
هنروتجربه – سحر آزاد:مستند «قاضی و مرگ» مستندی درباره نورالله عزیزمحمدی، یک قاضی شناخته شده جنایی است که ۴۵ در این حوزه فعالیت کرده است. ما نه تنها فضای شغلی او را در دادگاه و در مراوده با متهمان میبینیم بلکه زندگی شخصی او، بحثهای میان اعضای خانواده درباره پروندهها، محله دوران کودکی عزیزمحمدی و فعالیت او بعد از بازنشستگی به عنوان وکیل نیز به تصویر کشیده شده است. با حسن خادمی، کارگردان «قاضی و مرگ» درباره این مستند صحبت کردیم.
با توجه به پیشینه تحقیقاتی که در زمینه علوم اجتماعی داشتید، چطور شد قاضی عزیز محمدی را پیدا و اعتماد او را جلب کردید؟
سالها کار پژوهشگری اجتماعی انجام میدادم و طبیعی است که رفت و آمد در دادگاهها هم جزئی از کارم بود و دورادور با ایشان برخورد داشتم. به مرور که برخورد ما بیشتر شد، حس کردم ماجرای زندگی و کارش یک مورد مناسب برای ساخت فیلم است. البته طبیعی است که اعتمادسازی سخت است اما خود آقای عزیزمحمدی هم خیلی زود همکاری را شروع کرد و به همین دلیل زود توانستیم تصویربرداری دادگاه و بعد از آن تصویربرداری منزلش را هم انجام دهیم. وقتی سد اول شکسته شد، خیلی راحت همکاری هم شکل گرفت. او جلوی دوربین هم خیلی راحت بود.
ساخت فیلم حدود پنج سال طول کشید. او را در سمت قاضی و بعد در سمت وکیل میبینیم. بخشی از این طولانی شدن تعمدی بود تا بتوانید دوران وکالت را هم نشان دهید؟
فیلم یکجور مستند مشاهدهگر است. علاقهمند بودیم در کنار آقای عزیزمحمدی باشیم و تحولات زندگی، دادگاه پدرش و دوران بعد از بازنشستگی را نشان دهیم. بههرحال هر مستندی اگر بخواهد زندگی کسی را دنبال کند قاعدتا به چند سالی نیاز دارد.
مشکلی برای فیلمبرداری در قوه قضائیه نداشتید؟
قوه قضائیه هم معذوریتهای خود را دارد و طبیعی است که ما هم باید قوانین و خط قرمزهای آن ها را رعایت کنیم. آن ها هم همکاری کردند و توانستیم فیلم را بسازیم و تصویربرداری داخل دادگاه را انجام دهیم. البته ما هم توقع نداریم دوربینمان راحت و بیدردسر به هر کجا که خواستیم، برود. به هرحال تشکر میکنم که همکاری قوه قضائیه خوب بود و حتی بعد از پخش فیلم هم با تساهل برخورد کردند و نگفتند جایی از آن باید حذف شود.
برای ما مهم بود مخاطبی که دوست دارد با فضای کار این قاضی آشنا شود، ببیند او در چه شرایطی کار میکند. کسی که ۴۵ سال با قتل، خشونت، مرگ، اعدام و…سر و کار داشته، همیشه زندگی دلخراش همراهش بوده است، پس مخاطب باید بفهمد همه زندگی او درگیر این اتفاقهاست. ممکن است برخی از مخاطبان یک ساعت هم نتوانند چنین شرایطی را تحمل کنند
گفته بودید بعضی از صحنههای دلخراش را به عمد گذاشتهاید تا روی مخاطب تاثیر بگذارد اما احتمال ندادید این صحنهها مخاطب را پس بزند؟ حالا که فیلم اکران شده است، واکنشها چطور بود؟
برای ما مهم بود مخاطبی که دوست دارد با فضای کار این قاضی آشنا شود، ببیند او در چه شرایطی کار میکند. کسی که ۴۵ سال با قتل، خشونت، مرگ، اعدام و…سر و کار داشته، همیشه زندگی دلخراش همراهش بوده است، پس مخاطب باید بفهمد همه زندگی او درگیر این اتفاقهاست. ممکن است برخی از مخاطبان یک ساعت هم نتوانند چنین شرایطی را تحمل کنند. برای همین ما میخواستیم بگوییم اگر شما نمیتوانید یک ساعت هم این شرایط را تحمل کنید، این فرد ۴۵ سال چنین شرایطی را تحمل کرده و حتی دیگر نسبت به این اتفاقات بیتفاوت شده است. بنابراین چارهای نبود و مخاطب این خشونت را باید میدید. کسی که میخواهد یک قاضی جنایی را درک کند باید در آن شرایط هم قرار بگیرد. برای همین بافکر و تعمدی صحنههای خشونتآمیز را در فیلم قرار دادیم. حتی زمان اکران هم صحنهها را شبکهشبکه نکردیم که اگر این کار را میکردیم شاید شرایط سنی برداشته میشد اما شرایط سنی را پذیرفتیم تا بیننده بتواند کاملا وضعیت کار قاضی را ببینند.
