
هنروتجربه-سحر آزاد:مشکلات برای پیداکردن سرمایهگذار یا تامین بودجه برای ساخت یک فیلم همچنان پابرجاست اما شیوههایی که فیلمساز برای بهدست آوردن پول طی میکند، از جمله دلایل تاخیرهای چند ساله در فاصله میان تولید آثارش هستند که به عنوان دغدغه یا مسائل شخصی توصیف میشوند.
سینمای هنروتجربه طی سالهای گذشته شاهد نمایش فیلمهای اول و دوم کارگردانها یا آثاری بوده است که فرصت اکران پیدا نکرده بودند. اگر از ماجرای فیلمهایی که امکان نمایش نداشتند و بعد از سالها اکران شدند، بگذریم بخش دیگری از فیلمها به کارگردانهایی مربوط میشود که اثر اولشان در سینماهای هنروتجربه نمایش داده شده است. بعضی از این فیلمها بااینکه تجربههای اول کارگردان هستند، توانستهاند اکران موفق و بازخوردهای خوبی هم دریافت کنند پس طبیعی بهنظر میرسد که با فاصله اندکی، فیلمهای بعدیشان را شروع کنند اما همیشه هم اینطور نیست و برخی از آنها باوجود داشتن چندین فیلمنامه بعد از چند سال هنوز موفق به ساخت فیلم بعدی خود نشدهاند. پژمان تیمورتاش، کارگردان «مفت آباد» یکی از همین فیلمسازان است که چندی پیش در مورد دلیل تعلل برای ساخت دومین فیلم خود به سایت هنروتجربه گفت:«تهیهکنندههای مطرحی فیلمنامهام را خواندهاند و بهشدت استقبال کردهاند اما بعد از آن غیب شدهاند و دیگر خبری از آنها نشد. من هم یکی دوبار پیگیری میکنم اما وقتی خبری از آنها نمیشود، دیگر پیگیری نمیکنم. البته به تهیهکنندهها هم حق میدهم و با خودم میگویم درحال حاضر ضرورت ساخت چنین فیلمهایی چیست؟»
علی کریم:گران بودن فیلمسازی
یکی دیگر از کارگردانهایی که آثارش در هنروتجربه به نمایش درآمده است، علی کریم با دو فیلم «چاله» و «من از سپیده صبح بیزارم» است. او سال ۹۵ عنوان کرد که مشغول نگارش دو فیلمنامه «اسمم شادی» و «تک درخت کدخدا محمدعلی» است بااینحال کریم این روزها مشغول نوشتن فیلمنامه دیگری هم هست که به گفته خودش، بیشتر روی آن متمرکز شده است:«این یک فیلم شهری است و شبیه دیگر کارهایم. نگارش آن از یک سال قبل شروع شده و هنوز ادامه دارد.»
بااینحال وقتی از او میپرسیم که چرا طی این سالها فیلم نساخته و مشغول نوشتن فیلمنامه بوده است،گفت:«اصولا مراحل ساختهشدن یک فیلم پیچیده است و با ریتم زندگی ما خیلی همخوانی ندارد. خودم هم تاحدی برای فیلم بعدی مردد بودم چون شرایط تولید و اکران فیلم دست به دست هم میدهد تا گاهی برای ساخت فیلم دچار تردید شوید. درحال حاضر فیلمسازی خیلی گران است و با اینکه من هم به سمت ساخت فیلمهای گران نمیروم اما باز هم با توجه به مدل کارهایی که دوست دارم، باید با احتیاط به سراغ تولید فیلم بروم.»
کریم در مورد اینکه مسائل دیگری غیر از گرانی هم باعث تاخیر در ساخت فیلم برای او شده است، چنین پاسخ داد:«فکر میکنم مسالهای که باعث شده است در این چند سال فیلم نسازم بیشتر به خودم برمیگردد تا مسائل دیگر.»
معین کریم الدینی:بودجه فقط برای ساخته شدن فیلم کفایت میکند نه برای ارتزاق فیلمساز
هرچند در ظاهر از اصلاح دغدغهها و مسائل شخصی برای تاخیرهای چند ساله یاد میشود اما بهنظر میرسد همین درگیریهای شخصی هم خارج از دایره سینما نیست و باز هم یکسر آن به اقتصاد هنر گره میخورد.
