
بازتاب «هنروتجربه» در رسانهها
صحرا کریمی:از سینمای مهرجویی تاثیر زیادی گرفته ام
هنروتجربه:نشست عوامل «حوا، مریم، عایشه» در خبرگزاری ایلنا و نشست عوامل «یک کامیون غروب» در کنار یادداشتی درباره مستند «اعتراض وارد نیست» در روزنامه اعتماد از جمله بازتابهای آثار هنروتجربه در رسانههای امروز(دوشنبه دوم دی) هستند.
کتایون شهابی:تهیه کنندگانی که زبان تعامل با دنیا را بدانند اندک هستند
خبرگزاری ایلنا با عوامل فیلم سینمایی «حوا، مریم، عایشه» با صحرا کریمی کارگردان، کتایون شهابی تهیهکننده و اصغر آبگون صدابردار گفتوگو کرده است.
کریمی در بخشی از این نشست درباره تاثیر سینمای ایران بر فیلمسازیاش گفت:«من شکلی از سینمای ایران را دوست دارم که متاسفانه امروز گمشده یا کمرنگ شده است. من فیلمهای ابتدایی داریوش مهرجویی و همچنین سهراب شهید ثالث، بنیاعتماد و تقوایی را بسیار دوست دارم. البته من سینما را در اسلواکی و چک خواندم و علاقه شدیدی نیز به موج نوی فرانسه و فیلمهای برسون دارم اما بیشترین تاثیر را از سینمای مهرجویی گرفتم و حتی در تز پایانی دکترایم، سینمای مهرجویی را مورد بررسی قرار دادم زیرا به نظر من مهرجویی یکی از باسوادترین فیلمسازان سینمای ایران است».
آبگون درباره روند ساخت این فیلم و صدابرداری آن عنوان کرد:«متاسفانه مشکل صدا در سینمای ایران همچنان وجود دارد و ما حتی فیلمهایی را روی پرده میبینیم که صدایشان شنیده میشود اما دیالوگها مفهوم نیست. شما تصویر را به راحتی میتوانید طراحی کنید اما ممکن است صدایی از دوردست باعث شود تا کل تصویر سکانس شما نیز خراب شود. متاسفانه در طول ساخت این فیلم هم مشکلات زیادی داشتیم زیرا اهالی مناطقی که از آنها فیلم میگرفتیم با فرهنگ فیلمسازی بیگانه بودند و حتی نمیتوانستیم مثلا به فردی بگوییم ساکت باشد. تلاش کردیم که دیالوگهای این فیلم کاملا واضح ضبط شود و اگر خانم کریمی و نفوذ کلام او نبود، نمیتوانستیم به راحتی صدابرداری کنیم مثلا بوم صدابرداری نباید از دیوار خانه بالاتر میرفت زیرا تصور میشد که ما داریم صدای همسایه را ضبط میکنیم».
شهابی نیز در پاسخ به این پرسش که آیا در سالهای اخیر سینمای ایران در جشنوارههای مختلف کمفروغ شده است، گفت:«سینمای کشورهایی همچون کره، تایوان و ژاپن در سالهای اخیر از سینمای ایران در جهان جلو زدهاند و دلیل اصلی آن این است که مسئولان ما برعکس کشورهای دیگر سیاستگذاری را فقط به سمت تولید بیشتر فیلم بردند درحالیکه سینما دو وجه دارد؛ یک وجه آن تولید آثار و یک وجه دیگر آن مخاطب است. متاسفانه اعتباری که به واسطه چند فیلم خوب مخاطبپسند در دنیا به دست آمد، در تولیدات ما اثر نگذاشت و به نوعی سینمای ما در بخش تولید داخلی به سمت دیگری رفت و آثار جشنوارهای نیز به سمت دیگری رفتند. درحالیکه مثلا سینمای کره کاملا ابتدا به مخاطب بومی فکر میکند مثلا اگر فیلم «انگل» در جشنوارهای موفق میشود، در داخل آن کشور نیز با استقبال همراه میشود».