اکران در هنروتجربه چطور است؟
هم من و هم آقای کوهیان که تهیهکننده این مستند است، بارها گفتهایم هنروتجربه یک فرصت خیلی خوب برای بسیاری از کسانی است که ذائقه خاصی از فیلم دیدن دارند. بههرحال سینماها حق دارند و چاره هم نیست که گیشه برایشان مهم باشد. گردش اقتصادی صنعت سینما این است که فروش بالایی داشته باشد اما یکسری از فیلمها هم هستند که مخاطب خاصتری دارند و اگر حمایت شوند، میتوانند به مخاطب خودشان دست پیدا کنند برای همین، هنروتجربه فرصت خوبی برای نمایش چنین آثاری بوده و هست. من از وضعیت اکران راضیام. مخاطبانی بودهاند که فیلم را دوست داشتهاند. چقدر خوب میشود که هنروتجربه بتواند در بیشتر شهرستانها نمایش داشته باشد هرچند همین هم اتفاق مهمی است.
همزمان با مستند شما مستند دیگری با عنوان «مهین» که آن هم یک فیلم جنایی است، در هنروتجربه درحال اکران است. فکر میکنید ساخت مستندهایی با چنین موضوعی قبلا هم بوده اما کمتر فرصت نمایش داشتهاند یا اینکه الان امکان اکران آنها بیشتر شده است؟
من «مهین» را در جشنواره سینما حقیقت دیدم. فیلم خوبی است. این ژانر مخاطب خاص خود را دارد. حوادث همیشه جذاب بوده و مخاطب خودش را داشته است. ضمن این که صفحه حوادث روزنامهها یکی از پرمخاطبترین صفحات مطبوعات است. اتفاقا فکر میکنم تعداد فیلمهای این حوزه باید بیشتر از این باشد چون هم جذاب هستند و از سویی با مسائل اجتماعی مرتبط. بسیاری از فیلمهای سینمایی نیز که به دادگاه، زندان یا آسیبهای اجتماعی میپردازند، تعدادشان زیاد است و پرطرفدار هستند. پس توقع میرود که فیلمهای مستند هم به آسیبهای اجتماعی، زندان، قتل و..توجه کنند.
هنروتجربه فرصت خوبی برای نمایش چنین آثاری بوده و هست. من از وضعیت اکران راضیام. مخاطبانی بودهاند که فیلم را دوست داشتهاند. چقدر خوب میشود که هنروتجربه بتواند در بیشتر شهرستانها نمایش داشته باشد هرچند همین هم اتفاق مهمی است
دلیل اینکه در حوزه مستند به این موضوع توجه کمتری شده است، چیست؟
بیشتر کسانی که فیلمهای اجتماعی میسازند باید به آسیبهای اجتماعی علاقه داشته باشند. همچنین گرفتن مجوزهای مربوط برای ساخت چنین فیلمهایی سخت است. تصویربرداری در دادگاه یا زندان خیلی دشوار است و گاهی مجوزها آنقدر محدود هستند و خط قرمز دارند که فرد از خیر آن میگذرد. یک مرحله هم ارتباط با سوژه است که آن هم سخت است. با توجه به این که در کشور ما آمار پروندههای قضایی خیلی بالاست، میطلبد که قوه قضائیه تمهیداتی را ایجاد کند تا مستندسازان تشویق شوند در این حوزه کار کنند.
این روزها مشغول چه کاری هستید؟
یک پروژه را درباره دکتر داریوش شایگان به نام «زائری از شرق» در حال ساخت دارم که آخرین روزهای تدوین را میگذراند و احتمالا تا یکی دو ماه آینده تمام میشود. این کار هم حدود چهار پنج سال زمان برد و از زمان حیات دکتر شایگان شروع شد. تصویربرداری در ایران، فرانسه و هند انجام شد و کار پرزحمتی بود. یک کار دیگر هم با نام «در معرض خطر» درباره یک عکاس خبری ایرانی درحال انجام دارم که حدود هفت هشت سال است زندگی او را دنبال میکنم. تصویربرداریها در ایران، افغانستان، عراق، ارمنستان، گرجستان، ترکیه و کشورهای دیگر انجام شده و احتمالا سال آینده آماده میشود.