
هنروتجربه-سحر آزاد: اولین فیلم سینمایی ژرژ هاشمزاده با عنوان «در سکوت» درحال اکران است اما بهنظر میرسد او خیلی اهل دیدهشدن نیست، نه به این معنا که وقتی پای مصاحبه باشد حرف نزد اما بعد از گذشت چند ماه از آغاز نمایش فیلمش، قرارگذاشتن برای انجام یک گفتوگو تقریبا به امری دشوار تبدیل شده بود؛ شاید برای همین هم هست که میگوید مینیمالیسم را دوست دارد و کمترین دیالوگ و اطلاعات را در فیلمش میپسندد. او سالها به عنوان دستیار کارگردان و برنامهریز در کنار فیلمسازانی مانند ابوالحسن داودی،همایون اسعدیان و ایرج طهماسب فعالیت کرده و «در سکوت» را سال ۱۳۹۴ مقابل دوربین برده است، فیلمی که در آن بازیگرانی همچون سعید پورصمیمی، فاطمه معتمدآریا،ویشکا آسایش،پانتهآ پناهیها و احترامالسادات برومند بازی میکنند و داستان آن قصه زنی به نام سودابه است که بعد از بیست و دو سال به ایران باز میگردد. او دخترش را بعد از فوت همسرش رها کرده است و اکنون دخترش ستاره، راضی به دیدن او نمیشود. او پیش از این در گفتوگویی عنوان کرده بود که به موضوع کودکان و نوجوانان و زنان علاقه دارد و از آنجاکه موضوع این فیلم هم حول یک زن میگردد، گفتوگو را از همینجا شروع کردیم.
چطور شد به این موضوعها علاقهمند شدید؟
در سیستمهایی که ما در آن زندگی میکنیم، آسیبپذیرترین اقشار جامعه زنانی هستند که سرپرست ندارند یا کودکانی که در خیابانها کار میکنند و دهها پدیدهای مانند آن. از سالها قبل هم بیشتر طرفدار آدمهای بیپناه بودهام تا کسانی که پناهی داشتهاند.
سالها دستیار اول کارگردان و برنامهریز بودهاید و «در سکوت» اولین فیلم بلندتان است. تجربه حضور در این کارها چقدر حساسیت شما را بالا برد برای انتخاب بازیگران یا خط قرمزهایی که خودتان هم اشاره کردهاید از آنها عبور نکردهاید؟
قطعا حساسیتهایی ربهوجود میآورد به خصوص که سالها نظارهگر کار کارگردانها هستید و حتما در این مورد تجربهاندوزی دارید اما واقعیت این است که دستیاری و برنامهریزی یک موضوع است و کارگردانی موضوع دیگری. البته «در سکوت» اولین فیلم سینمایی من است اما قبل از آن تله فیلمهایی ساخته بودم و در کنار آن شیفته فیلم کوتاهم. سالی یک فیلم کوتاه میسازم برای اینکه حوزهای است که به کسی جوابگو نیستم و هر آنچه را که دلم میخواهد میسازم و در نهایت هم ممکن است بگذارم گوشه کمد…
«در سکوت» اولین فیلم سینمایی من است اما قبل از آن تله فیلمهایی ساخته بودم و در کنار آن شیفته فیلم کوتاهم. سالی یک فیلم کوتاه میسازم برای اینکه حوزهای است که به کسی جوابگو نیستم و هر آنچه را که دلم میخواهد میسازم و در نهایت هم ممکن است بگذارم گوشه کمد
در مورد فیلم کوتاه چنین فکر میکنید یا درباره فیلم بلند نیز همین است؟
در فیلم بلند هم همین است. از ماستمالی کردن خوشم نمیآید. به یکسری از ماجراها عمیقتر بپردازیم وگرنه نپردازیم بهتر است.
