
هنروتجربه-سحر آزاد:یک تابلو و روایت چند داستان درباره آن، موضوع فیلم کوتاه «سینما، نمایشگاه مجهول و داستان ما» است که در بسته یلدای کوتاه ارائه شده. حمید یوسفی، کارگردان و تهیهکننده آن میگوید برای ساخت این فیلم زمان زیادی صرف کرده و حتی دو هزار نقاشی را به همراه فیلمبردار دیده است تا به فضای کار نزدیک باشند. او چند فیلمنامه دیگر هم با موضوع نقاشی نوشته است. یا یوسفی درباره این فیلم و تاثیر نمایش فیلمهای کوتاه در جشنواره فیلم فجر و همچنین اکران این آثار در گروه هنروتجربه صجبت کردیم.
چطور شد برای ساخت این فیلم به سراغ یک تابلوی نقاشی رفتید؟
سال ۹۴ فیلمنامه را نوشتم و اواخر همان سال فیلمبرداری آن شروع شد. از آنجاکه چند سالی از ساخت آن میگذرد، یادم نمیآید جرقه اولیه ایده فیلم از کجا آید چون دو-سه فیلمنامه با موضوع تابلوی نقاشی داشتم و همیشه به این موضوع علاقهمند بودم اما این ایده که درباره یک تابلوی نقاشی فیلمی بسازم از یک کتاب آمد. حتی چند فیلمنامه دیگر هم نوشتم که در این محیط میگذرد یعنی یا شخصیت اصلی نقاش است یا موضوع درباره نقاشی است.
خودتان نقاشی میکنید یا قبل از آن به نقاشی علاقه داشتید؟
خودم نقاشی نمیکنم اما خیلی نقاشی را دوست دارم و حتی برای ساخت این فیلم همراه با فیلمبردارم نزدیک به دو هزار نقاشی را که با فضای فیلم مناسب باشد، نگاه کردیم تا رنگ و بافت آنها دستمان بیاید. ترکیببندی رنگ هریک از اپیزودها را هم براساس فصول سال انتخاب کردیم و از تابلوهایی که در دسترسمان بود، برای ایدههایمان استفاده کردیم. هر کدام از تابلوها هارمونی خودشان را داشتند و وقتی با هم صحبت کردیم به این نتبجه رسیدیم که هارمونیها بر چه اساسی در فیلم بهکار گرفته شوند.
خودم نقاشی نمیکنم اما خیلی نقاشی را دوست دارم و حتی برای ساخت این فیلم همراه با فیلمبردارم نزدیک به دو هزار نقاشی را که با فضای فیلم مناسب باشد، نگاه کردیم تا رنگ و بافت آنها دستمان بیاید. ترکیببندی رنگ هریک از اپیزودها را هم براساس فصول سال انتخاب کردیم و از تابلوهایی که در دسترسمان بود، برای ایدههایمان استفاده کردیم
پروسه ساخت فیلم چقدر طول کشید؟
ایده فیلم خیلی کوتاهتر بود. قرار بود داستان آن درباره کسانی باشد که به دیدن تابلو آمدهاند نه خود تابلو. در واقع قرار بود دوربین برعکس بپرخد. ایده اولیه یک سال قبل از ساخت فیلم «سینما، نمایشگاه مجهول و داستان ما» به ذهنم آمد اما آن را ننوشته بودم و بعد از یک سال شروع به نوشتن ایده همین فیلم کردم. چهار ماه هم پیشتولید این کار طول کشید چون برای فیلم در یک سوله دکور ساختیم…
پس هزینهبر هم بود؟
بله. بسیار. فیلمبرداری ۱۵ روز طول کشید که آن هم برای فیلم کوتاه زیاد است. کارهای بعد از تولید نیز نزدیک یک سال زمان برد چون همه سازهایی را که برای فیلم استفاده کردیم، زنده هستند و ازآنجاکه تهیهکننده کار هم خودم بودم، هزینهها به مرور جور میشد و اصلاح رنگ هم یک سال زمان برد.
