
فرشاد فرشته حکمت:اکثر فیلمها شنیدنی هستند نه دیدنی
هنروتجربه:فرشاد فرشتهحکمت معتقد است بیشتر فیلمهای ایرانی که حتی در جشنواهها پذیرفته میشوند شنیدنی هستند در حالی که بنیاد سینما روی دیدن است.
فرشاد فرشته حکمت، مستندساز در مورد تعداد مستندهای تولیدی به خبرگزاری ایرنا گفت:«در حوزه مستند تولید انبوه زیاد است مثلا متوجه شدهام که در یک سال دو هزار فیلم در ایران ساخته میشود. بعضیها حامی مالی دولتی و برخی خصوصی دارند و برخی هم توسط خود افراد ساخته میشوند. تنوع موضوع و سبک در اینها خیلی کم است. دوهزار فیلم رقم بسیار بالایی است.»
او سپس به تمایل فیلمسازان برای ساخت یکسری موضوعهای مشخص اشاره کرد:«گاهی اوقات آدم احساس میکند، درجا زدهایم دلیلش هم این است که همه به سمت یک موضوعات مشخصی میروند؛ مثلا صرفا نگرش ناتورالیستی دارند یعنی دیدگاهی اجتماعی که به معلولیتهای وراثتی و محیطی تاکید دارند و صرفا هم سراغ چنین موضوعاتی میروند.»
کارگردان «خدایگان خاک» سپس در مورد نشان دادن حریم خصوصی افراد در برخی آثار عنوان کرد:«متاسفانه یک چیزی که نمیپسندم و آن را جزو ضداخلاق در فیلمسازی مستند میدانم این است که فیلمساز به هر قیمتی فیلم بسازد و سعی کند فیلمش به اصطلاح تکاندهنده باشد. یعنی واردشدن به زندگی خصوصی آدمها آن هم در شرایطی که خیلی اوقات متوجه میشویم مستقیما به فیلمساز این اجازه داده نشده و گویا با آن مورد یا خانوادهاش فقط این صحبت شده است که این فیلم فقط برای حل مشکلاتان، برای تعداد محدودی به نمایش در میآید و به یک بهانهای یا حتی با دوربین مخفی این فیلم گرفته میشود. یعنی شما از «شات» متوجه میشوید، فیلمبردار دوربین را کادر بندی نکرده است و پلان دارد به شکلی کاملا گزارشی یا حتی مخفیانه گرفته میشود، در صورتی که راجع به خصوصیترین بخش زندگی فرد است.»
کارگردان «آلماگل» سپس به رعایت اصول و قواعد در آثار اشاره کرد:«حتی در فیلمهای بلند داستانیمان هم که وارد جشنواره فجر میشوند کمتر اثری میبینید که از لحاظ زبان و بیان تصویر اصولمند باشد و حرف جدیدی برای گفتن داشته باشد. شما میبیند که اکثر این فیلمها شنیدنی هستند یعنی باید بشنوید. مخصوصا فیلمهای کمدی چرا که طنز کلام هستند. در این سینما طنزهایی که مبتنی بر ضربالمثلها یا کنایههای کلامی یا نوعی از لمپنزیم هستند شکل میگیرد و اصلا موقعیت کمیک پدید نمیآید. در موقعیت کمیک شما اگر صدای فیلم را هم قطع کنید، باز موقعیت به خندهتان میاندازد. مثل کمدیهای مستر بین یا چارلی چاپلین. کمدی موقعیت شما را میخنداند ولی در این خنداندن نقد وجود دارد و شما را به فکر و تحلیل کردن و چرا وا میدارد. در فیلمهای تراژدیک هم همین است و شما باید فیلم را گوش کنید. حتی فیلمهایی که به نظر من خیلیهایشان در جشنوارههای جهانی مطرح شدند، فیلمهایی برای شنیدن هستند در حالی که بنیاد سینما روی دیدن است.»
این مستندساز در انتها و در اشاره به ساخته اخیرش که موفق شد به بخش مسابقه ملی دوازدهمین جشنواره سینما حقیقت راه یابد گفت:«من یک فیلم دارم به اسم «حافظ و گوته» که به بحث ادبیات جهانی میپردازد و ارتباطی که بین گوته و حافظ پیش میآید. من و ما از بچگی با حافظ آشنا هستیم ولی وقتی میبینیم که چنین شخصیتی که انگار جزئی از ناخودآگاه ایرانیان است در جای دیگر از جهان یک تحول ادبی و هنری ایجاد میکند و تاثیرات عمیقی میگذارد، برای آدم افتخار برانگیز است. شروع این قضیه برای من از سفری بود که چندین سال پیش به آلمان داشتم و در آنجا بیشتر با گوته آشنا شدم البته او را می شناختم ولی این آشنایی دوباره باعث شد که مطالعات زیادی که در طی حدودا دو سال داشته باشم و بعد از آن این فیلم را بسازم.»