
چرا «۱۹۱۷» با بودجه صد میلیون دلاریاش، پروژه ریسکآمیزی نبود؟!
جنگ، بهشت را برای گیشه به ارمغان میآورد!
هنروتجربه – مریم شاهپوری: کمپانیهای «امبلین/ دریمورکس» و «نیو ریپابلیک» هزینه سنگینی را صرف تولید «۱۹۱۷» کردند که شاید در نگاه اول ریسک به حساب بیاید ولی این طور نبود و تاریخ، گواهی بر این موضوع است.
اثر جدید سام مندس از این آخرهفته به صورت گسترده در سینماها اکران شد و اصلاً عجیب نیست که پس از اکران محدود بسیار موفق و کسب جوایز بهترین فیلم و کارگردانی در گلدن گلوب، انتظار بالایی به وجود آمده و پیشبینیها میگویند در پایان یکشنبه «۱۹۱۷» به فروشی بین ۲۵ تا ۳۵ میلیون دلار خواهد رسید. «۱۹۱۷» که در ۳۲۰۰ سالن در ایالات متحده روی پرده رفته است، جدیدترین فیلم در یک قرن تاریخ سینما است که در آن، فیلمهای جنگی همواره به لحاظ انتقادی و تجاری موفق بودهاند و اغلب به آثاری کلاسیک بدل شدهاند.
ماجراهای «۱۹۱۷» در مناطق شمال شرقی اروپا میگذرد؛ سرزمینهایی که برای چهار سال شاهد درگیری سربازان آلمانی و نیروهای متفقین بود که یکدیگر را سلاخی میکردند. جنگ جهانی اول با رشد صنعت فیلمسازی همزمان شد؛ همان طور که مورخ سینما کوین براونلو در کتابش «جنگ، غرب و برهوت» (۱۹۷۹) آورده است، این جنگ سینما را شکل داد؛ و جذابیتش با فیلمهای بلند و تصاویر خبری اولیه آغاز شد و با فناوریهای تازه و بداههپردازی فیلمسازان حاضر در میدان نبرد در ضبط تصاویر گسترش یافت.
با حرکت در زمان میبینیم که یک قرن بعد، ساخت فیلمهای جنگی در هر دهه همچنان ادامه دارد؛ فقط زمانی در قالب فیلمهای وسترن (که سازگارترین ژانر است) به تصویر درمیآیند که امروز بهمراتب کمتر ساخته میشوند (تصویر غرب وحشی کمرنگ شده ولی جنگ ابدی است)؛ اما دلیل خوبی برای تهیهکنندگان «۱۹۱۷» وجود داشت که صد میلیون دلار را هزینه ساخت فیلمی کردند که نه فرنچایز است و نه ستارهای برای جذب تماشاگران دارد.
ریسک بزرگ/ پاداش بزرگ
فیلمهای جنگی لزوما هزینههای تولید سرسامآوری ندارند و میتوانند مثل «سی دقیقه پس از نیمهشب» / Zero Dark Thirty و «ستیغ هکسا» / Hacksaw Ridge با بودجهای چهل میلیون دلاری یا مانند «تکتیرانداز آمریکایی» / American Sniper با شصت میلیون ساخته شوند و موفقیتهای فوقالعادهای را در گیشه رقم بزنند. «تکتیرانداز آمریکایی» و «دانکرک» صد میلیونی هر کدام بیش از پانصد میلیون دلار در گیشههای جهانی فروختند؛ و این در حالی است که فیلمهای ارزانتر جنگی هم به سوددهی میرسند.
فیلمهای جنگی و توجه فیلمسازان بزرگ
کارگردانان صاحبنامی که در سالیان اخیر ساخت فیلمهای جنگی را تجربه کردهاند شامل سام مندس، استیون اسپیلبرگ، کلینت ایستوود، مل گیبسن، کاترین بیگلو، ریدلی اسکات، دیوید او. راسل، کوئنتین تارانتینو، پیتر برگ و… میشوند؛ که اغلبشان جایزه اسکار را در کارنامه دارند و هر کدام در دیگر ژانرها هم فیلمهای موفق ساختهاند.