مجبور شدید خودتان تهیهکننده فیلم شوید یا از ابتدا خودتان میخواستید تهیهکننده «سینما، نمایشگاه، مجهول و داستان ما» شوید؟
نه تنها من بلکه همه دوست داریم تهیهکنندهای داشته باشیم چون ما فیلمسازیم و آشنایی با کارهای تولید نداریم اما شرایط گاهی جوری است که محبوریم کارهای تهیهکنندگی را هم انجام دهیم.
وضعیت تهیهکنندگی فیلم کوتاه الان چکونه است؟
تهیهکنندگی فیلم کوتاه دو حالت دارد، یا تهیهکنندهای را برای فیلمتان پیدا میکنید یا سازمانهای دولتی مانند انجمن سینمای جوان و….تهیهکننده کارتان میشوند اما این سازمانها نیز سیستم خاصی دارند که هروقت سراغشان رفتم،روی خوشی نشان ندادند و هیچوقت کشف نکردم چه مناسباتی دارند.
بازخوردهایی از اکران عمومی فیلم در بسته یلدای کوتاه دریافت کردهاید؟
هنوز نظر خاصی درباره فیلم خودم ندیدهام یا نخواندهام. ضمن اینکه در اکرانهای عمومی هم هنوز نتوانستهام با مردم به تماشای فیلم بنشینم اما برایم مهم است ببینم نظر مردم درباره فیلم چیست به خصوص که فیلم مربوط به چهار-پنج سال قبل بود و از آن دور شده بودم.
آیا این بستهها توانسته است در آشنایی با فیلم کوتاه بگذارد؟
بهنظرم اکران فیلمهای کوتاه از سوی هنروتجربه یکجور فرهنگسازی برای این است که مردم فیلمهای مستند و کوتاه را هم در سینما ببینند. بههرحال نه در ایران بلکه در همه دنیا فیلمهای کوتاه و مستندهای خاص از سوی کسانی دیده میشود که دغدغه فرهنگی دارند، چون سینما برای بیشتر مردم یک بحث سرگرمی است و بیشتر فیلمهای کوتاه، سرگرمکننده نیستند. اصولا در ۱۰_۱۵ دقیقه کسی نمیتواند سرگرم شود. برای همین به جز کسانی که دغدغه فرهنگی دارند، خودش فیلمساز یا دانشجوست، افراد دیگری به دیدن فیلم کوتاه نمیآیند. هنروتجربه توانست کاری کند که این آدمها به دیدن فیلمهایمان بیایند و برای ما فیلمسازان جذاب بود کسانی که فیلمساز نیستند اما دغدغه فرهنگی دارند، فیلمها را میبینند و نظرشان را میدهند.
نمایش فیلمهای کوتاه در جشنواره فیلم فجر چطور، آیا تاثیری در معرفی بیشتر این آثار دارد؟
بهنظرم نمایش فیلمهای کوتاه در جشنواره به مرور میتواند تاثیر فرهنگی در ذهن مردم بگذارد و آنها بدانند بخشی از بستههایی را که درباره جشنواره خریدهاند، به فیلم کوتاه مربوط میشود. همچنین چون مردم برای آن بستهها بلیت تهیه کردهاند، به دیدن این فیلمها میروند. همین باعث آشنایی مردم با فیلم کوتاه میشود و ناخودآگاه جمعی ما میتواند بپذیرد که فیلم کوتاه هم جدی است و میتوان جدی به آن نگاه کرد. هنوز این تلقی وجود دارد که یکسری چون فیلم بلند نساختهاند، پس فیلم کوتاه میسازند و در این جایگاه هستند تا به جایگاه حرفهایتری بروند در صورتی که خود فیلم کوتاه حتی در برخی از جاها، حرفهایتر و بکرتر هم هست چون فیلمساز در فیلم کوتاه به فکر فروش نیست و بکر بودن فیلمسازی همیشه در فیلم کوتاه بیشتر است.
