
برگزاری نشست فیلم «دختر،پدر،دختر» در اصفهان
پناهبرخدا رضایی:وظیفه هنر و هنرمند ایجاد آسودگی و خاطره خوش است/ قاسم خدابندهلو:ریتم آرام فیلم خستهکننده نیست
هنروتجربه- مرسده محمدی: سالن سینما سوره اصفهان دوشنبه دوم بهمن ماه میزبان فیلم «دختر، پدر، دختر» به کارگردانی پناه برخدا رضایی بود. بعد از نمایش فیلم جلسه نقد و بررسی آن در ساعت ۱۹ و با حضور کارگردان و قاسم خدابندهلو تدوینگراین فیلم برگزار شد.
جلسه را میثم زمانی با مطرح کردن این پرسش که چطور لوکیشنهای این فیلم را پیدا کردید، آغاز کرد و پناه برخدا رضایی در پاسخ گفت:«این لوکیشنها حاصل ۲۰ سال رفت و آمد و عکاسی و دیدن این مردمان بود. بعد هم که من سینما خواندم و مشغول به ساخت فیلم شدم. قصه این فیلم با تلخی که دارد و نوع روایتش میتوانست همه جا اتفاق بیافتد اما از دامنههای زاگرس شناخت داشتم و باعث شد به آن سمت و سو بروم . من از خطوط در گرافیک لوکیشنها دوری میکردم و به نظرم این مکان و فصل زمستان که سردی قصه را بهتر میرساند، بهترین لوکیشن و بهترین فصل بود.»
در ادامه قاسم خدابندهلو به پرسشی پیرامون نحوه تعامل با کارگردان چنین پاسخ داد:«تدوین این فیلم کار سختی بود. چون همه چیز از قبل برنامهریزی شده بود و آقای رضایی هم در مورد حذف حتی فریمهای کار سختگیر هستند. ما تقریبا ۱۵ تا ۲۰ روز با هم در دفتر فیلم بودیم و بیشتر از ۵۰ بار کل فیلم را دیدیم. سر حذف پلانها یا جای کاتها با هم کلی بحث میکردیم تا به نتیجه میرسیدیم.چراکه حتی یک فریم هم برایشان مهم است.»
نکته بعدی که در این نشست مطرح شد، درباره فضا و آمبیانس صوتی فیلم بود. پناهبرخدا رضایی در این مورد عنوان کرد:«در فیلمهایی از این دست فضاسازی صوتی مهم است. صداهایی که برای شکار کبکها در میآورند یا صدای رادیو و تلویزیونی که پشت سر شخصیتها پخش میشود، همه و همه برای این است که در فیلم فضاسازی شود. یعنی یک بیننده درهر کجای دنیا این فیلم را ببیند، بداند در خاورمیانه ساخته شدهاست. درواقع صدا در این فیلم کارکردی فرامتنی دارد.»
او همچنین با اشاره به سابقه طولانیاش در عکاسی، در مورد قاب بندیهای زیبای فیلمش توضیح داد:«بزرگان میگویند هنرها از هم وام میگیرند. من ۲۰ سال عکاسی کردهام، به شعرعلاقه دارم مخصوصا به شعرها و نقاشیهای سهراب سپهری، هر سفری به هر کشوری میروم، از موزههای آنجا بازدید میکنم. اینها دست به دست هم میدهند. به علاوه اینکه تمام کودکیام را در این لوکیشنها گذراندهام؛ پس این قابها از همه اینها میآید. به نظرم آرامش محتوی باید به داخل کادر بیاید و حس میکردم این نوع ساخت به روحیه من نزدیک است. من از نسل نگاتیو هستم، همان نسلی که با بدبختی نگاتیو و دوربین میگرفت تا فیلم بسازد. پس آن خست و سخت گیری که نگاتیو به نسل ما داده هنوز در وجودم دارم. پس اگر چیزی خیلی به دلم نشست از آن عکس میگیرم، نه اینکه مرتب عکس بگیرم و بعد هم دیلیت کنم.»
در ادامه نشست سوالی درباره ریتم کند فیلم عنوان شد. کارگردان فیلم «دختر،پدر،دختر» دراین باره گفت:« فکر میکنم ضبط و ثبت بصریمان از هم باید با مهر باشد. سینما هم به عنوان ابزار آمده تا به این امر کمک کند. خیلی چیزها هم آمده برای تندی و تشنج اما ریتم و جنس من اینگونه نیست. درون من این آرامش وجود دارد و به نظرم وظیفه هنر و هنرمند ایجاد آسودگی و خاطره خوش است.»
