
هنروتجربه-سعید حضرتی: مستند «زنانی با گوشوارههای باروتی» از نگاه زنی به نام نورالحلی که یک خبرنگار عراقی است روایت میشود. این فیلم راوی زنانی با آرزوهای بر باد رفته و کودکانی است که قربانی جنگ شدهاند و طعم خوش دوران کودکی را نچشیدهاند. ما با یک مستند چندلایه مواجه هستیم که در بستر جنگ با داعش نگاهی صلحطلبانه دارد و به دور از قضاوت و جانبداری، تصویری تاثیرگذار از جنگ و خشونت را نشان میدهد، جنگ و خشونتی که برای کسانی که از میدانهای جنگ برمیگردند برای همیشه تمام نمیشود. فیلم از هرگونه اغراق و بزرگنمایی پرهیز میکند و اسیر کلیشههای مرسوم نمیشود و تا پایان به روایت بیطرفانه خود وفادار میماند. نقطه کانونی مستند «زنانی با گوشوارههای باروتی» روایت عریان از خشونت جنگ است که کلیتی در برابر چشمان تماشاگر به نمایش میگذارد تا او خود به قضاوت بنشیند. رضا فرهمند ضمن تبیین دیدگاه خود نسبت به جنگ و ویرانگری معتقد است از زنان در خاورمیانه چهره منفعل و بیفایدهای ارائه شده است و باید به زنان نگاه خاص و ویژهتری داشت. با او درباره این مستند و تولید آن گفتوگو کردیم.
فیلم «زنانی با گوشوارههای باروتی» از ابتدا چگونه شکل گرفت؟
معمولا کارم را با سفر کردن به کشورها آغاز میکنم و از قبل با فضای سینمایی و فیلمهای آن کشور آشنایی پیدا میکنم و تحقیقات میدانی را شروع میکنم که ببینم سوژه مناسبی پیدا میشود یا نه. در سفر اولم به عراق بود که نورالحلی را دیدم و بلافاصله فیلمبرداری را شروع کردم چون میدانستم که اگر به ایران برگردم هم نورالحلی و هم فضای جنگ را از دست دادهام. در حقیقت با فیلمبردارم به سمت آخرین منطقه جنگی مابین عراق و داعش رفتیم. از روز اول ساختار اصلی فیلم را میدانستم و قبل از سفر سوژهای داشتم که قصهاش خبرنگار مردی بود که در عراق زندگی میکرد. وقتی که با نورالحلی آشنا شدم دیدم فرصت بهتری فراهم شده و کار را با خبرنگار زن شروع کردم.
جنگ چهره زنانهای ندارد اما زنان و کودکان آسیبهای بیشتری میبینند. نام فیلم و راوی اصلی داستان زنی خبرنگار است، چرا سرنوشت زنان برای شما مهم است؟
زن در سینما همیشه عنصر پشت پرده بوده که هیچگاه کسی نگاه جدی به آنها نداشته است. پیش از فیلم «زنانی با گوشوارههای باروتی» در آثار دیگر هم به زنان و کودکان میپردازم و به نظرم زنان و کودکان بیشترین آسیب را میبینند. اتفاقا در این جنگ که در فیلم روایت میشود هم زنان آسیب بیشتری دیدند، هم زنان عراقی و هم زنان دیگری که از نقاط دیگر دنیا به عراق آمده بودند.
از روز اول ساختار اصلی فیلم را میدانستم و قبل از سفر سوژهای داشتم که قصهاش خبرنگار مردی بود که در عراق زندگی میکرد. وقتی که با نورالحلی آشنا شدم دیدم فرصت بهتری فراهم شده و کار را با خبرنگار زن شروع کردم
به نظر شما دلیل جذابیت فیلم برای مخاطبان غیر ایرانی چه بوده است که حقوق پخش بینالمللی آن خریداری شدهاست؟
حقوق پخش بینالمللی فیلم توسط جورنی من پیکچرز خریداری شد و فکر میکنم این اتفاق قبلا در ایران نیفتاده است. اصولا فیلمسازان ایرانی را با فیلم ایرانی در دنیا میشناسند ولی فیلمهایی که فیلمساز آن ایرانی باشد و لوکیشن خارج از ایران باشد کم و استثناست. به نظرم این فیلم نیمه پنهان جذابی هم برای مخاطب و هم فیلمسازان وجشنوارهها و... داشته است.
