
امیر شیرمحمدی:«زندهباد مرگ» فیلمی واقعی از کار درآمدهاست
هنروتجربه:امیر شیرمحمدی معتقد است «زنده باد مرگ» فیلم واقعی از کار درآمده و بعد از ۹ سال که از زمان ساخت آن میگذرد، همچنان موضوع آن بکر و قابل دیدن است.
روزنامه اعتماد با امیر شیرمحمدی، کارگردان فیلم «زنده باد مرگ» با تیتر «کسی که به مرگ نمیاندیشد در انسان بودنش خللی است» گفتوگو کرده است. او در بخشی از این گفتوگو در پاسخ به این پرسش که گروه هنروتجربه سنخیت بیشتری با چنین فیلمهایی دارد، گفت:«یک برداشت اشتباه از فیلمهای گروه سینمایی هنروتجربه شکل گرفته که انگار فیلم هنری و تجربی یعنی سینمای فلسفی و فیلمهایی که افاده معنی کند. متاسفانه تعداد مخاطبی هم این گروه دارد که اگر فیلمهایی با چنین رویکردی در این گروه نباشد حالشان بد میشود و پکر از سینمای هنروتجربه بیرون میروند. ولی واقعا اینگونه نیست. تجربه واقعی یعنی فیلمی ببینید که تا به حال مدل آن را ندیده باشید و احساس کنید، ذهنتان چند روز درگیر فیلم بوده است. البته که فیلم «زنده باد مرگ» ایرادهایی هم دارد و بضاعت کاری من در این فیلم مناسب با سال ۹۱ بوده و اگر الان این فیلم را میساختم طبیعتا جور دیگری از آب درمیآمد. اما آن چیزی که برایم مهم است این است که فیلم واقعی از کار درآمده و بعد از ۹ سال که از زمان ساخت آن میگذرد همچنان موضوع آن بکر و قابل دیدن است و این برای من مهم است».
او همچنین درباره اینکه جز فیلمسازان مرگاندیش است، عنوان کرد:«مارتین هایدگر جمله معروفی دارد مبنیبر اینکه «آن کسی که به مرگ نمیاندیشد در انسان بودنش خللی است» این موضوع کم و زیاد دارد. من خیلی به مرگ فکر میکنم. گاهی شبها موقعی که میخواهم بخوابم، ذهنم خودبهخود به سمت این موضوع میرود و طبیعتا ترسی هم با این پرسش سراغم میآید که وقتی مردیم چه اتفاقی قرار است برایمان بیافتد و تنها چیزی هم که در چنین لحظاتی مرا آرام میکند، یادآوری نام نزدیکانی هستند که فوت کردند. من به این فکر میکنم که خب بالاخره آشنایی در آنجا دارم که دلم به حضور او گرم باشد و از حالت غریبی درمیآید».
شیرمحمدی در بخش دیگری از این گفتوگو درباره الهام گرفتن از فیلم «مرگجویان» جوئل شوماخر عنوان کرد:« فیلم آقای شوماخر به نظر من خیلی ذهنی و وهمی ساخته شده است و واقعا نمیدانم تصاویر واضحی را که از دنیای برزخی در این فیلم به تماشاچی نشان داده میشود، چگونه و از چه طریقی پیدا کردهاند؟ اما آنچه که مسلم است این است که قطعا وقتی تجربیات نزدیک به مرگ دیگران را مطالعه میکنید با یکسری اطلاعات مشابه روبهرو میشوید مثل پزشکی که ما ابتدای فیلم از اطلاعات تجربیات نزدیک به مرگ او استفاده کردیم. مهم اینجاست که همه آنها معتقدند بعد از جدا شدن روح از بدن تونلی را میبینند و وارد آن تونل میشوند یا به یکباره تمام زندگیشان به سرعت از مقابل چشمشان عبور میکند یا در آن لحظات، آشنایان خود را میبییند. برداشتهای متفاوتی نسبت به این مساله است. اما عصبشناسان نظر دیگری دارند و آنها معتقدند این تصاویر ارایه شده به واقعیات پهلو نمیزند و حاصل توهمات ذهن افراد است. در واقع آن لحظهای که مغز تمام بار الکتریکی خود را تخلیه میکند این تصاویر در ذهن دیده میشود».
او با بیان اینکه خیلی از شوخیهای فیلم، بداهه بازیگران است، افزود:«دو رویکرد درباره پایان فیلم وجود داشت. یا اینکه کارکترها بپذیرند، قتلی را مرتکب شدهاند و خودشان را به پلیس معرفی کنند و تا آخر عمر با این عذاب وجدان کنار بیایند که به نظر من چنین طراحی برای پایان فیلم خیلی دمدستی به نظر میآمد. یا اینکه بپذیرند که پزشکند و از موضع قدرت بگویند، من تحقیقات علمی و تجربه پزشکی داشتم و قتل انجام ندادم. کما اینکه خیلی از پیشرفتهای علمی در دنیا ماحصل همین نگاه قدرتمند است».