود ندارد. امیر حسین رستمی به خاطر نقشهای کمدی که تا حالا ایفا کرده، بازی با ته مایه طنز دارد. اما از او خواستم در این فیلم به هیچ عنوان، طنز در بازیاش نباشد. به نظر من تکلیف او روشن است، عاشقی که به عشقشش نمیرسد و ما گریه او را هم میبینیم. خیلیها میگفتند که انتخاب نیوشا ضیغمی اشتباه بوده است و حتی به خاطر حضور او ، فیلم به بخش سودای سیمرغ جشنواره فجر راه پیدا نکرد. یک سال بعد از آن، یکی از داوران فرانسوی جشنواره فیلم مسکو ، که جزء ۱۰ جشنواره برتر دنیاست، پس از دیدن این فیلم، اولین چیزی که گفت این بود که بازی خانم و نوجوان فیلم، فوقالعاده بود. متاسفانه ما به خاطر کارنامه برخی بازیگران در برابر آنها گارد میگیریم، اما به نظر خودم انتخاب من درست بوده و جواب داده است.»
در ادامه این نشست سوالات تماشاگران در مورد انتخاب نابازیگران و اکران فیلم مطرح شد. غفارزاده در پاسخ عنوان کرد:« ابتدا فقط میخواستم از نابازیگر استفاده کنم اما نظر تهیه کننده این بود که حتما چند بازیگر معروف و حرفهای داشته باشیم، تا فیلم فرصت اکران عمومی پیدا کند. تصمیم گرفتیم که یک داستان فرعی عاشقانه و یک سری تکههای سیاسی به عنوان عنصر عامهپسند و مورد پسند مخاطب عادی در فیلم داشته باشیم که البته این نوع عشق با فیلمهای تجاری، از نظر جنس و لحن، متفاوت است.در نتیجه فیلم نه کاملا هنری است و نه کاملا گیشهای. همه میگفتند این فیلم قابلیت اکران عمومیرا دارد، اما اجازه ندادند و من از اکران فیلم در گروه هنروتجربه راضی هستم.»
از کارگردان«دریا و ماهی پرنده» همچنین درباره دلیل سکون فیلم در اواخر کار و تغییر رفتار احسان{شخصیت نوجوان ناشنوای فیلم} پرسش شد. او گفت:« دلیل این سکون اتمام نقاشی احسان است، نقاشی وقتی به پایان میرسد، قاب گرفته میشود. من میخواستم با اتمام نقاشی، به یک قاب فیکس نقاشی نزدیک شویم. قبل از این که احسان برای نقاشی دست به قلم شود، ریتم فیلم تندتر است، و رفته رفته در اواخر فیلم وقتی به قاب نقاشی نزدیک میشویم و فیلم ساکنتر و کم دیالوگتر میشود.»
او دلیل تغییر رفتار احسان را هم چنین توضیح داد:«در اوایل فیلم نقاشیهای او فقط خط و خطوط است .اما در نقاشیهای بعدی او عصبانیت دیده میشود و نقاشیها خشن میشوند. از یک جایی به بعد که او شرایط را قبول میکند و با اراده خود در زندان میماند؛ نقاشیها دیگر خشن نیست، ماهیها شکل ترسناک و عجیبی ندارند و رنگی میشوند. این تغییر کاملا طبیعی است و نشان دهنده این است که او وضعیت خود را پذیرفته است. در واقع احسان قبول میکند آن نقاشی را روی دیوار زندان بکشد تا با بودن در حیاط زندان فرصت فرار پیدا کند و خواهرش را بیابد، ولی از آن زمان که متوجه میشود،نمیتواند فرار کند و بعد از این که خواهرش به ملاقات او میآید، دیگر تصمیم میگیرد،خودش را به نقاشیهایش بسپارد.»
در ادامه علی آذری به صحنه پایانی فیلم اشاره کرد:«در صحنه پایانی، رهایی و شکسته شدن دیوار به واسطه هنر شکل میگیرد. شخصیت نوجوان فیلم و نقاشیهای اعتراضی و پنهانی او یادآور بنکسی {هنرمند گرافیتی،کارگردان و نقاش انگلیسی} است که شما این فیلم را به او تقدیم کردهاید.»
مهرداد غفارزاده در این مورد گفت:«بنکسی شخصیت مورد علاقه من است و فیلم را به او تقدیم کردهام .حتی جمله پایانی فیلم هم از بنکسی نقل قول شدهاست. من برای شخصیت احسان، از او الهام گرفتم، که به صورت پنهانی نقاشیهای اعتراضی میکشد، کسی که همه دنیا آثارش را روی دیوارها دیدهاند اما خود او را تا به حال کسی ندیدهاست. در دنیایی که همه به دنبال شهرت هستند، بنکسی برعکس همه پنهانی کار میکند و یک پارادوکس ایجاد کرده است.»
در پایان جلسه کیان کامجو از تهیه کنندگان خواست با وجود بازار گرم فیلمهای تجاری و گیشهای، از کارگردانان ارزشی کشور حمایت کنند.