
هنروتجربه–کامبیز حضرتی: فیلم «#ساعت_چهار» ساخته عاطفه محرابی فضایی فانتزی دارد که در سینمای داستانی کوتاه ما کمسابقه است و شاید به همین دلیل توانست تندیس بهترین فیلم کوتاه از نگاه هنروتجربه را در سیوچهارمین جشنواره فیلم کوتاه تهران و جایزه ویژه هیات داوران جشنواره حسنات را دریافت کند. در حوزه فیلم کوتاهِ کشور ما، توجه زیادی به فیلمهای فانتزی و موزیکال نمیشود و بهخاطر هزینه زیادی که این ژانر میطلبد، کمتر فیلمسازی سراغ ساخت این نوع فیلمها میرود. با خیام وقارکاشانی که این روزها مجموعه تلویزیونی «زندگی نو»با بازی او در حال پخش است، درباره تجربهاش در فیلم کوتاه «#ساعت_چهار» گفتوگویی انجام دادیم.
دوستی و همکاری با عاطفه محرابی چه طور جدیتر شد و به ساخت و تولید فیلم «#ساعت_چهار» رسید؟
با عاطفه محرابی از سالهای دانشجویی آشنا بودم و با او در تئاتر باران همکاری داشتم. همیشه مترصد فرصتی بودیم تا بتوانیم کاری در زمینه تصویر و سینما باهم انجام دهیم که خوشبختانه این اتفاق با فیلم «#ساعت_چهار» افتاد. قرار شد این فیلم کوتاه را شروع کند و با من صحبت کرد تا در آن فیلم بازی کنم. وقتی فیلمنامه را خواندم نکته عجیب و غریبی در آن دستگیرم نشد. چون این فیلم به دلیل فضایی که دارد، در پس تولید و تدوین به نتیجه میرسید.
این نقش ظاهرا برای شما نوشته شده بود. این طور نیست؟
بله، او این نقش را برای من نوشته بود. نمیدانم عاطفه چه ویژگیهای مشترکی بین من و کاراکتر بدشانس «#ساعت_چهار» دیده بود که برای ایفای این نقش انتخابم کرد (میخندد).
فیلمهای فانتزی چندانی در این رابطه ندیده بودم و سعی کردم به فضای ذهنی این جهان فانتزی و کاراکتر آن نزدیک شوم. فیلم را که روی پرده دیدم خیلی خوشحال شدم و تصور میکنم این ذهنیت مشترک را پیدا کردیم و تفکر ما همسو شد
اجرای این فیلم وابسته به پست پروداکشن است و احتمالا فیلمنامه و اتفاقات سرصحنه آن جذابیت چندانی نداشته است.
کارگردان همه چیز را در ذهن داشت اما این اتفاقات در ذهنش بود و روی کاغذ وجود نداشت. او با توضیحاتی که به من داد حال وهوای کار را برایم ملموس کرد. اتفاق کارگردانی این فیلم در ذهن کارگردان میافتد و با تدوین و پست پروداکشن کامل میشود. چون این شکل از فانتزی سرصحنه به نتیجه نمیرسد و شاید برخی از صحنهها در موقع فیلمبرداری بیمعنا به نظر بیاید. در نهایت این خروجی فیلم است که به پلانها معنا میدهد.
برای این کار فیلمهای درام فانتزی تماشا کردید یا سعی کردید با کارگردان به ذهنیت مشترکی برسید و روی فیلمنامه تمرکز کنید؟
صادقانه بگویم که بخشی از توضیحات کارگردان را درک نمیکردم. او تا جایی که میتوانست توضیحات مختلفی می داد، من با بخشی از آنها قانع میشدم و با بخش دیگر آن قانع نمیشدم اما بازیگر در اختیار کارگردان است و باید خواستههای او را اجرا میکردم. فیلمهای فانتزی چندانی در این رابطه ندیده بودم و سعی کردم به فضای ذهنی این جهان فانتزی و کاراکتر آن نزدیک شوم. فیلم را که روی پرده دیدم خیلی خوشحال شدم و تصور میکنم این ذهنیت مشترک را پیدا کردیم و تفکر ما همسو شد. فیلم فضای خوبی داشت و کارگردان به تمام خواستههایی که در اجرای آن کار داشت، رسید.
کارگردان تمام تلاشش را کرد که تمام بلاهای طبیعی و غیرطبیعی را بر سر کاراکتر اصلی فیلم که شما نقش آن را بازی میکردید، فرود آورد.
اتفاقا سرصحنه به او گفتم: «تو تمام تلاشات را کردی که من را بکشی و تا من را نکشی دست از سرم برنمیداری.» خوشحالم که این تلاشها به بار نشست و بهترین اتفاق برای فیلم افتاد و فیلم «#ساعت_چهار» دیده شد. این فیلم از نظر پروداکشن سطح بالایی دارد و از استاندارد فیلمهای کوتاه بالاتر است. خروجی فیلم بالاتر از سطح انتظار من بود و فکر نمیکردم به این شکل و شمایل برسیم.
آنهم باوجود این که فضای درام فانتزی در سینمای ما بیسابقه است.
ما در سینمای بلند هم به گونه فیلم فانتزی نزدیک نمیشویم و از این بابت فیلم «#ساعت_چهار» اتفاق خوبی بود. گونه فانتزی لبه تیغ قرار دارد اگر درست اجرا نشود زحمات ما هدر میرود اما اگر فیلم درست ساخته شود اتفاق خوب و تازهای را رقم میزند.
نکته پایانی؟
خیلی خوشحالم که گروه هنروتجربه مسئولیت پخش و اکران فیلمهای کوتاه را به عهده گرفت و در این بین فیلم «#ساعت_چهار» هم به اکران رسید. ما همیشه در اکران فیلم کوتاه در ایران مشکل داشتهایم. اتفاق خوبی است که یک تیم حرفهای فیلمهای کوتاه را معرفی و پخش و جلسات نقد و بررسی برای آنها برگزار میکنند. میزان استقبال از آنها هم خوب است. امیدوارم این اتفاق در مورد فیلمهای کوتاه موفق دیگر ادامه داشته باشد.