او در توضیح بیشتر این موضوع عنوان کرد:«صدور مجوزهای متعدد و بوروکراسی اداری نیز برای کسب پروانه نمایش و سانسور تاثیر زیادی بر روند فیلمسازی گذاشته است. از سوی دیگر در بحث تهیهکنندگی نیز ما همچنان حرفهای نشدیم و تعداد تهیهکنندگانی که بتوانند روند تولید یک فیلم را به صورت حرفهای دنبال کنند و همچنین زبان تعامل با دنیا را بدانند بسیار کم هستند اما همچنان جشنوارههای دنیا به فیلمهای ایرانی استقبال نشان میدهند و به محض اینکه ما میگوییم یک فیلم ایرانی داریم، به دلیل آنکه سینمای ایران در دنیا برند شده است، مسئولان جشنوارهها بسیار علاقه دارند تا آن فیلم را ببینند و اگر ما جایگاهمان کمی متزلزل شده به دلیل آن است که خودمان برنامهریزی درست انجام ندادیم و به نوعی این برند را به روزرسانی نکردیم».
ابوالفضل صفاری:کارگردان ها از نداشتن مخاطب هراس دارند
خبرگزاری هنرآنلاین نیز با عوامل فیلم «یک کامیون غروب» شامل ابوالفضل صفاری کارگردان و تهیهکننده، منظر لشگریپور بازیگر نقش میهن، محمدصادق یزدانی بازیگر نقش آرش و حسین قورچیان صداگذار آن گفتوگو کرده است که بخش اول آن روز شنبه منتشر شد.
در بخش دوم این میزگرد که امروز، دوشنبه دوم دی ماه منتشر شد، صفاری درباره اینکه چرا فیلمسازان سایر ژانرها را تجربه نمیکنند، گفت:«بیشتر کارگردانان از این هراس دارند که فیلمشان مخاطب نداشته باشد، اما واقعیت این است که سینمای مستقل ایران در حال کار کردن است، اما حتی بسیاری از دوستان مطبوعاتی نیز این آثار را نمیبینند و از آنها اطلاعی ندارند».
حسین قورچیان نیز در تایید صحبتهای صفاری گفت:«برخی از اسامی هستند که در این فضا افتخارآفرینی میکنند، اما کسی آنها را نمیشناسد. من چون در عرصه فیلم کوتاه و مستقل کار میکنم، میدانم که بسیار اتفاقات خوبی در این سینما در حال رخ دادن است، اما کسی از آنها اطلاعی ندارد».
در بخش دیگری از این نشست، قورچیان درباره تجربهاش نسبت به موسیقی در صحنه در این فیلم گفت:«برای من که کاروانسرا نمادی از شهر است و تاکنون چنین تجربهای نداشتم انگیزه خوبی بود. بار موسیقایی را در نظر داشتم با صدا جبران کنم، چون آنچه از اول شکل گرفته بود یک گروه موسیقی در فیلم است که عنصر خارجی از بیرون نیست و در درون خود فیلم و تصویر اتفاق میافتد و برخی جاها میطلبید که طراحی سکوت داشته باشیم. بهمراتب میتواند کار را سختتر کند و هم به جهان فیلم نزدیک باشد. در این فیلم بهواسطه تنهایی آدمها، موقعیتها و خود کویر میطلبید که به یک لایه سکوت برسیم. تصویری که من از این فیلم دارم یک فضای فرم تصویری خوب است و هرکدام از آنها یک عکس هستند. این فیلم ویژگیهایی داشت که برای خود من به شخصه جذاب بود».
تجربه زندگی یک مهاجر
همچنین یادداشتی درباره مستند «اعتراض وارد نیست» با تیتر «تجربه زندگی یک مهاجر» نوشته امیر شبگیر در روزنامه اعتماد منتشر شده است که بخشهایی از آن در ادامه میآید:
«اعتراض وارد نیست» به سراغ چندین افغان مهاجر میرود و قصه هرکدام را تعریف میکند قصه چرایی و چگونگی آمدنشان به ایران که هرکدام متفاوت است اما سرنوشت همه آنها در یکجا به هم گرهخورده است و آن یک باشگاه تنیس است؛ بله درست متوجه شدید باشگاه تنیس؛ آخرین گزینه که تصور میشود میتوان در آن رد پای مهاجرین افغان را در آن یافت.
