
هنروتجربه -سحر آزاد:مستند «چشمه زاون» همانطور که از روی نامش هم میتوان حدس زد به زاون قوکاسیان، فیلمساز، نویسنده و منتقد سینمای ایران میپردازد. این مستند اما تنها به بخشی از زندگی او و در کنار آن تاثیری که این فرد بر تحولات فرهنگی و سینمایی شهر اصفهان داشته،متمرکز شدهاست. «چشمه زاون» را زهرا نیازی از شاگردهای قوکاسیان ساخته است.البته او با خود قوکاسیان هم درباره ساختن این فیلم صحبت و حتی توافق کرده بود اما بعد از آخرین سفر قوکاسیان به وین و سپری کردن مراحل درمان بیماریاش، طرح ساخت مستند تغییر میکند و نیازی پس از درگذشت این منتقد،طی مدت چهار سال غیرممتد این فیلم را میسازد. به بهانه اکران این مستند در گروه هنروتجربه،با نیازی صحبت کردیم و او در پایان گفتوگو با تشکر از مصطفی حسینی مدیر امور سینمایی استان اصفهان و امیرحسین علمالهدی که امکان اکران این فیلم را در گروه هنروتجربه فراهم کردند،گفت:«به طورقطع این فیلم نقطه ضعفهایی دارد ولی بههرحال من به هدفم از ساخت این فیلم رسیدم و خدا را شاکرم. موضوع من صرفا قصه زاون نبود، قصه مسائلی است که به اصفهان ربط دارد و الان میشنوم که در شهر دربارهاش حرف میزنند.»
چطور شد به سراغ ساخت مستندی درباره زاون قوکاسیان رفتید و چرا ساخت آن چهار سال طول کشید؟
البته چهار سال متداوم نبود. زاون در قید حیات بود که به او گفتم میخواهم مستندی دربارهاش بسازم. قبل از سفر وین بود. او هم موافقت کرد چون مستندهایی از من دیده و در جشنوارههای مختلف نمایش داده بود. قرار بود بعد از بازگشت از سفر آخرش از وین، کار را شروع کنیم که بعد از برگشت، داستان فیلم شکل دیگری به خودش گرفت. ضمن اینکه از نظر زمانی هم باید کمی فاصله میگرفتم چون هنوز از فوت زاون احساساتی و در شوک بودم. شاید غلوآمیز باشد اما واقعیت این است که زاون در اصفهان یکی بود و کسی نمیتواند جای خالیاش را حالا حالاها پر کند. هیچ اتفاق فرهنگی خاصی بعد از او در اصفهان نیفتاده است و جشنوارهها و رویدادها همه سطحی و صوریاند مثلا فیلمهای من با اینکه در جشنوارههای بینالمللی حضور دارند، در شهر خودم نمایش داده نمیشوند. زاون شخصیتی چند بعدی داشت و من سعی کردم در مورد زاونی که میشناختم و تاثیری را که روی نسل آینده و شهرم دیده بودم، فیلم بسازم. تاثیر او البته فقط محدود به اصفهان نبود. هنرجویانش الان در بدنه اصلی سینما کار میکنند مثل هومن بهمنش، نقی نعمتی، روزبه رایگا، محمد فضیله، ابراهیم ایرجزاد، داریوش غذبانی ، آرش خزایی و خیلیهای دیگر. در واقع نمیتوانیم این آدم را منهای اصفهان ببینیم.او علاقه خاصی به این شهر داشت و حتی میخواست در این شهر از دنیا برود. مدل زندگی و مرگش هم یکنوع آموزش بود. برای همین میخواستم تاثیر زاون را به خصوص روی اصفهان نشان دهم. زاون با وجود فشارهای بسیار این جریان را جاری کرد. او یک عاشق بود، عاشق سینما، هنرجویانش و اصفهان.
میدانستم که میخواهم زاون را در آینده ببینم، یعنی روند کارهای او را باید در آینده دید. خیلی دنبال این نبودم که این آدم چگونه بوده است یا دنبال این نبودم که با فعل گذشته از او یاد کنم. میخواستم او را در سینمای نسل بعد ببینم و یکجورهایی در زمان حال و آینده جاری کنم و احساس میکردم انگار خودش هم دارد کمکم میکند
طرح فیلم پیش از سفر زاون قوکاسیان به وین چگونه بود؟
اگر آن موقع فیلم را میساختم شاید حاصل کار یک مستند پرتره کلاسیک میشد. مصاحبههایی با او انجام میدادم یا شاید بیشتر با او دمخور میشدم اما قطعا به نتیجه کنونی نمیرسیدم. الان که فیلم اینگونه ساخته شده، احساس میکنم مسیر درستتری را رفتهام. میدانستم که میخواهم زاون را در آینده ببینم، یعنی روند کارهای او را باید در آینده دید. خیلی دنبال این نبودم که این آدم چگونه بوده است یا دنبال این نبودم که با فعل گذشته از او یاد کنم. میخواستم او را در سینمای نسل بعد ببینم و یکجورهایی در زمان حال و آینده جاری کنم و احساس میکردم انگار خودش هم دارد کمکم میکند.
