
در نشست باشگاه فیلم «هنروتجربه» به بهانه هفته فرهنگی تهران مطرح شد
روبرت صافاریان:تصویرِ شهر سینمای داستانی و مستند نمیشناسد/نوید پورمحمدرضا:در سمفونیهای شهری با پرترهای از شهرها مواجه نیستیم
هنروتجربه: سومین برنامه باشگاه فیلم هنروتجربه در پاییز به مناسبت هفته فرهنگی تهران، به نمایش فیلمهایی مرتبط با تهران اختصاص داشت.
در این برنامه که شامگاه چهارشنبه ۱۷ مهرماه در پردیس سینمایی چارسو برگزار شد، ابتدا تصاویری آرشیوی از دهه ۲۰ نمایش داده شد که مربوط به ورود متفقین به ایران و اشغال تهران بودند. در ادامه قطعاتی کوتاهِ مرتبط با تهران از فیلمهای «دختر چوپان» ساخته معزدیوان فکری و «باد صبا» ساخته آلبر لاموریس برپرده رفتند.«تهران ۵۱» ساخته خسرو پرویزی که توسط فیلمخانه ملی ایران ترمیم شده و مستندی کوتاه و تجربی درباره تهران مدرن است، آخرین فیلمِ این مجموعه بود.این آثار متعلق به فیلمخانه ملی هستند که برای نمایش در این برنامه در اختیار باشگاه فیلم هنروتجربه قرار گرفتهاند.
از آنجا که تصاویر آرشیوی مربوط به تهران قدیم صامت بودند، محمد تهامینژاد، مستندساز و پژوهشگر سینمای مستند، همزمان با پخش فیلم، تصاویر را برای مخاطبان توضیح میداد و در پایان نیز نشستی با حضور روبرت صافاریان و نوید پورمحمدرضا دو منتقد و مترجم فعال در حوزههای سینما و شهر برگزار شد.در این برنامه هنرمندان و چهرههای فرهنگی چون عبدالله علیمراد،امیر اثباتی،وحید حسینی،دکتر فرشته شکیب و… هم حضور داشتند.
محمد تهامینژاد در آغاز عنوان کرد: «سالها قبل تعدادی فیلم خبری و مستند درباره تاریخ معاصر کشورمان، از دو موسسه فروش استاک فیلم یا فیلمهای آرشیوی از خارج خریداری شد که به مجموعه خردمند معروف هستند. هدف از این جلسه نمایش نماهایی از این مجموعه درباره تهران است. این نماها در فیلمخانه ملی از آن فیلمهای خبری کشیده شده و برای نمایش در این جلسه آماده شده است. من توانستم با همکاری آقای عباسی، یک روال تاریخی به این فیلمها بدهم و آنها را برای این جلسه آماده کنم. ذکر این نکته ضروری است که این فیلمها اینجا خارج از تدوین اصلی خودشان ارائه میشوند».
او در ادامه توضیح داد:«همراه با ورود متفقین به ایران، فیلمبردارهایی هم وارد ایران شدند و از حضور نیروهای اشغالگر در شمال و جنوب کشور مستند و فیلم خبری تهیه کردند. فیلمهای تهران اغلب بخشهای میانی شهر را نشان میدهند و توسط فیلمبردارهای انگلیسی تصویربرداری شدهاند. در اطلاعیه فرمانداری نظامی تهران به مردم اعلام شده که فیلمبردارها خبرنگاران جراید و خبرگزاریها هستند که لباسشان شبیه به یونیفرم نظامی است».
تهامینژاد همزمان با پخش فیلمها نیز اهمیتِ تاریخیِ هر تصویر را (از حضور سربازان انگلیسی در پالایشگاه آبادان و عبور تانکهای انگلیسی از کرمانشاه، همدان و قزوین تا تصاویری از ورود کامیونهای ارتش انگلیس به تهران، محوطه بیرونی و صحن داخل مجلس شورای ملی، جشن شصت و نهمین سال تولد چرچیل و …) تشریح و مکانهای مرتبط با هر نما را (از میدان فردوسی و وزارت دارایی و مسجد سپهسالار تا خیابان لالهزار، مخبرالدوله، میدان راهآهن، سفارت آلمان و …) معرفی کرد.
نشست نقد و بررسی فیلمها با سخنان روبرت صافاریان درباره تصاویر آرشیوی آغاز شد: «تماشای این فیلمها غالبا به خاطرات ما از یک دوران آمیخته که دو شکل لذت متفاوت به ما میبخشد؛ یک نوع لذت، لذتیست مربوط به یادآوری آنچه در فیلم میبینیم و دیگر نیست. مثلا بعضی میدانها دیگر به آن شکلی که در فیلم میبینیم، وجود ندارند. نوع دیگر لذت هم مربوط است به فضایی از دست رفته که تماشاگر هرگز از نزدیک ندیده و آن را نزیسته و صرفا از طریق تصویر با آن مرتبط شده. این دو نوع لذت هیچ یک ارتباط چندانی با آنچه ما معمولا از تماشای فیلم میبریم، ندارد و هنگام حرف زدن در مورد این تکه فیلمها نمیشود رویه معمولِ نقدِ یک اثر هنری را به کار برد چرا که یک مولف ــ به معنای مصطلح کلمه ــ پشت تصاویر نیست که بخواهیم نیتش را به واسطه نقد و تحلیل بشکافیم؛ آنچه بیشتر نظرمان را جلب میکند، حضور آدمها و نحوه ایستادنشان در خیابان، پوشششان، مدل ماشینها و هر آنچیزیست که ردپای یک دوران و زمانه را منعکس کند. در واقع ما اینجا با تکه فیلمهایی مواجهیم که تماشای آنها حسی شبیه به تماشای آلبومهای خانوادگی در ما برمیانگیزد».