معین کریمالدینی، یکی دیگر از کارگردانهایی است که آخرین فیلمش «آتلان» در سال ۹۴ در سینماهای هنروتجربه به نمایش گذاشته شد. او پیش از ساخت این فیلم، مستند دیگری را با عنوان «وقتی ابرها پایین میآیند» ساخت و موفق شد برای این فیلم از جشنواره سینما حقیقت سال ۱۳۹۰جایزه بهترین کارگردانی را بگیرد و در سیامین جشنواره فیلم فجر جایزه بهترین تصویربرداری مستند را از آن خود کند. او علاوهبر کارگردانی مستند در عرصه تدوین هم فعالیت میکند تا جایی که برای تدوین مستند «تینار» جوایز سینما حقیقت و جشن خانه سینما را دریافت کرد. «آتلان» هم در سیوسومین جشنواره فیلم فجر و پیش از آن در جشنواره سینماحقیقت مورد تقدیر قرار گرفت و در جشنوارههای جهانی جایزه دریافت کرد. با وجود گذشت ۳_۴ سال از اکران این فیلم، کریمالدینی طی این مدت فیلم جدیدی را شروع نکرده است. البته خودش گفت بعد از «آتلان» حدود پنج شش مرتبه به سمت ساخت فیلمسازی رفته اما هربار روند ساخت فیلمش به دلیلی منتفی شد از جمله آنکه سوژه یکی از فیلمهایش در تاجیکستان بوده و دولت تاجیکستان اجازه فیلمبرداری به سینماگران ایرانی را نداده است. او گفت که در مورد افراد دیگری که فیلم نساختهاند، نظری ندارد اما بیشترین دلیلی که باعث شده است طی این چند سال فیلم نسازد، به مسائل شخصی خودش برمیگردد.
کریمالدینی به سایت هنروتجربه گفت:«اگر میخواستم مستند بعدیام را بسازم شاید میتوانستم حمایت سرمایهگذارهایی چون مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی یا مراکز تولید فیلم مستند دیگر را بهدست بیاورم اما مشکل اصلی، بیشتر خودم بودم. در این مدت چندبار با سوژههایی مواجه شدم که در مرحله پژوهش، پیش تولید یا حتی ابتدای مرحله تولید، کارکردن با آنها متوقف شد.»
کریمالدینی با بیان اینکه فیلمهایش انسان محور هستند، افزود:«وقتی میخواهید راجع به یک آدم فیلم بسازید، ممکن است با هر شرایطی روبهرو شوید مثل اینکه سوژه انسانی ابتدا قبول کند با فیلمساز همراهی کند و بعد فکر کند ممکن است حضور در این فیلم موقعیتهایش را به خطر بیاندازد پس به همین دلیل رابطهاش را با گروه فیلمساز قطع کند یا من به عنوان کارگردان، سوژهای را انتخاب کنم که در مرحله پیشتولید متوجه شوم او نمیتواند با دوربین کنار بیاید. این قبیل مسائل باعث شده است در چند سال اخیر فیلمی نسازم.»
به گفته کریمالدینی مسائل مالی از دیگر نکاتی است که میتواند ساخت فیلم را به تاخیر بیندازد. او معتقد است مسائل مالی صرفا تامین هزینههای ساخت یک فیلم مستند نیست. او در توضیح این موضوع عنوان کرد:«فیلمسازی که فیلم داستانی میسازد و فیلم اولش خوب بوده یا خوب فروخته، برای فیلمهای بعدی در سیستمی میافتد که به سمت تولید هل داده میشود چون صنعت اینگونه از سینما درحال گردش است اما یک مستندساز اگر یک فیلم قابل قبول بسازد و بخواهد فیلم بعدیاش را شروع کند، با مسالهای به نام اقتصاد سینما مواجه میشود. اصولا کسی که میخواهد یک فیلم جدی بسازد نمیتواند از طریق فیلمش ارتزاق کند. حداقل من اینطور هستم. تمام پولی را که برای فیلم میگیرم، خرج میکنم و نمیتوانم از آن برای معاش خودم هم استفاده کنم.»
کارگردان «آتلان» همچنین درباره جنبه اقتصادی سینمای مستند ابراز کرد:«سینمای مستند، اقتصادی نیست و نمیتواند پول دربیاورد. فکر میکنم یکی از دلایلی که میان ساخت فیلمهای مستندسازان فاصله میافتد، بحث مالی است مثلا آنها در میان ساخت مستندهایشان مجبور میشوند کارهای دیگری در راستای تخصصی که دارند، انجام دهند که صرفا برای امرار معاش است.»