شما اشاره کردهایدید که تجربه دستیاری اول کارگردان و برنامهریز با کارگردانی متفاوت است…
بله. برای اینکه زمانی که شما به عنوان دستیار کارگردان و برنامهریز فعالیت میکنید، یک آدم دو شقهای هستید که برنامهریزیتان مستقیما به گروه تولید و تهیهکننده ارتباط دارد و دستیاریتان به کارگردان. در نتیجه در این میان باید کاری کنید که کارگردان بتواند کارش را به سهولت انجام دهد و از آنسو باید کاری کنید که تهیهکننده هم لطمه مالی نخورد. این دو شغل کاملا جدا از هم هستند. البته کمکم این دو شغل درحال تفکیک شدن است که امیدوارم اینطور بشود. بههرحال نمیتوان هم تهیهکننده و هم کارگردان را راضی نگه داشت. وقتی در چنین وضعیتی کار میکنم حتی اگر علاقه خاص من به کارگردانی بیشتر باشد که هست، نمیتوانم خلاقیتی از خودم بروز بدهم و کارگردان آن خلاقیت را بهکار میبندد. من شرایط را برای او مهیا میکنم تا با دغدغه کمتری موقع فیلمبرداری کارش را انجام دهداما وقتی وارد کارگردانی میشوم باید ببینم برای ساخت فیلم چه خلاقیتهایی نیاز است و به آدمی تبدیل میشوم که قبلا دستیار آن آدم بودهام.
فکر میکنید کسانی که میخواهند کار کارگردانی را انجام دهند بهتر است با دستیاری، کارگردانی را شروع کنند؟
این کار کاملا به علاقهمندان کارگردانی کمک میکند تا با عوامل سینما آشنا شوند. وقتی سالها این کار را انجام دهند همه فیلمبردارها، گریمورها و..را میشناسند و با آنها کار کردهاند. انتخاب هم برایشان آسانتر میشود تا اینکه بدون دستیاری بخواهند کارگردانی را شروع کنند. بعد از سالها کار کردن، میدانم کدام فیلمبردار چه از لحاظ هنری چه از نظر خلق و خوی با من نزدیکتر است یا در مورد گریمور، صدابردار و بازیگران نیز همینطور. من با خانم معتمدآریا یا آقای پورصمیمی پیش از ساخت این فیلم، بارها و بارها در مقام دستیار کارگردان و برنامهریز کار کرده بودم. در نتیجه الان آنها را میشناسم و آنها هم وقتی میخواهند در فیلم من بازی کنند من را تاحدی میشناسند و با سلیقههای هم آشنا هستیم، چون طی این سالها گفتوگوهایی انجام شدهاست. بیش از شش هفت فیلم با خانم معتمدآریا کار کردم و چهار پنج فیلم با آقای پورصمیمی. اصلا شکی نیست که این آشناییها به کار کارگردان کمک میکند اما راستش را بخواهید وقتی وارد کارگردانی میشوید انگار یک کودک نوپا هستید که قرار است رهبری یک گروه را شما برعهده بگیرید.
درباره تعامل با عوامل فیلم صحبت کردید. از آنجاکه بازیگران فیلم شما سابقه زیادی دارند، صحبت یا پیشنهادی درباره نقششان داشتند یا همه چیز طبق آنچه در فیلمنامه نوشته شده بود، پیش رفت؟
پیشتولید در یک کار سینمایی اهمیت بسیار زیادی دارد که معمولا در سینمای ایران اصلا بااهمیت انگاشته نمیشود. پیش تولید یعنی اینکه فرصت داشته باشیم با بازیگران، فیلمبردار و..صحبت کنیم. همیشه پیشنهادات را با روی باز میشنوم اما مختارم آنها را قبول کنم یا نه. در نتیجه در پیشتولید فیلم «در سکوت» با بازیگران عزیزی کار کردم که مدام درحال مجادله و گفتوگو بودیم اما با کمترین میزان دغدغه و مشکل به سر کار رفتیم. حتی پلانهایی داشتیم که تا ۷۰ برداشت هم انجام شد و از گفتن این موضوع ابایی ندارم، چون بازیگر با من گفتوگو کرده است و میداند چه میخواهم. کار او بازی کردن است و قرار است بازی جدیدی ارائه دهد اما اگر زمان اکران بازی بازیگری ضعیف شد، تقصیر بازیگر نیست بلکه به مشکل من برمیگردد که نتوانستهام بازی خوبی از او بگیرم. اعتقاد زیادی به تمرین ندارم، چون معتقدم تمرین بازیگر را کهنه و بیات میکند. به روخوانی هم اعتقادی ندارم. کلا به روشهای کمی کهنهتر سینما اعتقادی ندارم. بهنظرم اینگونه آرامش بیشتری داریم اما باز هم میگویم اگر بازیها درست درنیامده باشد، تقصیر من است نه بازیگر چون آن بازیگران صاحبنام هستند و من بسیار شاگرم که این بازیگران صاحبنام در فیلمم بازی کردند.