نسخهای که اکران جهانی شده از نسخه اکران در داخل بلندتر است، دلیل این امر تفاوت تماشاگران خارجی با ایرانی است؟
ما در ابتدا دو نسخه از فیلم داشتیم که نسخه جشنواره فجر در حدود ده دقیقه از نسخه جشنواره حقیقت بیشتر بود و همین نسخه جشنواره فجر در پخش جهانی فیلم اکران شده است. دلیل اصلی ارائه نسخه طولانیتر این است که فیلم در جشنواره حقیقت در بخش بینالملل جایزه بهترین فیلم را گرفت و همان سال فرانچسکو رزی داور بود و فیلم را دید و به من گفت ریتم فیلمات خیلی تند است، یک مقدار جای نفس کشیدن به تماشاگر بده و بگذار آرام شود. من هم تصمیم گرفتم همین کار را بکنم و نسخه طولانیتر اما با ریتم کندتر را اکران جهانی کنیم.
در حین ساخت فیلم به تماشاگر فکر میکنید؟ چقدر نگاه و سلیقه مخاطبان برای شما اهمیت دارد؟
وقتی فیلم میسازم اساسا به مخاطب فکر میکنم و برایم خیلی اهمیت دارد. مخاطب ایرانی یا غیر ایرانی برایم اهمیتی ندارد و به طور کلی به بازتاب فیلمی که میخواهم بسازم در ذهن مخاطب فکر میکنم. نمیتوانم در حین ساخت مخاطب را حذف کنم.
نکته مهم فیلم شما این است که قضاوت نمیکند و این مهم را بر عهده مخاطب میگذارد.
بله تمام سعیام این بود که فیلم دچار سوگیری نشود و چیزی به بیننده تحمیل نکند. میخواستم قضاوتهای شخصی خودم را از فیلم حذف کنم. در فیلم «زنانی با گوشوارههای باروتی» هم حساسیتام بیشتر بود و با توجه به بازخوردهایی هم که گرفتم فکر میکنم نگاهتان درست است و به هدفم رسیدهام.
به نظر میرسد با توجه به شرایط جنگی و اتفاقات سر صحنه، فرصتی برای میزانسن و دکوپاژ نداشتهاید. از محدودیتها و شرایط فیلمبرداری بگویید.
شرایط سخت و نفسگیری داشتیم. یادم میآید صحنهای در فیلم هست که جمع زیادی از زنهای داعشی که اسیر شدهاند از اتوبوس پیاده میشوند، دوستی میگفت اگر این صحنه را بگیری هم نمیتوانی استفاده کنی و حذف میکنند که البته فیلمبرداری کردم و استفاده شد و مشکلی هم پیش نیامد. به هر حال ما در ایران زندگی میکنیم و با تمام محدودیتها و شرایط و خط قرمزها آشناییم و از طرفی ایران هم به نوعی درگیر جنگ با داعش بود و حساسیتها بیشتر. زنانی در کشورمان هستند که همسرانشان در جنگ با داعش از میان رفتهاند. با اینهمه تهیهکننده فیلم هم ریسک کرد و به من اختیار داد و سعیمان این بود که حداقل خودسانسوری نکنیم. خوشبختانه نتیجه هم مثبت بود و طیفهایی مختلفی از مردم هم از نتیجه کار راضی بودند و ارتباط برقرار کردند.