او انجام همین کارها را دلیلی برای تاخیر در فیلمسازی عنوان کرد:«مستندساز یکدفعه چشم باز میکند و میبینید در این شرایط بد اقتصادی آنقدر درگیر این کارهای حاشیهای شده است که فرصتی برای پژوهش و ساخت مستند ندارد. وقتی شما یک طرح خوب داشته باشید نهادهایی مثل تلویزیون، مرکز گسترش یا حوزه هنری میتوانند حامی مالی ساخت اثرتان باشند اما مشکل سر ادبیات ابتدایی اقتصاد سینمای مستند است که نادرست است و در بهترین حالت (که خیلی کم اتفاق میافتد) بودجه فقط برای ساخته شدن فیلم کفایت میکند نه برای ارتزاق فیلمساز.»
معرفی سرمایهگذار به تهیهکننده
مسعود امینی تیرانی کارگردان، مستندساز و مدیر فیلمبرداری هم که در سال ۹۳ فیلم سینمایی «بیداری برای سه روز» از او در گروه هنروتجربه به نمایش درآمد، این روزها بر سر فیلمبرداری برای دو پروژه سینمایی دیگر بوده که یکی از آنها فیلمبرداری «ضربه فنی» اثر غلامرضا رمضانی و «پالتو شتری» اثر علی میرزایی است.
تعداد مستندهایی هم که این کارگردان ساخته کم نیستند آثاری چون «خاک حافظه» و «ملالی نیست». امینی تیرانی همچنین امیدوار است از پاییز امسال فیلمبرداری دومین فیلم داستانیاش آغاز شود:«این فیلم هم از نظر شکل و فرم شبیه فیلم «بیداری برای سه روز» است. در مورد دیگر جزئیات آن نمیتوانم الان صحبت کنم چون فعلا درحال بررسی مقدماتی و برگزاری جلسات اولیه آن هستیم.»
او در مورد تاخیر چهار ساله میان ساخت اولین فیلم بلند داستانی با دومین فیلمش به سایت هنروتجربه گفت:«مهمترین مساله، امکانات مالی است و بعد از آن پیداکردن گروهی که بتواند از نظر اجرایی و فرم با من هماهنگ باشد چون علاقهمندم فیلم دومم نیز از نظر فرمی شبیه فیلم اول باشد و رسیدن به ایده و گروهی که بتواند همان فرم را حفظ کند، کمی سخت است حتی طی این مدت یکی دو ایده هم وجود داشت و جلساتی هم برگزار شد و کار تا حدودی پیش رفت اما در نهایت به جایی نرسید.»
کارگردان «زارچ» و «فیروزآباد» در ادامه به مشکل کمبود سرمایهگذار اشاره کرد:«سرمایهگذارانی که خارج از جریان سینما هستند، به بازگشت سرمایه از طریق عواملی همچون بازیگر، فیلمنامه و فرم فیلم تمرکز دارند و به همین دلیل الگوهای خارج از آن، برایشان سخت است. به این موضوع باید اضافه کرد که یکی از دغدغههای ما باید پیداکردن سرمایهگذار هم باشد و به صورت مستقیم با آنها ارتباط برقرار کنیم درحالی که این کار برعهده تهیه کننده است. در سالهای اخیر تهیهکنندگان که باید حلقه واسط عوامل فیلم با سرمایهگذار باشند، کارهای جدی انجام نمیدهند و نقشی به عنوان واسطه دارند.»
امینیتیرانی در توضیح نقشی که تهیهکننده باید ایفا کند، گفت:«تهیهکننده باید شرایط را برای سرمایهگذار توجیه کند و با شرایط اقتصادی آشنا باشد تا بتواند سرمایهگذار مناسبی پیدا کند اما معمولا ما مجبوریم خودمان سرمایهگذار پیدا کنیم و بعد از آن سرمایهگذار را به تهیه کننده وصل کنیم.»
باوجود آنکه پیداکردن سرمایهگذار و تامین بودجه برای ساخت یک فیلم موضوع تازهای نیست و یکی از دغدغههای سینماگران بوده است اما به اعتقاد این سه کارگردان نحوه پیداکردن سرمایهگذار و مسیری که گروه فیلمسازی به خصوصی کارگردان برای تامین هزینههای جاری زندگی و امرار معاش باید بگذارنند باعث شده است روند فیلمسازی با کاهش سرعت مواجه و موجب تاخیرهای چندساله شود.