
برگزاری جلسه نقد و بررسی مستند«چاووش از درآمد تا فرود» در مشهد
هانا کامکار:میخواستیم فیلم را با امید تمام کنیم/سینما خواندم تا فیلمی درباره «چاووش» بسازم
هنروتجربه-قاسم فتحی: جلسه نقد و بررسی مستند«چاووش از درآمد تا فرود» عصر روز شنبه ۱۴مهرماه با حضور هانا کامکار(یکی از کارگردانان) در سالن شماره ۷ سینما هویزه مشهد با حضور علاقهمندان پرشمار موسیقی برگزار شد.
هانا کامکار در ابتدا درباره ایده ساخت این اثر صحبت کرد:« من و آرش رئیسیان در مقطع کارشناسی کارگردانی سینما همکلاس بودیم و ارتباط خانوادگی هم داشتیم. پدر آرش از لحاظ خانوادگی با چندتن از اهالی کانون چاوش ارتباط داشتند و از نوجوانی آرش رئیسیان با موسیقی چاووش همراه بوده و خیلی دوست داشت برای این موضوع کاری انجام دهد. از طرف دیگر، من هم که در قلب چاووش بهدنیا آمده و بزرگشده و تمام کودکیام پر از خاطرات اهالی چاووش است.البته من تصمیم گرفتم از قلب یک خانواده موسیقیایی،فیلمسازی بخوانم چون چند هدف داشتم؛ یکی از آنها، ساختن فیلمی داستانی برای چاووش بود. آرش رئیسیان آن زمان عاشق مستندسازی بود و در کنارش کار هم میکرد. ولی آرزویش این بود که فیلم مستند بسازد. اوایل سال ۸۰ بود که به من زنگ زد و گفت: «بیا با هم مستند چاووش را کار کنیم.» من ابتدا گفتم الآن نمیتوانم و اعتماد به نفسش را ندارم امابا اینحال، بعد از کلی صحبت و گپ و گفت شروع به کار کردیم.»
هانا کامکار سپس درباره اینکه چطور اعضای گروه چاووش را راضی کردهاست تا جلوی دوربین حاضر شوند، توضیح داد:«برنامهریز کار من بودم و این فرآیند حدود یک ماه تولید کشید. نشستم و به ۲۶ نفر از اهالی چاووش زنگ زدم و ایده فیلم را برایشان توضیح دادم و بعد در عرض دوسال تصویرمان را گرفتیم. خب کار به این دلیل طول کشید که تعدادی ایران نبودند یا سرکار بودند؛ مثلا آقای متبسم و سماوتی نبود و آقای شجریان درگیر پروژه باغبام بود. اما اولین کسی که تصویرش را گرفتیم پدرم بیژن کامکار بود. میخواستم به بقیه بگویم که پدرم جلوی دوربین آمدهاست. همزمان با پسرعمهام امید لطفی، پسر محمدرضا لطفی، تماس گرفتم. قشنگ کامکار به نیابت از آقای لطفی در فیلم حضور پیدا کرد هرچند که عضو کانون چاووش نبود. بعداً رفتم با آقای لطفی تماس گرفتم و ایشان ابتدا مخالفت کرد و دلیل هم آوردند؛ البته که بهنظر من قانعکننده نبود. دوباره چندماه بعد با ایشان تماس گرفتم آنجا یک دلیل دیگر آوردند. ما گفتیم حاضریم راشها را به شما نشان دهیم. گفتند من چندماه بعد میآیم ایران. آمدند ایران و آرش رئیسیان هم رفت برای گرفتن تصویر. ایشان دوباره گفتند میخواهم کتاب چاووش را چاپو صحبتهایم را برای نخستین بار آنجا عنوان کنم،برای همین بعد از چاپ کتاب با شما حرف میزنم. از طرف دیگر، استاد هوشنگ ابتهاج و استاد پرویز مشکاتیان، گفته بودند ما زمانی جلو دوربین قرار میگیریم که محمدرضا لطفی قرار گیرد. دو نفر دیگر هم با ما همکاری نکردند؛ پشنگ کامکار و فرخ مظهری؛ دلیلش هم این بود که دوست نداشتند جلو دوربین صحبت کنند.»
در بخش دیگری از این نشست هانا کامکار از مشکلات مالی «چاووش» و درگذشت محمدرضا لطفی و اتمام کار صحبت کرد:« اواخر سال ۸۲ تقریباً تمام تصویرهایی را که میخواستیم گرفته بودیم. اما همچنان دنبال این بودیم که با استاد لطفی گفتگو کنیم.اما ایشان میگفتند هنوز کتاب هم آماده نشدهاست. تا اینکه شوربختانه آقای مشکاتیان را از دست دادیم و از این بابت خیلی متأسفم. چندسالی گذشت و در این میان ما مشکل مالی هم داشتیم؛ طبیعی هم بود چون ما خودمان این کار را بدون اسپانسر ساختیم و مجبور بودیم صبر کنیم تا ببینیم چه میشود.»
او در پاسخ به اینکه چرا ابتدای فیلم را با تصاویری از محمدرضا لطفی آغاز کردید، گفت:« مرگ محمدرضا لطفی شروع مستند چاووش است. نمیخواستیم فیلم را با مرگ لطفی تمام کنیم بلکه میخواستیم با امیدی که حسین علیزاده میگوید کار را تمام کنیم.»
کامکار سپس درباره اینکه آیا فیلم دچار ممیزی شده یا نه، توضیح داد:« ما خودمان را سانسور نکردیم فقط فکر کردیم بهتر است برخی حواشی از حذف کنیم؛ مثلاً برخی از این اهالی به حاشیه میرفتند و اعتراضاتی دارند که به حاشیه کانون چاووش ربط داشت. خب این صحبتها خیلی جذاب بود ولی کار را به حاشیه میکشاند، در نتیجه حذفشان کردیم.»