
واکنشهایی به داوری نشدن مستندهای جشنواره سیوششم فیلم فجر
بدعتی تامل برانگیز
هنروتجربه: از روز بیست و دوم بهمنماه با پایان مراسم اختتامیه تاکنون، چندین یادداشت و نامه انتقادی در ارتباط با داوریهای جشنواره، خطاب به دبیر جشنواره سیوششم منتشر شده است. از جمله این موارد میتوان به اعتراضاتی که در خصوص داوری نشدن مستندهای جشنواره نوشته شده و به انتشار رسیده است، اشاره کرد. دو مستند «زنانی با گوشوارههای باروتی» و «بانوی قدس ایران» با وجود اینکه در جشنواره سیوششم حضور داشتند، ولی مورد قضاوت هیات داوران قرار نگرفتهاند.
رامین حیدری فاروقی:جهت ثبت در تاریخ
رامین حیدری فاروقی رییس هیات مدیره انجمن صنفی تهیه کنندگان سینمای مستند یادداشتی را با عنوان «جهت ثبت در تاریخ» در پی عدم داوری فیلمهای مستند در سیوششمین دوره جشنواره فیلم فجر به رشته تحریر درآورد. بخشی از یادداشت رامین حیدری فاروقی به این شرح است:
«ما آن قدر که میگوییم، عمل نمیکنیم. یا هر چه بیشتر میگوییم کمتر عمل میکنیم، یا یادمان میرود وقتی وعدهای دادیم، باید به آن عمل کنیم، زیرا آوردهاند کمی کم یا بیش از واقعیت میشود دروغ. واقعیت چیست؟ آثار مستند به وسیله هیات داوران دیده شدهاند یا نه!؟ اکنون ما نمایندگان اهالی مستند دوباره در برابر این پرسش قرار داریم که چه شد که بخش مستند با حضور و نمایش و داوری و جایزه فجر، جایش را به چیز دیگری داد؟ داستانی تعریف کردیم که با عملکرد این دوره جشن، تبدیل به افسانه شد!
قرار بود طی سه سال، تا رسیدن به شرایط رقابتی کامل، هر بار دو فیلم مستند مورد رقابت قرار گیرند و حضوری همطراز داشته باشند با آثار داستانی سودای سیمرغ، تا وقت به رسمیت شناختن سینمای مستند متناسب با اکران و جلب توجه مخاطبان هر چه بیشتر برای آینده!
اکنون، جهت ثبت سند برای آینده، لطفا دبیر ارجمند سی و ششمین جشنواره فیلم فجر به ما یادآوری بفرمایند، چه گفتیم و چه شد؟»
هیات مدیره انجمن مستندسازان: برخورد یک بام و دو هوا
همچنین هیات مدیره انجمن مستندسازان نیز بیانیهای را منتشر کرده که در قسمتی از آن آمده است:
«سینمای مستند این سرزمین، یقینا طریق نجیبانهای را که سالهاست از میان هزارتوی پیش رویش، به تدبیر پیرانش برگزیده و با منشی صبورانه طی کرده، با گزند هر خطای زودگذری ترک نخواهد کرد.
اما آنچه طی این سالها در برخی از تصمیمات مدیران سینمای کشور مشاهده میشود، سلسلهای از خطاهاست که بیم آن می رود که به عادتی ماندگار بدل گردد.
مستندسازان این کشور که سالهاست مرزهای سینمای ایران را تا فرسنگها دورتر از مرزهای کشور پیش بردهاند و مدتهاست به اشتیاق و انتظار فراوان تماشاچیان، داوران، مدیران و دست اندرکاران جشنوارههای معتبر جهانی برای نمایش و تحسین هنر سینمای مستند این سرزمین عادت کردهاند، حال باید در میان انبوه تصمیمات خلق الساعه مدیران جشنوارههای داخلی به دنبال جایگاه گم شده خویش باشند.
هرچند در این سالها مدیریت و تصمیمات سلیقهای و پر اشکال در جشنوارههای داخلی خصوصا مهمترین آنها یعنی جشنواره فیلم فجر به امری پیش بینی پذیر بدل شده که سینمای مستند کشور هیچ گاه از گزند این اشکالات بیبهره نمانده، اما برخورد یک بام و دو هوای صورت گرفته در جشنواره امسال فیلم فجر با فیلمهای مستند، بدعتی تامل برانگیز در شیوه برخورد با هنرمندان مستندساز کشور بود.
پس از آنکه در تصمیمی بحث برانگیز سهمیه حضور تنها دو فیلم مستند در جشنواره فیلم فجر به اطلاع عموم رسید، مستندسازان کشور فارغ از تمامی مباحث اساسیتر، مقصود مسئولین جشنواره برای هم سنگ دانستن تمامی فیلمها در زمان اکران و داوری آثار را به فال نیک گرفتند و چشم به تکامل و اصلاح این روند دوختند.
اما آنچه متاسفانه داوران پس از پایان جشنواره اعلام کردند، خبر رفتاری توهین آمیز با جامعه مستندسازی کشور بود.
پس از حذف سیمرغ فیلم مستند از جشنواره و قرار گرفتن تنها دو فیلم مستند در کنار فیلمهای داستانی، اینکه داوران جشنواره اعلام کنند فیلمهای مستند حتی داوری نیز نشدهاند، خبر از سیاست گذاری بلاتکلیف و توهین آمیز مسئولین جشنواره در قبال فیلمهای مستند میدهد.
بدیهی ست مدیران جشنواره باید پاسخگوی این بیتوجهی آشکار به شان مستندسازان کشور باشند.»