با توجه به اینکه موضوع اصلی فیلم یعنی داعش به پایان رسیده است؛ فکر نمیکنید فیلم موضوعیت خود را از دست داده است؟
در منطقهای زندگی میکنیم که همیشه درگیر این ماجراها هستیم و ادامه هم دارد. در همین ده پانزده سال اخیر اخبار مختلفی راجع به القاعده، طالبان، داعش و… میشنویم. سرمنشا ماجرا که داعش است عوض میشود اما آسیبها و اتفاقات همچنان ادامه دارد. اتفاقا موقع اکران در هنروتجربه هم همین نگرانی را داشتیم که دو سال از زمان فیلم گذشته و جنگ تمام شده است اما خوشبختانه فیلم اکران موفقی داشت. حداقل ۲۰ اکران در جشنواره فجر داشته و تا چند روز پیش رتبه دوم فروش را هم تجربه کرده است. من به شخصه هیچکاری برای تبلیغات فیلم نکردم و به جز اکران هنروتجربه در خانههنرمندان و اصفهان حضور دیگری نداشتم. با این حال فیلم فروش خوبی داشت و مخاطب هم راضی بود.
در حال حاضر مشغول چه کاری هستید و فیلم جدیدتان را کی کلید میزنید؟
از فروردین امسال وسواس عجیبی پیدا کردهام و عراق و سوریه و لبنان و افغانستان و… را گشتم و دنبال سوژهای بودم که هم جذاب باشد و هم قدم رو به جلوتری نسبت فیلمهای قبلیام باشد. ۲۰ روزی در افغانستان ماندم، کاری که معمولا نمیکنم و در سفر دوم که بروم امیدوارم اتفاقات خوبی بیافتد و فیلمبرداری را شروع کنم. در افغانستان زبان مشترکمان هم کمککننده است و مشکلات را کمتر میکند. همچنان بحث پرداختن به زنان دغدغه اصلی من خواهد بود و در کار جدیدم به طور ویژهای به موضوع زنان میپردازم. در «زنانی با گوشوارههای باروتی» و «نتهای مسی یک رؤیا» هم همین دغدغه را داشتم. معتقدم باید به زنان در خاورمیانه نگاه خاصتری داشت که متاسفانه زن در خاورمیانه چهره بیفایده و منفعلی نشان داده میشود.
متاسفانه سینمای بدنه ما حرفی برای گفتن ندارد و چیزی به جامعه و مخاطب اضافه نمیکند و هنروتجربه این خلا را به بهترین شکل پر میکند. هنروتجربه بخشی از سینما را به مخاطب منتقل میکند که تاثیر بسیار جدی در بالا بردن سطح شعور و آگاهی مخاطب دارد
این فیلم در جشنوارههای مختلف نمایش داده شده است و در حال حاضر در هنروتجربه اکران شده است؛ چه بازخوردهایی داشتهاید و نظرتان درباره فیلمهایی که در هنروتجربه اکران میشود چیست؟
موضوع هنروتجربه و خلاقیت کلی و کلان مدیران بهخصوص در جامعه امروز ما به شدت مهم است. هنروتجربه بار فرهنگی و اجتماعی مردم ما را بالا میبرد. متاسفانه سینمای بدنه ما حرفی برای گفتن ندارد و چیزی به جامعه و مخاطب اضافه نمیکند و هنروتجربه این خلا را به بهترین شکل پر میکند. هنروتجربه بخشی از سینما را به مخاطب منتقل میکند که تاثیر بسیار جدی در بالا بردن سطح شعور و آگاهی مخاطب دارد. امیدوارم این اتفاق مهم در هنروتجربه درازمدت و ادامهدار باشد و همچنان تاثیر گذار. در این شرایطی که جامعه ما به شدت دچار فقر ذهنی و اجتماعی است و بزرگان ما چون بهرام بیضاییها یکی یکی از کشور میروند، خلاهایی ایجاد میشود که با وجود هنروتجربه این خلا پر میشود. فیلمهایی که در هنروتجربه اکران میشود آنقدر خوب است که باید تبلیغات بیشتری انجام بگیرد و طیف بیشتری از مردم را که خواهان فیلمهایی متفاوت هستند به سالن سینما بکشاند . حیف است فیلمها بسوزند و مخاطبان اطلاعی از اکران آن نداشته باشند.
عکس:یاسمن ظهورطلب