
ادوارد نورتن برای میلوش فورمن نوشت
…عاشق زندگی
هنروتجربه، رضا حسینی: ادوارد نورتن که در درام زندگینامهای «مردم علیه لری فلینت» (۱۹۹۶) با میلوش فورمن همکاری کرد، در پی مرگ این فیلمساز مطرح چک/ آمریکایی در سن ۸۶ سالگی، در قدردانی و تجلیل از او مطلبی کوتاه اما خواندنی نوشته است.
نورتن بیانیهاش را چنین آغاز کرده است: «میلوش یکی از قهرمانان هنری حقیقی من بود؛ نهفقط به این خاطر که فیلمساز بزرگی بود بلکه به دلیل توانایی حفظ این باور فوقالعاده که روح آدمی میتواند بر نهادهای سرکوبگر غلبه کند و اعتقاد راسخ او به اینکه هنر میتواند و باید نقشی در این مبارزه در جهت سلامت یک جامعه بازی کند.»
فیلمهای فورمن بهخصوص به عنوان بخشی از موج نوی سینمای چکسلواکی، از پرورش او در کشوری کمونیستی و طغیان او علیه آداب اجتماعی تغذیه کردند. نورتن در ادامه بیانیه خود درباره کارگردان اسکاری فیلمهای «پرواز بر فراز آشیانه فاخته» (۱۹۷۵) و «آمادئوس» (۱۹۸۴) نوشته است: «او آدم خوشبینی بود که این روحیهاش را به همه سرایت میداد و عاشق زندگی بود؛ و این در حالی بود که پدر و مادرش را در کودکی و جنگ جهانی دوم از دست داده بود و سپس، راه خود به عنوان یک مرد جوان و هنرمند را زیر سلطه حکومتی خودکامه و ظلم و ستم کافکایی آن یافته بود… و اگر آن قدر شانس داشتید که او را بشناسید و درباره این تجربهها از او بشنوید و اینکه چهطور تحت فشار قرار گرفته بود تا در مسیر دلخواه آنها قرار بگیرد، متوجه میشدید که او با وجود همه موفقیتها و دستاوردهایی که تجربه کرد، خیلی ساده خودش را آدم خوششانسی میدانست که زنده و آزاد بود و میتوانست با استفاده از کارها و آثارش، مشتی به نشانه اعتراض به هوا پرتاب کند.»
نورتن چهار سال پس از همکاریاش با فورمن و ایفای نقش وکیلی به نام آلن آیزاکسن در برابر وودی هارلسن و شخصیت لری فلینت، در اولین تجربه کارگردانیاش که کمدی با عنوان «حفظ ایمان» است، از میلوش فورمن دعوت کرد تا نقش یک کشیش را بازی کند. او در پایان بیانیه خود چنین آورده است: «او اولین استاد و مرشد واقعی من در فیلمسازی بود و تا امروز هرگز با کسی همکاری نکردهام که با چیرهدستی او در پرورش «لحظههای تکرارنشدنی»ای برابری کند که فیلمهای او را چنین جادویی و سحرآمیز کردهاند. خاطرههای فوقالعاده بیشماری که من از همکاری با او در «مردم علیه لری فلینت»، افتخار حضور و بازی او در اولین فیلمم، و سفر کردن با او به پراگ محبوبش دارم، همچنان یکی از بزرگترین موهبتهای کارنامه و فعالیتهای حرفهای من به شمار میروند.»
- رولینگ استون