هنروتجربه توانست کاری کند که این آدمها به دیدن فیلمهایمان بیایند و برای ما فیلمسازان جذاب بود کسانی که فیلمساز نیستند اما دغدغه فرهنگی دارند، فیلمها را میبینند و نظرشان را میدهند
ازآنجا که محدودیت زمانی برای انتخاب فیلمهای کوتاه باعث انتقادهایی شده، آیا سازوکار ارائه فیلمهای کوتاه در جشنواره فجر درست است؟
طی مدتی که این نقدها را دنبال میکنم متوجه شدهام همیشه این نقدها از سوی کسانی بوده که وقتی فیلمهای خودشان یا آثاری که مورد تایید خودشان است در جشنواره حضور ندارد یا نمیتواند حضور داشته باشد، انتقاد میکنند. بههرحال هر جشنوارهای قانونی دارد. به طورکلی سلیقه من نیست که محدودیت زمانی برای فیلم کوتاه بگذاریم. فیلم کوتاه، کوتاه است چه ۱۵ دقیقه چه ۲۰ دقیقه باشد اما نقدهایی را هم که میبینم، خیلی خالصانه یا اینکه به فکر فیلم کوتاه باشند، نیستند. این رویه و نگاه البته در فیلم کوتاه وجود داشته است به این معناکه یک مالکیت نانوشته وجود دارد و دوست دارند فیلمهایی که خودشان دوست دارند دیده شود و نظری که خودشان دارند، اتقاق بیافتد که خیلی به فیلم کوتاه لطمه زده است..
از چه لحاظ؟
برای اینکه با این تعاریف خیلی از استعدادها از دور خارج میشوند. یک دگمگرایی خیلی بدی در این فضا وجود دارد یعنی میگویند یا این فیلم خوب است یا بد و همین که ما میگوییم درست است و اگر فیلمی که آنها میگویند بد است، خوب عنوان شود، با آن اثر لطمه میزنند. در صورتی که هر فیلمی راه خودش را میرود. بالاخره برای همه، جا هست.
این روزها مشغول کار جدیدی هستید؟
هم فیلمنامه کوتاه و هم بلند دارم که علاقه دارم یکی از فیلمنامههای کوتاهم را کار کنم،منتهی باید سرمایهگذار پیدا کنم. تا چند سال قبل خودم میتوانستم سرمایهگذاری کنم اما هرچه سنم بالاتر میرود، اولویتهای دیگری هم برایم پیدا میشود. درحال نوشتن یک فیلمنامه بلند نیز هستم. بعد از «سینما، نمایشگاه مجهول و داستان ما» یک فیلم کوتاه دیگر به نام «سمعک» ساختم که پخش بینالمللی آن شروع شده و آقای برزگر تهیهکننده آن است. فضای آن با فیلم قبلیام فرق میکند و دوست داشتم یک فضای رئال را تجربه کنم اما فیلمنامهای که الان درحال نوشتن آن هستم به «سینما، نمایشگاه مجهول و داستان ما» خیلی نزدیکتر است و میتوان گفت یک فیلم علمی _تخیلی اما نه به معنای عام کلمه است. فیلمنامه بلندم هم حال و هوای شخصی خودم را دارد. بعد از نوشتن هر فیلمنامهای میگذارم کمی زمان بگذرد تا ببینیم هنوز آن فیلمنامه زنده هست یا نه چون وقتی فیلمنامهای مینویسید فکر میکنید بهترین کار دنیاست اما بعد از گذشت زمان، متوجه نواقص آن میشوید برای همین اگر به فیلمنامه برگردم و ببینم هنوز تازگی خود را دارد شروع به ساخت آن میکنم.
عکس:یاسمن ظهورطلب