
پنج تکنیک برادران کوئن در صحنههای دیالوگمحور
هنروتجربه- رضا حسینی: جوئل دیوید کوئن (۲۹ نوامبر ۱۹۵۴) و ایتن جسی کوئن (۲۱ سپتامبر ۱۹۵۷) که آنها را بیشتر به صورت برادران کوئن یاد میکنیم، تا امروز فیلمهای متفاوتی ساختهاند اما همیشه امضایشان پای هر فیلمی که کارگردانی کردهاند قرار گرفته است. «فارگو» (۱۹۹۶)، «لبوفسکی بزرگ» (۱۹۹۸)، «پیرمردها جایی ندارند» (۲۰۰۷) و «شهامت واقعی» (۲۰۱۰) برخی از تحسینشدهترین آثار آنها هستند که نخل طلای جشنواره کن را برای «بارتن فینک» (۱۹۹۱) به دست آوردند. آنها که فیلمهایشان را به طور مشترک نویسندگی، کارگردانی و تهیه میکنند، با نام مستعار رادریک جِینز تدوینگر آثار خود هم هستند. کوئنها تا امروز سیزده بار نامزد جایزه اسکار شدهاند و برای «فارگو» (در رشته بهترین فیلمنامه اریژینال) و «پیرمردها جایی ندارند» (در رشتههای بهترین فیلم، کارگردانی و فیلمنامه اقتباسی) تندیس طلایی را با خود به خانه بردهاند.
برادران کوئن این مهارت را دارند که موضوعی تیرهوتار و تراژیک را دست بگیرند و آن را به گونهای آراسته کنند که ما بتوانیم به آن بخندیم؛ به عنوان مثال، وقتی کوئنها کسی را در ماشین خرد کردن الوار میاندازند و پای طرف هم هنوز بیرون است، ما به دلایلی با کمدی ناب طرفیم تا هر چیز دیگری! پس بیتردید آنها شیوهها و شگردهای خودشان را دارند که باید توسط علاقهمندان مورد بررسی و مطالعه قرار بگیرند.
در اینجا وی رنه، نویسنده «نو فیلم اسکول» سراغ ویدیومقالهای از تونی ژو رفته است که در آن چگونگی فیلمبرداری فصلهای دیالوگمحور توسط کوئنها مورد بررسی قرار گرفته است؛ و با ذوق و سلیقه فردیاش پنج درس را برای سینمادوستان از رویکرد کوئنها در گرفتن فصلهای کلاسیک گفتوگو به صورت «نما/ نمای معکوس» برگزیده است؛ فصلها و صحنههایی که در نهایت بازتابی از ترس و کمدی توأمان در آثار این دو برادر هم هستند.
۱- کوئنها نماهایشان را ساده اما دقیق و مؤثر طراحی میکنند
شما در صحنههای دیالوگمحورِ فیلمهای کوئنها، خیلی با حرکت دوربین، دوربینِ روی دست یا غیره روبهرو نمیشوید؛ و اگر هم اتفاقی بیافتد یک نزدیک شدن ساده است. آنها طراحی سادهای دارند اما بسیار دقیق و مؤثر عمل میکنند و نهایت وسواس را در انتخاب صحنه و چیدمانش، لباسها و جای قرارگیری دوربین به خرج میدهند.
۲- آنها نماهای تکِ زیادی میگیرند
کوئنها دوست دارند صحنههای دیالوگ را از «فضای داخل گفتوگو» فیلمبرداری کنند. صحنههای دیالوگدار زیادی هستند که در مجموعهای از نماهای اورشولدر (OTS) گرفته میشوند و بیشک هیچ اشکالی در استفاده از آنها وجود ندارد اما نماهای تک، کاری که میکنند (دستکم در صحنهها و فیلمهای کوئنها) ایزوله کردن شخصیتهاست؛ و البته که کوئنها ظرافتهای دیگری را نیز به چنین نماهایی از آثارشان اضافه میکنند.
۳- آنها با لنز واید کار میکنند
…که این ظرافتها در قالب نماهایی جای میگیرند که با لنزهای واید گرفته میشوند. کوئنها ترجیح میدهند صحنههای دیالوگ را با لنزهای ۲۷ یا ۳۲ میلیمتری بگیرند و شمایلی که این تمهید ایجاد میکند، از لحاظ روانشناسی بر تماشاگران تأثیر میگذارد. بهعلاوه، تهلحنی از کمدی به صحنه اضافه میشود که ریشه در اعوجاج تصویر به دلیل استفاده از این لنزها دارد. اما همان طور که اشاره شد، قابها جزییات بیشتری را هم میتوانند در بر بگیرند و به تماشاگران فرصت بدهند تا نگاهی به فضاهای دور و بر قاب بیندازند و در حد بضاعتشان از اطلاعات مربوط به لوکیشن و شخصیتی لذت ببرند که کوئنها در تصاویر تعبیه کردهاند. همان گونه که فیلمبردار کوئنها، راجر دیکینز، توضیح میدهد: «حسی از حضور به تصویر اضافه میشود» که واقعاً هم در قیاس با اغلب آثار سینمایی، نمونه غریبی است.
۴- آنها برای نزدیک شدن از حرکت دالی استفاده میکنند
دیگر مزیت استفاده از لنزهای واید این است که حرکت دوربین اگر مورد استفاده کوئنها قرار بگیرد، نتیجهای اغراقآمیز به همراه دارد. به عبارت دیگر، نزدیکشدنهای دوربین که یکی از تمهیدهای کوئنهاست، نهفقط باعث اعوجاج کمیک بعضی ویژگیهای تصویر میشود بلکه سرعت بهمراتب سریعتر به نظر میرسد؛ و در کل همه چیز خیلی کارناوالگونه احساس میشود (این حرکتهای دالی را در فصل رؤیای «لبوفسکی بزرگ» بهوفور میتوانید ببینید).
۵- آنها واقعاً در مرحله پس از تولید به ریتم کمدی مورد نظرشان میرسند
البته که این نماها بدون زمانبندی کمیک در تدوین، بهشدت ناقص به نظر میآیند و کوئنها در این خصوص، به معنی واقعی کلمه حرفهای به حساب میآیند. متأسفانه در این مورد بیش از این نمیشود توضیح داد و همان طور که شانتال آکرمن زمانی گفت: «وقتی که کات میدهم، احساسش میکنم. احساس میکنم و میگویم اینجا باید کات بخورد. هیچ دلیلی ندارم و فقط بر اساس احساسم تصمیم میگیرم.» (پس خودتان باید ببخشید!)
***
انتخابهای کوئنیای که به آنها اشاره شد، شاید تفاوتهای کوچکی با چگونگی عملکرد اغلب فیلمسازان در فیلمبرداری یک گفتوگوی معمولی داشته باشد، اما این شیوه در رفتوآمد بین شخصیتها میتواند تأثیرهای روانشناختی و احساسی واقعاً غریبی بر تماشاگران به جای بگذارد.
- نو فیلم اسکول