
برگزاری نشست نقد و بررسی دو مستند چهرههای ایرانی در مشهد
همایون امامی:در برابر تاریخ تئاتر احساس وظیفه کردم/ امیرحسین بهبهانی:هر فیلم بیوگرافی باعث تکمیل تاریخ شفاهی میشود
هنروتجربه:همایون امامی که مستندی در مورد اسماعیل خلج و امیرحسین بهبهانی که مستندی در مورد پرویز تناولی ساخته است، در نشست و نقد و بررسی آثارشان در مشهد شرکت و درباره روند تولید این فیلمها صحبت کردند.
نشست نقد و بررسی مستندهای «گلدونه،مشرحیم،صغرا و دیگران» به کارگردانی همایون امامی و «مکتب سقاخانه به روایت پرویز تناولی» ساخته امیرحسین بهبهانی پس از نمایش این فیلمها عصر روز شنبه ششم بهمن در پردیس هویزه مشهد برگزار شد.
همایون امامی، کارگردان مستند «گلدونه،مشرحیم،صغرا و دیگران» در بخشی از این نشست درباره روند تولید کار خود گفت:«من کارهای هنری خودم را با تئاتر از شهرستان کرمانشاه شروع کردم و بعد از اینکه در سال ۱۳۵۹ به تهران آمدم با آثار آقای خلج آشنا شدم. در سالهای بعد از انقلاب عملا مشاهده میکردم که نوع کارهایی که خلج کار کرده به نظرم بینظیر بود و باید جایگاه او شناخته شود.»
او در ادامه عنوان کرد:«بعد از انقلاب با تغییر مسیر آقای خلج و تمرکز بر فیلمهای سینمایی، عملا آن بخش از فعالیتهای ایشان که تاثیری بر مطرودان جامعه داشت، دیگر مشاهده نمیشد و در هیچکدام از کارهای آقای خلج هم تکرار نمیشد و حتی آن مسیر دیگر دنبالهروی هم نداشت،به همین دلیل در برابر تاریخ تئاتر کشورم احساس وظیفه کردم که این دوره را برجسته و به خاطر اهمیتی که دارد آن را ثبت کنم.»
به گفته امامی ساخت این فیلم دو سال طول کشید، بهمن ماه سال ۹۳ تحقیقات آن شروع و در آبان ماه ۹۴ ساخت آن کلید خورد و بعد از دو ماه از آغاز، تدوین این مجموعه توسط خود او صورت گرفت که تا خرداد سال ۹۵ طول کشید. امامی عنوان کرد که وقتی تدوین تمام شد آن را به دوستانش ارائه کرده است تا اگر اصلاحاتی نیاز است صورت بگیرد .
او ادامه داد:«دوستانم دو نکته را مطرح کردند. ابتدا به خاطر رفت و برگشتهایی که در فیلم وجود دارد، ویرایشهایی در مونتاژ فیلم انجام شد و برشهایی در صدا صورت گرفت و نکته دوم ایراد اخلاقی به من گرفتند که در این مستند در مورد نمایشنامههای آقای خلج بعد از انقلاب صحبت و داوری میکنید بدون اینکه ما از آنها اطلاع داشته باشیم و در جریان دلیل مخالفت فیلم با آنها باشیم.»
همایون امامی عنوان کرد:«نهایت تلاشم را کردم تا تمام نکات ممکن را در این مستند بیاورم. تلاش کردم خلج را در بستر کارگاه نمایش مطرح کنم. شخصی مثل اسماعیل خلج در بستر تئاتر تجربی سعی کرد، تئاتر خودش را بنا کند و به او این فرصت داده شد. مبنای کار خلج این است که در چنین شرایطی روشی دیگر بنا کند. او اسم گروه خودش را تئاتر کوچه گذاشت و همکاران او بیشتر از جنوب شهر و از حوالی میدان قزوین بودند. افرادی همچون هوشنگ توکلی، رضا ژیان، فریبرز سمندرپور و… در این گروه هستند.»
در بخش دیگری از این نشست، امیرحسین بهبهانی، کارگردان مستند «مکتب سقاخانه به روایت پرویز تناولی» نیز در مورد چگونگی شکلگیری این مستند توضیح داد:«در سال ۷۸ فیلمی از مرحوم کریم امامی ساختم، فیلمی که مبتنی بر بیوگرافی بود. آقای امامی در نقدی که بر مکتب سقاخانه نوشته بود اسم و مکتب سقاخانه را بهوجود آورده بود.»
او با بیان اینکه دوست داشته است در مورد سقاخانهها فیلمی بسازد اما از سوی تلویزیون و مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی برای این موضوع بودجهای اختصاص پیدا نکرد، افزود:«تصمیم گرفتم با بودجه شخصی این کار را انجام دهم و این موضوع هم میسر نشد تا اینکه دوست عزیزم سیامک دلزنده که مدتها در خارج از ایران در حوزه هنر تحصیل میکرد و بعد از تحصیل به ایران بازگشته بود، درباره نقد دیدگاههای مختلف سقاخانه با او صحبت کردم و به این نتیجه رسیدیم که فیلمی درباره اشخاص ساخته نشود و در مورد نقد دیدگاههای سقاخانه فیلم ساخته شود. به پیشنهاد آقای دلزنده تقسیمبندیهایی صورت گرفت و سه دهه نوگرایی فیلم ایران در دهه ۲۰، دهه ۳۰ و دهه ۵۰ مبنای کار قرار گرفت تا تحلیلی در اینباره داشته باشیم.»
بهبهانی ادامه داد:«در اولین فیلم، آقای محمود جوادیپور و نقاشیهای او از سال ۲۵ تا ۳۷ مورد بررسی قرار گرفت. بعدا سالهای ۳۷ تا ۴۷ مکتب سقاخانه مورد بررسی قرار گرفت و از سال ۴۷ تا ۵۷ نیز به آقای غلامحسین نامی به نمایندگی از نقاشان پرداخته شد.»
او درباره انتخاب پرویز تناولی گفت:«آقای تناولی ابتدا خیلی سخت جلو دوربین آمدند. از این رو تصمیم گرفتیم ابتدا فیلمی درباره آقای تبریزی بسازیم و بعد از او متقاعد شد که جلو دوربین قرار بگیرد و در مورد مکتب سقاخانه صحبت کند. آقای تناولی تنها مجسمهسازی است که کریم امامی از او یاد میکند و این باعث میشود، تمام آثار آقای تناولی چه بخواهیم و چه نخواهیم رنگ و بویی از مکتب سقاخانه داشته باشد. از بررسی کارهای آقای تناولی میتوانیم مکتب سقاخانه را بشناسیم.»
به گفته بهبهانی در این مستند سعی بر این بوده است که مکتب سقاخانه از منظر افراد آن به مخاطب شناسانده شود و گروه نقاشان آزاد از افراد آن شناسانده شود و به نوعی نگاه از جزء به کل بوده است.
این کارگردان در پاسخ به این سوال که آیا سینما بستر مناسبی برای این مستند بود یا تلویزیون عنوان کرد:«از نظر من تلویزیون بهترین جا برای پخش فیلم بیوگرافی است، اما چه کنیم در زمانهای هستیم که تلویزیون نه بودجه میدهد و نه حتی حاضر است فیلمت را بخرد. پس فرصتی را که گروه هنروتجربه به فیلمهای بیوگرافی داده است، باید بسیار ارج نهاد. ساخت هر فیلم بیوگرافی از هریک از افراد فرهنگ و هنر باعث تکمیلشدن قسمتی از تاریخ شفاهی ایران است.»