محمد تهامینژاد:همراه با ورود متفقین به ایران، فیلمبردارهایی هم وارد ایران شدند و از حضور نیروهای اشغالگر در شمال و جنوب کشور مستند و فیلم خبری تهیه کردند. فیلمهای تهران اغلب بخشهای میانی شهر را نشان میدهند و توسط فیلمبردارهای انگلیسی تصویربرداری شدهاند. در اطلاعیه فرمانداری نظامی تهران به مردم اعلام شده که فیلمبردارها خبرنگاران جراید و خبرگزاریها هستند که لباسشان شبیه به یونیفرم نظامی است
در ادامه نوید پورمحمدرضا با تمرکز بر «تهران ۵۱»عنوان کرد: «فیلم خسرو پرویزی نزدیکترین نمونه سینمای ایران به آثار موسوم به سمفونی شهری است. آثاری که احمد فاروقی قاجار، خسرو سینایی یا کیانوش عیاری درباره تهران ساختهاند، به مدل سمفونی شهری شبیه نیستند، اما فیلم پرویزی یک شباهت عیان و در عینِ حال، یک تمایز معنادار با این قبیل فیلمها دارد. سمفونیهای شهریای چون «برلین سمفونی یک شهر بزرگ»، «مردی با دوربین فیلمبرداری»، «ساعتها و دیگر هیچ» و … گونهای مواجهه با کلانشهر مدرن بودند که تصمیم گرفتند شهر را، که تا آن زمان صرفا لوکیشن یا پسزمینه بوده، به موضوعِ اصلی فیلمِ خود بدل کنند. در این آثار پیرنگ تقریبا محو میشد و جای آن را تجربه بصریِ زندگی در کلانشهر مدرن میگرفت. در سمفونیهای شهری معمولا با پرترهای از شهرها مواجه نیستیم؛ این آثار بیشتر نمایشگرِ امپرسیونهایی از کلانشهر هستند. در واقع بیش از آن که راجع به پاریس یا برلین باشند، میخواهند نشان دهند تجربه بصریِ شهروند در کلانشهرِ مدرن چه تفاوتی کرده و برای این منظور غالبا از الگویی استفاده میکنند که حاصلِ ترکیبِ عکاسیِ معمارانه انتزاعی با سکانسهای مستندوارِ شهری است».
پورمحمدرضا سپس کوشید نسبت «تهران ۵۱» با سمفونیهای شهری را تبیین کند:«نکته کلیدی این است که وقتی فیلمی از ورتوف میبینیم نمیتوانیم به سادگی در مورد این که این فیلم حامل یک تفسیر اجتماعی و تحلیل انتقادی از وضعیت است یا ــ فارغ از هر تفسیری ــ صرفا میخواهد یک لذت بصری ایجاد کند، حکمی صادر کنیم. سمفونیهای شهری اغلب میخواهند از عناصری چون ترافیک، سرعت، رستوران، هتل، ساختمانهای بلند و … ــ که اساسا متعلق به کلانشهرند ــ یک منظومه بصری بسازند؛ در عین حال معمولا یک نسبت دیالکتیکی میانِ سویههای مواجههگون و لذتجویانه این آثار و سویههای انتقادی ـ تفسیریشان وجود دارد. فیلم خسرو پرویزی اما انگار از آغاز تصمیمش را گرفته که درباره معضلات و آشفتگیهای کلانشهر باشد و بیش از آن که بخواهد لذت مواجهه با شهری که در حال شدن است را در میان بگذارد، قصد دارد یک وضعیت اجتماعی را تفسیر و نقد کند».
در پایان این نشست روبرت صافاریان به عنوان جمعبندی با اشاره به تصاویرِ تهران و میدان فردوسی در فیلم «دختر چوپان» تاکید کرد: «تصویرِ شهر چندان سینمای داستانی و مستند نمیشناسد. ما این امکان را داریم که مقدار فراوانی تصویر از تهران از دلِ فیلمهای داستانی استخراج کنیم. شاید حتی تصویر تهران دهه ۴۰ و ۵۰ در سینمای داستانی به مراتب بیشتر و بهتر از سینمای مستند ثبت شده باشد. آثار مستند اغلب به سراغ اماکن دیدنی تهران رفتهاند تا آنها را ثبت کنند. آنها اغلب میدانها و خیابانها مهم را قاب گرفتهاند و خیلی مواقع هم با فاصله و از دور. تصاویر تهران در سینمای مستند را اغلب با لانگشاتها به یاد میآوریم. در سینمای داستانی امّا تصویر تهران به تعبیری واقعیتر است. در «تنگنا» و «خداحافظ رفیق» یا «قیصر» دوربین نزدیک به زمین است تا تهران واقعی و کوچه پسکوچههایش را به نمایش بگذارد. از این زاویه ممکن است، خیلی از فیلمهای فارسی آثار مهمی نباشند اما تهران در آنها به خوبی تصویر شده است.»
برنامههای باشگاه فیلم «هنروتجربه» شامگاه هر چهارشنبه در پردیس سینمایی چارسو برگزار میشود و قرار است طی سه هفته آینده، منتخبی از بهترین انیمیشنهای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، که در سه دهه اخیر تولید شدهاند، به نمایش درآیند.