
در نشست نقد و بررسی «دو لکه ابر» در شیراز مطرح شد:
مهرشاد کارخانی:سینمای خیابانی را انتخاب کردهام/بهروز دینیاریان:اعتقاد داشتم فیلم ماندگار و آبرومند خواهد شد
هنروتجربه:مهرشاد کارخانی در جلسه نقد و بررسی فیلم «دو لکه ابر» عنوان کرد که همه تلاش خود را انجام میدهد در امتداد سینمای خیابانی حرکت کند و این مسیر را انتخاب کرده است.
جلسه نقد و بررسی فیلم «دولکه ابر» با حضور مهرشاد کارخانی کارگردان، نیوشامدبر بازیگر و بهروز دینیاریان سرمایهگذار و مجری طرح فیلم، عصر چهارشنبه هفتم آذر با اجرای علی آذری در پردیس سینمایی گلستان شیراز برگزار شد.
در ابتدای این نشست علی آذری پرسشی را در مورد اینکه کارخانی چگونه به ایده این فیلم رسیده و چه دغدغه و تجربه مشابهی باعث شده تا سراغ «دولکه ابر» برود،مطرح کرد.
کارخانی با بیان اینکه مساله گمشدگان بعد از سالهای ۵۷ نکتهای بود که همیشه ذهنش را مشغول کرده است، افزود:«آدمهای زیادی در جریان تحولات اجتماعی آن سالها ناپدید شدند و شاید هرگز پیدا نشدند. این معضل شاید تا امروز ادامه دارد. «دو لکه ابر» درباره گمشدن است و سعی دارد این مساله را به تمام جامعه و آدمها ارجاع بدهد. این فیلم قصهگو نیست، بلکه ضد قصه است. نگاهی رئالیستی به موضوع دارد و شاید در پرداخت نگاه تازهتری نسبت به فیلمهای رایج این روزهای سینمای ما دارد.»
آذری در بخش دیگری از این نشست نکاتی را در مورد کارنامه سینمایی کارخانی عنوان کرد:«ما در فیلمهای قبلی شما تاثیرپذیری و تعلق خاطر به سینمای خیابانی را میبینیم و همینطور سینمای وسترن و نوآر که در «دولکه ابر» هم ادامه پیدا میکند. چه انگیزهای باعث میشود به این جنس از سینما ادامه بدهید؟»
این کارگردان با اشاره به اینکه بعد از سال ۵۷ سینمای خیابانی نتوانست جریان منطقی خودش را ادامه دهد و سینما هم دیگر سینما نشد، گفت:«از دهه ۶۰ سینمای دولتی و فرمایشی باعث اخته شدن فیلمها شد و سینمای متفکر و پیشرو هم در همان اوایل دهه ۶۰ در نطفه خفه شد. همه تلاشم را میکنم در امتداد سینمای خیابانی حرکت کنم، این مسیر را انتخاب کردهام چون در این سه چهار دهه توجهی به آن نشد. چرا باید از گذشته فرار کنیم، یا با حسرت از آن یاد کنیم؟ امروز بخش مهمی از فیلمهایی که در اروپا ساخته میشود موضوع آنها مربوط به تاریخ گذشته کشورشان است.»
در بخش دیگری از این نشست،مجری جلسه از نیوشا مدبر خواست تا در مورد شخصیت «مروا» صحبت کند.او توضیح داد :«فکر میکنم این شخصیت هیچ امیدی به آینده و ماندن ندارد. نگاههای او در مقابل دیوار زندان به دوردستها همه بیانگر یاس و ناامیدی است.این فیلم سعی دارد موضوعش را مینیمال تعریف کند. «دولکه ابر» فیلم قصهپردازی نیست و ابهامی هم که در شخصیت مروا میبینیم تعمدی است و قطعا کارگردان دلیلی مهمی برای آن دارد.»
آذری در ادامه از انگیزههای سرمایهگذار برای کار روی یک فیلم غیرتجاری پرسید که بهروز دینیاریان عنوان کرد:«درک گمگشتگی برایم در فیلمنامه اهمیت زیادی داشت، روزی هم که این فیلم را شروع کردیم، امیدی به بازگشت سرمایه نداشتم. اعتقاد داشتم که فیلمی ماندگار و آبرومندی خواهد شد. از روز اول هم صحبت با آقای کارخانی همین بود که قرار نیست فیلم تجاری بسازیم چون موضوع فیلم، تجاری نیست. متاسفانه هیچ مرکز و نهاد دولتی از این فیلم حمایت نکرد و بدون هیچ اسپانسری این فیلم را با سرمایهگذاری صددرصدی خودم تولید کردم.»
در ادامه جلسه مهرشادکارخانی از قاسم فروزانی خواست تا در مورد فیلم صحبت کند. او که از چهرههای دانشگاهی شیراز است، در مورد«دولکه ابر» و دیگر آثار کارخانی گفت: «همانطور که تماشا کردید این فیلم یک لایه از درد اجتماع را کنار زد و لایههای دیگر خودنمایی کردند. مهرشادکارخانی همیشه در عین علاقه به سبک کلاسیک، ذهن ابداعگری دارد و مطالعات زیادی درباره سبکهای مختلف سینمایی دارد. حسن یک هنرمند در ابداعگری است نه تکرار. مهرشادکارخانی برای خلق این اثر شایسته قدردانی است.»
در بخش دیگری از این نشست آذری با اشاره به اکران مستند «ناپدید» در هنروتجربه که آن هم به بحث گمشدگان توجه داشت،اکران این دو فیلم را در بازده زمانی کوتاه، اتفاق جالبی عنوان کرد.
کارخانی در ادامه این بحث، ضمن اشاره به تصادفی بودن و هم زمانی اکران این دو فیلم گفت:««دو لکه ابر» سه سال پیش ساخته شده است. نمونههای دیگری در مورد گمشدگان در سینمای جهان داریم. یکی از تاثیرگذارترین فیلمهایی که با این موضوع دیدهام «گمشده» گوستا گاوراس است با بازی جک لمون و در ایران هم امیرنادری مستند «جستجو» را ساخت که در باره گمشدگان ۵۷ است که در ابتدای «دولکه ابر» به آن اشاره کردهام. بحث من در فیلم «دولکه ابر» فقط گم شدن فیزیکی نیست، بلکه گم گشتگی درونی افراد یک جامعه است.»
آذری همچنین به مضمون«همه میدانند» آخرین فیلم اصغر فرهادی هم که در مورد گم شدن دختر یک خانواده است و دغدغه مشابهی در مورد گم شدن عزیزان یک فرد یا خانواده دارد، اشاره کرد و سپس پرسید:«با توجه به تصمیم مروا و آذر برای رفتن، آیا به نظر شما تنها راه رهایی از گم گشتگی رفتن است؟»
کارخانی نیز گفت:«به نظرم انسان، موجود پیچیده و تنهایی است. همه ما در تنهایی خود گم میشویم و زندگیمان به پایان میرسد.»