
انگ لی برای تجربه دیجیتال جاهطلبانهاش در «مرد جمینی» شایسته احترام بیشتری است
هیچ رسانه بدی وجود ندارد، فقط هنرمندان بد داریم
هنروتجربه – ترجمه مریم شاهپوری: «مرد جمینی» با وجود تمام کنجکاویهایی که ایجاد کرده بود، نه در گیشه و جذب سینماروها موفق بود (فیلم با بودجهای بیش از ۱۵۰ میلیون دلار تا اینجا در گیشه حدود ۱۳۸ میلیون فروخته) و نه در جلب نظر بیشتر منتقدان موفق بود (امتیاز میانگین ۴۹ منتقدِ «متاکریتیک» ۳۸ از صد شده است). با همه این حرفها، «مرد جمینی» یک تلاش تمامعیار است برای رمزگشایی از فناوریهای جدید عرصه فیلمسازی و گسترش قلمرو هنر هفتم. آنچه در اینجا مرور میکنید، برگردان مقاله کریس اوفالت است که کمتر از یک ماه پیش در سایت «ایندیوایر» منتشر شد.
انگ لی در زمان کارگردانی «هالک» (۲۰۰۳) بود که فشار اجتناب از فیلم سلولویید و فیلمبرداری به صورت دیجیتال را برای اولین بار احساس کرد؛ اما یک دهه زمان برد تا او کاملا به فناوری دیجیتال اعتقاد پیدا کند. در همان سالها بود که هالیوود بهتدریج به فیلمبرداری دیجیتال رو میآورد ولی لی مانند همتای هالیوودیاش کریستوفر نولان – که همچنان راه خودش را میرود – مقاومت میکرد.
البته نقطه نظر انگ لی درباره چگونگی استفاده از فناوری دیجیتال در صنعت فیلمسازی امروز جالب توجه است: «انگار همه میکوشند دیجیتال مثل فیلم سلولویید از کار درآید! این در حالی است که ما با یک رسانه متفاوت، با احساس و برداشتی متفاوت، و با نیازهایی متفاوت طرفیم. دیجیتال نمیخواهد مثل سلولویید باشد چون از اساس فناوری دیگری است. فکر میکنم ما باید از این شرایط عبور کنیم و چیستی دیجیتال را کشف کنیم».
لی با «مرد جمینی» دومین تلاش خود برای فیلمبرداری «های فریم ریت» (High Frame Rate :HFR) را با استفاده از یک قالب سهبعدی دیجیتال پشت سر گذاشت؛ اما همان طور که اشاره شد، اغلب منتقدان به آن روی خوشی نشان ندادند و حتی از این فیلمساز مؤلف ۶۴ساله که آثار شاخصی مثل «ببر خیزان، اژدهای پنهان» (۲۰۰۰؛ برنده چهار اسکار از ده نامزدیاش از جمله تندیس طلایی بهترین فیلم خارجیزبان) و «زندگی پای» (۲۰۱۲؛ برنده چهار اسکار از یازده نامزدیاش از جمله بهترین کارگردانی) را در کارنامه دارد، خواستهاند که از این جستوجوی دنکیشوتوار برای رسیدن به نوع جدیدی از سینما دست بردارد؛ اما با وجود تمام این بحثهای یأسآور و نظرهای منفیای که «مرد جمینی» را احاطه کردهاند، معدود مواردی هم بر دستاورد لی تمرکز و آن را ارزیابی کردهاند.