قاسم خدابندهلو نیز در مورد اینکه ریتم کند این فیلم چه تأثیری در کار او داشته است، توضیح داد:« از اول بنا بود فیلم ریتم آرامی داشته باشد اما ریتم آرام خسته کننده نبود. هر جا ما حس میکردیم باید کات کنیم با دقت کات میزدیم. خیلی از دوستان بعد از این فیلم خواستند در این سبک فیلم بسازند اما نتوانستند این فضا و ریتم را در بیاورند. چراکه برای هرکدام از پلانهای این فیلم واقعا فکر شده بود. به پیرمرد میگویند بازنشست میشوی و او هم میرود سراغ انجام کارهای بیهوده، شما هرطور دیگری این فیلم را روایت میکردی به طورقطع به این ساختار نمیرسیدی. بیشتر سختی ما این بود که موقع کات زدن پرش تصویری نداشته باشیم و کاتها نرم باشد. میبینید که هیچ دیزالوی در فیلم نیست و ما هیچ کات خشنی هم نداریم و عوض شدن پلانها خیلی نرم اتفاق میافتد.»
رضایی هم در تأیید سخنان تدوینگر فیلمش عنوان کرد:« تلاش من این بود که متن و کارگردانی دیده نشود. اولین وسوسه در چنین فضایی این است که شما از زوایای مختلف فیلم بگیری اما من این کار را نکردم. پلان که تمام میشد از زاویه دیگری تصویر نمیگرفتم، چون میخواستم کارگردانی دیده نشود. در تدوین هم سعی بر دیده نشدن تدوین بود و آقای خدابنده لو این کار را به خوبی انجام داد.»
او در مورد محتوی فیلمش توضیح داد:« اگر محتوای این فیلم را پر از قصه و تعلیق و داستانکهای کوچک کنیم با این فرم بصری همراه نمیشود و این مدل قصه گفتن برای این ظرف نیست، در حالیکه ظرف باید به مظروف بخورد. اگر من قبل از فیلمسازی به تماشاچی، بازگشت سرمایه و … فکر کنم باید از این نوع سینما بگذرم و وقتی گذشتم دیگر آن سلیقه من نیست. من اول فیلم را برای خودم ساختم آن هم به خاطر حظ بصری که میبرم.»
در ادامه نشست سوالی درارتباط با دلیل کم دیالوگ بودن فیلم مطرح شد. پناهبرخدا رضایی پاسخ را با یک ضربالمثل همراه کرد:«میگویند کم گوی و گزیدهگوی چون در، به نظرم سینما تصویر است به همراه دیالوگ. سینمایی که خیلی حرف میزند مثل آدمیاست که خیلی حرف میزند. حرف زدن زیادی تفکر را از آدم میگیرد. سکوت خودش دیالوگ مهمیاست. عاشقانه ترین لحظهها بین دونفر در سکوت رخ میدهد و میبینیم که صحنه عاشقانه فیلم روی پل و در سکوت اتفاق میافتد.»
قاسم خدا بنده لو هم در ادامه صحبتهای کارگردان فیلم افزود:«موقع تدوین به این موضوع خیلی فکر کردیم. دیالوگ نوشتن خیلی کار سختی نبود، میخواستیم بیننده خودش فکر کند و دیالوگ را در ذهنش بنویسد. ما جاهایی را که لازم بود، دیالوگ نوشتیم یا جملههایی را گفتیم و خواستیم بیننده مابقی دیالوگها را خودش در ذهنش و با تخیلش بنویسد. شما در فیلم موسیقی هم نمیشنوید به جز تیتراژ آخر. درواقع پرداخت همه اینها را ما به عهده ذهن تماشاگر گذاشتیم.»
پناه برخدا رضایی در توضیح قصدش برای ساخت سه گانه این فیلم و اکران آن هم گفت:« ابتدا سال ۸۸ این فیلم را ساختم و بعد در سال ۹۲ «دختر ، مادر ، دختر» را کارگردانی کردم . در هر دو فیلم المان ونشانههای مشترکی گذاشتم . دختری که در فیلمم بازی میکرد، به بیماری ام اس مبتلا بود در ساخت فیلم دوم حالش بدتر شده بود و متأسفانه در این سالها فوت کرد ، پیرمرد فیلمم هم فوت شدهاست.گویا قرار بر این بود که فیلم سوم ساخته نشود. برای اکران هم قصد داشتم اول این فیلم اکران شود ولی گروهی که برای پخش نظر میدادند فیلم دوم را انتخاب کردند در اینجا باید بگویم اگر هنروتجربهای در کار نبود اکران فیلمهای ما یا موکول میشد به فستیوالها یا هیچ پخش کننده عاقلی آنرا پخش نمیکرد، چون سرمایهاش برنمیگشت. هنروتجربه امید فیلمسازانی است که به طور متفاوت فیلم میسازند با شیوههای روایتی مختلف، در کل دنیا هم این نوع محافل وجود دارد. به نظرم هنروتجربه جای هیچ سینما و هیچ فیلمی را تنگ نمیکند و وجودش ضروری است.»
در پایان این نشست، پناه برخدا رضایی خبرهایی از کارهای آیندهاش داد:« قصه ای با تم مهاجرت نوشتهایم و برایش پروانه ساخت سینمایی گرفتهام که البته باید در خارج از کشور ساخته شود. اگر عمری هم باشد بعدش قصد ساخت یک سریال را دارم.»
عکس:دامون درخشانی