«اعتراض وارد نیست» قصهاش را با شخصیتی به نام گلآقا شروع میکند که بعد از مهاجرت غیرقانونی به ایران در یک باشگاه تنیس در شمال تهران به عنوان توپجمعکن مشغول کار میشود و به مرور در ساعتهای خالی باشگاه به یادگیری و تمرین تنیس میپردازد و درنهایت به یک تنیسور حرفهای تبدیل میشود که آرزوی شرکت در مسابقات حرفهای تنیس را در سر میگذراند؛ شبها در کانکس سرایداری باشگاه زندگی میکند و عملا به عنوان آچارفرانسه و همهکاره مسوول رتق و فتق همهکاره این باشگاه تنیس است.
این تناقض بین ورزش تنیس که همیشه سویهای از تمول و فراغت خاص علاقهمندانش را در خود دارد و غالبا مربوط به طبقه خاصی از اجتماع است (دستکم در ایران) با وضعیت بغرنج زیست این مهاجر افغان موتور محرک اصلی قصه فیلم است که در ادامه با نزدیکشدن به موارد مشابه مانند گلآقا با شخصیتهای دیگری هم مواجه میشویم که همگی دارای استعداد درخشانی در تنیس هستند تا جایی که برخی از آنها به عنوان مربی مشغول آموزش هستند البته باز هم به صورت غیرقانونی و به سختی؛ به خاطر مهاجر بودنشان.
مستند «اعتراض وارد نیست» در زمره مستندهای پرتره مصاحبهمحور قرار میگیرد؛ نوعی از مستندسازی در نگاه نخست بسیار سهلالممتنع به نظر میرسد در این نوع مستندنگاری جلب اعتماد فرد موردنظر که قرار است روبهروی دوربین بیپیرایش بنشیند و به مثابه یک پروسه روانکاوانه بیهیچ سانسوری از گذشتهاش از شرایط امروزش و آرزوهای فرداهایش بگوید؛ بیآنکه مخاطب لحظهای احساس بکند که چیزی برای گفتن از پیش تمرینشده است یا نکتهای برای بیان کردن بهنفع حرف اصلی فیلم در آن گنجانده یا زدوده شده است. در «اعتراض وارد نیست» فرناز جورابچیان و محمدرضا جورابچیان به بهترین شکل از پس این چالش برآمدند و نسخه نهایی پیش روی ما پر است از لحظههای ناب و خالصی که دریچه دقیق و درستی برای ورود به ذهن تکتک شخصیتهای فیلم است؛ فارغ از هوشمندی دو فیلمساز برای انتخاب موضوع و نحوه پرداخت و نزدیکشدن به آنکه بیشتر مربوط به دوره تحقیق و پیشتولید یک مستند است. باید به موارد بصری همچون استفاده هوشمندانه از لیاوت تیتراژ و میاننویسهای فیلم و انتخاب فونت زبان افغانی؛ تدوین و تصویربرداری تاثیرگذار اشاره کرد و درنهایت برگ برنده را به تصاویر پایانی فیلم دانست جایی که ولع مخاطب را برای دانستن سرنوشت این شخصیتهای دوستداشتنی که در یک ساعت فیلم با آنها اخت شدهایم، ارضا میکند.
«اعتراض وارد نیست» از کلیشههای مرسوم و معمول و سانتیمانتال (احساساتگرایانه) در مورد مهاجرین به درستی و خودآگاه پرهیز میکند و هوشمندانه در عین حالی که راوی واقعیت تلخی است؛ نمایانگر شور و عشق به زندگی است؛ پر از امید است، پر از تلاشکردن، زمینخوردن و دوباره برخاستن و دوباره تلاشکردن».