آرشیوهای عکس و فیلمها را چگونه به دست آوردید؟
آرشیوها کمکم به دست آمد. تمام عکسها و فیلمهای آرشیوی که در این مستند میبینید برای بار نخست دیده میشوند و همه از آرشیوهای شخصی بهدست آمدهاند.
نسل جوان چقدر زاون قوکاسیان را میشناسند؟
فکر نمیکنم خیلی او را بشناسند و اصلا یکی از دلایلی دغدغه ساخت این فیلم، ثبت همین دوران طلایی زندگی زاون بود و خب این جز فرهنگ ماست که رویدادها را ثبت نمیکنیم. این که چه کسی آمده و چه کاری کرده مهم است. ثروتهای اصفهان و این مملکت فقط به خشت و کاشیها و بناهای تاریخیاش نیست این آدمها هستند که شهرها را میسازند. اکران این فیلم در گروه هنروتجربه هم تنها امید دیده شدن این فیلم بود و اتفاق بسیار خوبی بود ولی از طرفی فیلمهای مستند کلا چندان مخاطب زیادی ندارند و اکران این فیلم هم محدود بود. اطلاع رسانیها در مراکز فرهنگی زمان میبرد و به کندی صورت میگیرد مثلا خیلی تلاش کردم مدیران دانشکده سینمایی سپهر که بعد از دانشگاه سوره به اصرار زاون جایگزین شد، به تماشای این فیلم بیایند و نمایشی را برای هنرجوهای سپهر فراهم کنم ولی فعلا که موفق نشدم. به گمانم زمان میبرد ولی میدانم اتفاق میافتد.
بازخوردها چطور بوده است؟
تقریبا میتوانم بگویم نود درصد بازخوردها خوب بوده است یعنی اینطور نبود که صرفا با یک کلمه بگویند فیلم خوب بود بلکه بینندهها فیلم را به چالش میکشند و تفسیر و تحلیل میکنند که این برایم بسیار ارزشمند است. اینکه این شهر با هنرمندانش و آدمهای فرهنگیاش چه کار میکند الان به موضوع در خود شهر تبدیل شده است. فکر میکنم نمایش محدودی که به مدد هنروتجربه روی داد، باعث شد این فیلم حداقل در اصفهان راه خودش را برود ولی بهنظرم تنها به این نمایشها محدود نمیشود برای اینکه مساله شهر همین است.
در شهرهای دیگر چطور؟
با چند نفری از تماشاگران صحبت کردم و فیلم را دوست داشتند. اما نکته جالب برایم این است که فکر میکردم این فیلم فقط برای کسانی جذاب باشد که زاون را می شناختند ولی تماشاگرانی هم که زاون را نمیشناختند با فیلم ارتباط برقرار کرده بودند و توانسته بودند زاون را بشناسند و با فضای فرهنگی اصفهان بیشتر آشنا شوند. البته تعدادی هم از همدورهایهای زاون هم بودند که انتظار داشتند زاونی را ببینند که خودشان میشناختند مثلا زاون متعلق به دوران قبل از انقلاب و سینمای آزاد اما خوب یا بد من میخواستم زاون خودم را بسازم حالا با نقطه ضعفها و محدودیتهایی که داشتم چون این فیلم با هزینه شخصی ساخته شد.
این روزها مشغول کار جدیدی هستید؟
چند سالی هست که مشغول ساختن فیلمی درباره خیابان چهارباغ هستم. من در این خیابان به دنیا آمدم و تا الان هم در آن زندگی میکنم. بخشی از تصویربرداری را نیز انجام دادهام اما دیگر نمیشود این فیلم را هم با هزینه شخصی ساخت و کار پژوهشی بسیار سختی دارد. صحبتهایی با مراکز دولتی صورت گرفته و قولهایی هم گرفتهام. انشاالله که بتوانم این فیلم دغدغهمند را هم آبرومندانه پیش ببرم.