الان که فیلم درحال اکران است خودتان چقدر از نتیجه کار راضی هستید؟
فکر میکنم نزدیک به نیمی از آنچه میخواستم انجام شد.
همکاری با فیلمبردار باسابقهای مانند همایون پایور چطور بود؟
با آقای پایور در چندین فیلم سینمایی کار کرده بودم و برایم خیلی روشن بود که وقتی بگویم چه میخواهم او متوجه شود اما فراتر از آن آرامش سر یک صحنه را بیشتر دوست دارم. منظورم آرامشی است که گروه بازیگر، طراح صحنه و لباس و گریم باید داشته باشند و اینها ارتباط مستقیمی با فیلمبردار دارند. پایور از آن دست آدمهایی است که همه او را دوست دارند در نتیجه چون من هم او را بسیار دوست دارم و احترام زیادی برایش قائلم، ترجیح دادم کار اولم را با همایون پایور انجام دهم. افراد دیگری هم بودند اما به دلایلی همه قبول داشتند که آقای پایور گزینه بهتری است.
طی سالهایی که سینمای هنروتجربه بهوجود آمده است، حداقل یکسری از هنرمندان جسارت بیشتری برای فیلمسازی پیدا کردهاند و کمتر نگران بودهاند که اگر اثرشان در سینمای بدنه اکران نشود، شاید فیلمشان قابلیت اکران در هنروتجربه را داشته باشد
از اکران فیلم چه بازخوردهایی گرفتهاید؟
بازتابهای مختلفی گرفتهام. از طیفی که از فیلم خوششان نیامده بود، کسانی که فیلم را قابل قبول دیدند و کسانی که از فیلم خوششان آمده بود. من با هر سه طیف برخورد کردهام اما واقعیت این است که فقط این نظرات را میشنوم. نه ناراحت میشوم که مرا نقد کنند و نه از کسی که شیفتهوار تعریف کند، خوشحال میشوم. برای اینکه معتقدم حتما ضعفهای بیشمار و نقاط قوت زیادی در فیلم وجود دارد. ضمن اینکه من اصولا عاشق مینیمالیسم هستم به معنای کمترین دیالوگ و کمترین اطلاعات. بیننده میتواند بعد از دیدن فیلم فکر کند، اگر توانست به جواب پرسشهاش برسد چه بهتر اگر هم نتوانست میتواند بگذار به حساب ناتوانی من.
با توجه به اینکه به فیلم کوتاه هم علاقهمند هستید و فیلمتان هم الان اکران درحال اکران است، نظرتان درباره گروه هنروتجربه چیست؟
سینمای هنروتجربه را خیلی دوست دارم. نه به دلیل اینکه فیلمم در آن اکران شده است چون نمیدانستم فیلمم در کجا اکران میشود. همیشه گفتهام طی سالهایی که سینمای هنروتجربه بهوجود آمده است، حداقل یکسری از هنرمندان جسارت بیشتری برای فیلمسازی پیدا کردهاند و کمتر نگران بودهاند که اگر اثرشان در سینمای بدنه اکران نشود، شاید فیلمشان قابلیت اکران در هنروتجربه را داشته باشد. از نظر من هنروتجربه تاکنون نقطه خیلی روشنی در سینمای ایران بوده است. خوشحالم که فیلمم در هنروتجربه درحال اکران است چون فیلم اول یک کارگردان هرچه در آرامش بیشتری اکران شود، بیشتر به نفعش است چه بسا شاید کارگردانها خوشنودتر باشند که فیلم اولشان در سینمای هنروتجربه اکران شود تا در یک بستر سراسری.
این روزها مشغول کار جدیدی هستید؟
درحال نوشتن یک فیلمنامه هستم که امیدوارم ظرف مدت زمان کوتاهی تمام شود. نام موقت آن «چند روز» و درباره بزهکاری نوجوانان است.