شانس بالای موفقیت در اسکار
دستکم نُه فیلم جنگی برنده اسکار بهترین فیلم شدهاند، از «بالها» / Wings (1927) تا «مهلکه» / The Hurt Locker (2008) و هفت عنوان دیگر هم هستند که در روزگار جنگ روایت میشوند. «۱۹۱۷» امسال میتواند با کسب نامزدی اسکار بهترین فیلم به نهمین فیلم جنگی در چهارده سال اخیر بدل شود. این آمار را با موفقیت فیلمهای دیگر ژانرهای برتر (کمدی، ترسناک، کتابمصوری و رمانس) مقایسه کنید تا به نتایج جالبتری برسید.
بررسی موفقیت فیلمهای کارگردانان زن در فصل جوایز سالیان اخیر نشان میدهد که رأیدهندگان زیادی دوست دارند فیلمسازان زن را با فیلمهای مردانه ببینند! موضوعی که بهروشنی در تضاد کامل با عناصری مانند ظرافت، جزییات و شخصیتهای پیچیدهای قرار میگیرد که اغلب در فیلمهایی به کارگردانی زنان دیده میشوند. جالبتر اینکه تنها کارگردان زن برنده اسکار بهترین کارگردانی کاترین بیگلو است که برای «مهلکه» تندیس طلایی را برنده شد.
جذابیت آشکار فیلمهای جنگی برای همه تماشاگران مذکر
جنگ به خاطر آدرنالین حاصل از درگیری و خطرش، و پیوند و اتحادی که به همراه میآورد، وسوسهانگیز است. فیلمها – و در کل سینما – در شکل آرمانیاش برای همین ساخته میشوند که هیجانی مشابه تجربههای واقعی دستنیافتنی برای عموم را برای تماشاگر به ارمغان بیاورند.
«کلاهسبزها» (۱۹۶۸) / The Green Berets فیلمی طرفدار جنگ بود؛ و «اینک آخرالزمان»، «شکارچی گوزن» و «جوخه» آثاری تردیدگرا و چالشبرانگیز بودند؛ اما همه این فیلمها تماشاگران مذکر بسیاری را روانه سالنهای سینما کردند. در واقع نگاه این فیلمها و سازندگانشان در پس اکشن و خرسندی تماشاگران از آن قرار گرفته است.
چند ژانر را سراغ دارید که به چنین مسیر همواری برای رسیدن به موفقیت و اعتبار ختم شوند؟ در این میان، حتی فیلم «میدوِی» (رولاند امریش) که با بودجه صد میلیون دلاریاش در گیشه شکست خورده است، بالاترین امتیاز را از تماشاگران گرفته و خیلیها را راضی کرده است؛ موضوعی که در فروش هفتههای بعدی فیلم تأثیر گذاشت و حتی به بیش از سه برابر فروش هفته اول رسید که نشانه خوبی برای تبلیغات شفاهی است. فروش جهانی فیلم در حال حاضر به ۱۲۱ میلیون رسیده است؛ و فروش داخلی «میدوی» نیز کمی کمتر از «ترمیناتور» و «افراد ایکس» (مردان ایکس) بوده.
جذابیت بینالمللی فیلمهای جنگی!
داستانهای خاص ممکن است نسبت فروش داخلی/خارجی این فیلمها را تغییر بدهند، به عنوان مثال «تکتیرانداز آمریکایی» در ایالات متحده دو برابر گیشه جهانیاش فروش کرد؛ با وجود این، رقمی حدود دویست میلیون دلار هم در فروش جهانی به دست آورد. از سوی دیگر، «دانکرک» در فروش جهانی به دوسوم فروش کل خود رسید. در هر صورت، با ژانری طرفیم که داستانهایی با محوریت مردان، اکشن و مضامین جهانی را ارائه میدهد. این همان فرمولی است که استودیوها (در روزگار سلطه ابرقهرمانها و دنبالهها و فرنچایزها و…) همچنان دنبالهروی آن هستند.
و جایگاه «۱۹۱۷» در فصل جوایز امسال؟
به لحاظ سینماگران برجسته و تحسینشده، سام مندس این فیلم را کارگردانی کرده است که پیش از این، برنده تندیس طلایی شده و قبل از «۱۹۱۷» هم دو فیلم جیمزباندی را به کارنامه فیلمسازیاش اضافه کرد. از نظر جوایز هم که «۱۹۱۷» با کسب تندیسهای گلدن گلوب بهترین فیلم و کارگردانی همه را غافلگیر کرد و اصلاً بعید نیست که درخشش در اسکار هم ادامه پیدا کند. در گیشه نیز همه چیز گویای موفقیتی خیرهکننده برای «۱۹۱۷» است و باید دید فردا چه اخباری در این رابطه منتشر خواهند شد.
- ایندیوایر