انگار همه میکوشند دیجیتال مثل فیلم سلولویید از کار درآید! این در حالی است که ما با یک رسانه متفاوت، با احساس و برداشتی متفاوت، و با نیازهایی متفاوت طرفیم. دیجیتال نمیخواهد مثل سلولویید باشد چون از اساس فناوری دیگری است. فکر میکنم ما باید از این شرایط عبور کنیم و چیستی دیجیتال را کشف کنیم
«مرد جمینی» با وجود تمام نقاط ضعفی که دارد، در قیاس با اولین تلاش لی در بهکارگیری HFR 3D در ساخت درام جنگی «پیادهروی طولانی بیلی لین بین دو نیمه» (۲۰۱۶) یک گام بزرگ روبهجلو است و نشان میدهد که او واقعا به سوی آنچه «آینده سینمای دیجیتال» میخواند پیش رفته است؛ و همین تلاش و تعهد به پیشرفت در این عرصه، شایسته احترام بیشتری است. در واقع منتقدان لی نمیتوانند درک کنند فیلمسازی که یک شعر سینمایی نظیر «ببر خیزان، اژدهای پنهان» را خلق کرده و اشتیاق دردآمیز شخصیت کابوی هیث لجر را در «کوهستان بروکبک» (۲۰۰۵) به تصویر کشیده است، جادوی فیلم سلولویید ۲۴ فریم در ثانیه را کنار گذاشته و با شمایل هایپررئال حواسپرتکن HFR ور میرود. خود لی میگوید که منشأ این واکنشهای تند را میشناسد: «فیلمسازی HFR میتواند سروشکلی کریه و جلوهای ناخوشایند داشته باشد.» ولی این دقیقا همان مشکلی است که لی میخواهد راهحلی برایش بیابد. همان طور که مرتب به گروه تولید «مرد جمینی» میگفت: «هیچ رسانه بدی وجود ندارد و فقط هنرمندان بد داریم».
لی چنین توضیح میدهد: «استفاده از فیلم سلولویید به این کمال رسید چون برای صد سال، نابغه بعد از نابغه و هنرمند پشت هنرمند روی آن کار کردند و از بازخوردهای تماشاگران بهره بردند. من واقعا باور دارم که در دیجیتال یک زیبایی متفاوت و رؤیاگون وجود دارد؛ و بهشخصه میکوشم به آن دست یابم».
انگ لی نخستین بار در زمان ساخت «زندگی پای» مجبور به فیلمبرداری دیجیتال شد چون میخواست فناوری سهبعدی را هم تجربه کند. او با اینکه اسکار بهترین کارگردانی را برنده شد ولی با فناوری سهبعدی مشکل جدی داشت و حسابی با آن دستوپنجه نرم کرد. او مدام از کمبود اطلاعات درمانده میشد و اینکه نمیتوانست عمق فریم را بررسی کند و آن طور که میخواست از آن بهره بگیرد. همچنین متوجه شد که درباره فیلمبرداری صحنهها در عمق حجمی چندان نمیداند. در این میان بود که انگ لی متوجه شد لنزها چقدر تجربه بیننده از دریافت عمق را محدود میکنند و حتی اینکه انتخاب لنزها توسط خودش چطور به یک عادت قدیمی بدل شده و مؤلفهای از استادیاش در زبان سینما شده است.
لی درباره مبحث عمق در فیلمسازی سهبعدی میگوید: «ما واقعا نمیدانیم از عمق چطور در بیان احساس یا معادلسازی یک شوروحال بهره ببریم. من در مورد لنزها در فیلمبرداری روی سلولویید میتوانم به شما بگویم چطور باید عمل کرد و هر لنزی به چه کاری میآید و در چه فاصلهای باید قرار بگیرید و چطور فوکس را تغییر بدهید. با این موارد خیلی خوب آشنا بودم».
«جزییات اضافی و بیش از حد» و «واقعیت حاد» (هایپر رئالیتی) مواردی هستند که اغلب سینماییها درباره HFR از آنها بیزارند؛ همان ویژگیهایی که لی در پنج سال اخیر کوشیده است در آنها کاوش کند و آنها را به بند بکشد؛ و البته که «مرد جمینی» از این پیشرفت نشان دارد. در یکی از صحنههای ابتدایی فیلم، شخصیت هنری بورگن (ویل اسمیت) میرود که بخوابد. دوربین کنار تخت اوست و قهرمان ما در پیشزمینه استراحتش را آغاز میکند؛ اما ما از پنجره و در عمق پسزمینه، گروهی از آدمکشها را میبینیم که وارد قاب میشوند و خانه بورگن را محاصره میکنند. این افشاگری بصری به اندازه هر برشی، شفاف و از نظر احساسی مؤثر است؛ این نما، نمونهای استادانه است که نشان میدهد انگ لی پس از «پیادهروی طولانی بیلی لین بین دو نیمه» چقدر پیشرفت کرده و جلو آمده است.
فراموش نکنیم که جیمز کامرون هم دارد چهار دنباله بعدی «آواتار» را با همین رسانه HFR 3D میسازد؛ و انگ لی هم باور دارد که کامرون میتواند به دستاوردهای بزرگی در این زمینه دست پیدا کند؛ اما میگوید خودش هنوز سرنخی از آینده این رسانه و قابلیتهایش در دست ندارد.
- ایندیوایر