سام کلانتری:ما کجای داستان ایستادهایم؟
سام کلانتری که این روزها مستند «مانکنهای قلعه حسن خان» او در گروه هنروتجربه در حال اکران است، هم یادداشت مفصلی رادرباره برخورد با آثار مستند در سی و ششمین جشنواره ملی فیلم فجر نوشتهاست. در بخشی از این یادداشت میخوانیم:«امروز تمام کشورهای صاحب نام در عرصه فیلمسازی که اتفاقا بعضی از آنها از نظر ساختار سیاسی و اعتقادی با ما زاویه دارند تمام قدرت و سرمایه شان را در تولید مستندهای جذاب در حوزه های مختلف گذاشته اند و هیچ ابایی هم ندارند که از آن به عنوان سلاحی در جهت پیشبرد افکارشان استفاده کنند اما ما کجای داستان ایستادهایم؟ وقتی در یکی از موضوعات پراهمیت و استراتژیک امروز کشور و منطقه فیلمی ساخته میشود که با هزینهاش میتوان بیش از ۱۰۰ مستند تاثیرگذار در همان حوزه ساخت، چرا باید غفلت کنیم؟ چرا هنوز باور نداریم که مردممان برای مستند حاضر به خرید بلیت هستند؟
من از دبیر محترم خواهش می کنم نگاهی به جدول اکران امسال بیندازند و ببینند چند فیلم سینمایی استراتژیک که با حمایت نهادهای دولتی ساخته شدهاند موفق به بازگشت سرمایه میلیاردی آن ارگان شدهاند؟ کدام یک از فیلمهای سینمایی که سرمایهگذاری آن توسط بخش دولتی صورت گرفته توانسته باورهای ملت ایران را در فستیوالهای بینالمللی به دنیا نشان دهد؟ میدانم جواب عزیزان چه خواهد بود.
قطعا تمامی کشورهای جهان برای پیشبرد اهداف و آرمان هایشان از تیغ برنده سینما استفاده می کنند و امروز صنعت سینما چیزی بیشتر از سرگرمی محسوب می شود اما کدام فیلم سینمایی آرمانگرایانه ما توانسته در جوامع بین المللی مردم جهان را با افکارمان آشنا کند؟ بیاییم برای یکبار هم که شده این هزینه را در سینمای مستند انجام دهیم و آن وقت ببینیم نتیجه ما در عرصه بین المللی در جهت نشان دادن فرهنگ و باورهای این ملت به کجا خواهد رسید. نمیدانم در این روزهای نزدیک به آخر سال مدیرانی هستند که حوصله خواندن این نوشته را داشته باشند یا خیر ولی این متن نوشته شد تا حداقل در تاریخ ثبت شود.
راستی دوستان جشنواره مطلع هستند که شصت و هشتمین دوره جشنواره فیلم برلین با یک انیمیشن آغاز می شود!؟»
ارد عطارپور:پروژهای غیرمدبرانه و غیرکارشناسی
ارد عطارپور دیگر کارگردان مستندساز کشورمان نیز درگفتوگو با خبرگزاری ایسنا با تاکید بر این که حذف بخش مستند از جشنواره فیلم فجر و عدم داوری این آثار در بخش سودای سیمرغ، پروژهای غیرمدبرانه و غیرکارشناسی بود، گفت: «خارج کردن مستند از داوری این جشن، کار بیهودهای بود و پیامی به مستندسازان داد که مستند حوزهای جدی نیست که وارد عرصه رقابت با دیگر فیلمها شود!»
این تهیهکننده و مستندساز ادامه داد: «معمولاً یکی از دلایل ارزشمندی جشنوارهها، ثبات در سیاستهایشان است و این ثبات هنرمندانی که همراهشان هستند را قانع و دلگرم میکند که با مجموعهای حرفهای طرف هستند که تغییری در رویکردشان نمیدهند؛ اما در جشنواره فیلم فجر به خصوص در بخش «سینمای مستند» معمولاً این اتفاق رخ نمیدهد و هر کسی طرح جدیدی را انتخاب و اجرا میکند. امسال هم شاهد راه یافتن دو مستند به سودای سیمرغ و حذف بخش مستند بودیم که به نظر من کاری اشتباه بود.»
به گفته این مستندساز، سینمای مستند علاوه بر این که باید برای ادامه حیات خود بجنگد، میبایست برای ایجاد فرهنگ گستردهتری هم تلاش کند؛ این فرهنگ که سینما میتواند داستانی یا مستند باشد. در حالی که این هیات داوری برگزیده مدیران جشنواره است که باید در تشویق و ترغیب این فرهنگ بکوشد تا ما هم مانند جشنواره «کن» یا «ونیز» و «برلین» بتوانیم به یک فیلم مستند مانند «آتش در دریا» یا «رژه پنگوئنها» جایزه اصلی را اهدا کنیم؛ نه این که به یک باره بخش مستند حذف شود و بگویند به این فیلمها لوح تقدیر بدهید!»
نامه عوامل «زنانی با گوشوارههای باروتی»
از دیگر اعتراضاتی که به داوری نشدن مستندها شده است میتوان به نامه مرتضی شعبانی تهیهکننده و رضا فرهمند کارگردان مستند «زنانی با گوشوارههای باروتی» اشاره کرد. این مستند در سیوششمین جشنواره فیلم فجر حضور داشت. در نامه این تهیهکننده و کارگردان خطاب به دبیر جشنواره میخوانیم:
«آقای دبیر ما به عنوان عضوی از جامعۀ سینمای مستند این سرزمین، نگاه هیات داوران به نمایندگان این سینما را توهینآمیز و برخلاف آییننامۀ جشنواره میدانیم. و از جنابعالی میخواهیم که با شفافیت و صراحت این موضوع را بررسی و نتایج آن را به جامعۀ سینمای مستند اعلام فرمایید.»