
هنروتجربه-فاطمه رستمی:«ملاقاتهای شگفت انگیز» به کارگردانی مهدی ارجمند این روزها در هنروتجربه در حال اکران است. در این فیلم از تصاویر چهرههای شاخص علمی و فلسفی به عنوان شخصیتهای اثر استفاده شده است. ارجمند دراین گفتوگو درباره ویژگیهای این تجربه هنری که آن را یک اثر فیکشن(داستانی_تخیلی) توصیف میکند، صحبت کردهاست.
چطور شد که به سمت این موضوع و ساختار رفتید؟
به خاطر علاقهای که به سینما، ادبیات و تاریخ دارم همیشه در ذهنم بود که شخصیتهای مورد علاقهام در این عرصهها در فیلمم باشند. فارغ از مسئله زمان و مکان، دلم میخواست بتوانم متنی بنویسم که به هدفم برسم. کمی فکر کردم و به نظرم رسید با این داستان میتوانم همه آنها را کنار هم بیاورم.
شخصیتهای مطرحی که در فیلم شما میبینیم هرکدام ویژگیهای منحصر به فردی دارند. انتخاب آنها برای برقراری دیالوگ با یکدیگر برچه اساسی صورت گرفته است؟
براساس میزان علاقهای که به آنها داشتم، انتخابشان کردم. فیلم چند درونمایه اصلی دارد که یکی از آنها کشف حقیقت است. منطق فیلم مکالمه است و در واقع منطق سقراطی دارد. ساختار فیلم بر این اساس است که اگر میخواهیم حقیقت را کشف کنیم باید دیالوگ داشته باشیم و برای همین لازم بود شخصیتهایی کنار هم قرار بگیرند که باهم حرف بزنند. برایم مهم بود که دو قطبی شدن جهان را توسط شخصیتها مطرح کنم. امروز افراد زیادی در دنیا هستند که همیشه با شک زندگی میکنند و منکر خیلی از بنیادهای معنوی هم میشوند. در جهت مخالف اما، افراد دیگری قرار میگیرند که به اصول اولیه بشری پایبند هستند. من سعی کردم منطق دنیای دو قطبی را درنظر بگیرم و در مقابل هر دیدگاهی دیدگاه مخالفش را قرار بدهم تا بحثشان جالب شود. قضاوت برعهده مخاطب است. نمونه شاخص چنین صحنههایی دیالوگهای دالایی لاما و مائو است. این دو خط موازی به هم نمیرسند. ما در فیلم هم به گذشته میرویم هم به آینده و برخی فرضیهها درمورد جهانهای موازی دنیای متافیزیک و آینده بشر مطرح میشود. در سینمای ایران ما بیشتر به گذشته میپردازیم و احتمالا این رفتار از قدمت و جنبه اسطورهپروری ما میآید، اما دلم میخواست کمی آیندهپردازی هم داشته باشیم.
چرا این فرم برای فیلمی با این ویژگی هایی که شرح دادید، انتخاب شده است؟ آیا همین محتوا با فرم دیگری هم قابل بیان بود؟
ساختار سینمای کلاسیک براساس درامهای بلند و ارسطویی است، اما من میخواستم در «ملاقاتهای شگفتانگیز» از این ساختار جدا شوم و اثری ایدئوگرافیک بسازم. ایدئوگرافی به معنای اندیشهنگاری است. ریشه این تکنیک در ادبیات شرق هم وجود دارد. داستانهای ما در تقابل با داستانهای غربی، کوتاه و به شکل داستانک هستند و در حقیقت نوعی اندیشهنگاری میکنند. در این فیلم تنها جوهر یک داستان را بیان میکنیم و توصیفات اضافه نداریم. چنین آثاری اصولا پر از مطالب مهم مختلفی هستند. من خیلی از ایدههایم را در این فیلم با این روش پیاده کردم. سینما میتواند با اندیشه نگاری به ادبیات فلسفی نزدیکتر شود. هالیوود در این سالها همیشه برخلاف این جریان حرکت کرده و بیشتر بازگشت سرمایه را در نظر گرفته و اندیشهنگاری درآن ضعیف شدهاست. در این راستا مثلا بورخس را به عنوان یکی از شخصیتها آوردهام چرا که او داستاننویسی است که بیشتر داستان کوتاه مینویسد تا داستان بلند، پس او را انتخاب کردم چون در مسیر همین دیدگاه قرار داشت.
ساختار فیلم بر این اساس است که اگر میخواهیم حقیقت را کشف کنیم باید دیالوگ داشته باشیم و برای همین لازم بود شخصیتهایی کنار هم قرار بگیرند که باهم حرف بزنند. برایم مهم بود که دو قطبی شدن جهان را توسط شخصیتها مطرح کنم
در فیلم بحثهای علمی مطرح میشود که طبیعتا برای نگارش دیالوگها نیاز است نویسنده بر این مسائل مسلط باشد. شما چقدر نسبت به این علوم دانش دارید و چقدر از صحبتهای شخصیتها براساس گفتهها و نظریات علمی و فلسفی واقعی خودشان است و چقدر از دیالوگها یا اظهار نظرهایشان را خودتان نوشته اید؟
مطالعه یکی از عادتهای من است. سالهاست تحلیل فیلم درس میدهم و سرکلاس دانشجوها متعجب میشوند که از نظریات فیزیک مدرن حرف میزنم که شاید لزوما به سینما ربط نداشته باشد، اما دارد. صحبتهای کاراکترها براساس نظریات خودشان نوشته شده یعنی حرفها، حرفهای واقعی خودشان است اما آنها را در موقعیتهای فرضی گذاشته و دیالوگنویسی کردهام. مباحث کیهانشناسی بحث مورد علاقه من است و مطالعات جدی روی آن داشتهام. دیالوگهای علمی کاراکترها دقیقا نظریات علمی خودشان است که قبلا بیان کرده اند. کاراکترها را به گونهای چیدهام که بین آنها تقابلی باشد و نفر سومی هم گاهی وارد بحث میشود که مخالف است و نظریات دیگری دارد و به این طریق بحث علمی و اندیشهنگاری در فیلم شکل میگیرد.
در فیلم «ملاقاتهای شگفتانگیز» گاهی طنز خاصی برفضا حاکم میشود. آیا ایده ایجاد فضای طنز به این دلیل بوده که میخواستید مخاطب در بین مباحث فلسفی و علمی خسته نشود؟
خودم هم همینگونه هستم و در کتابهای غیرسینمایی مثل کتابی که در حوزه محیط زیست نوشتهام هم طنز وجود دارد. از ابتدا فکر میکردم باید در جریان فیلم صحنههای طنزآمیزی وجود داشته باشد تا تبدیل به اثر ملال انگیزی نشود. یکی از این فضاهای طنز صحنه ملاقات جری لوئیس با بالتازا الاغ فیلم روبر برسون است و دیگری صحبتهای پیترز سلرز با همسرهای سابقش. طنز نقش تعدیلکننده در فیلم دارد.
بعد از تماشای فیلم شاید این سوال به ذهن مخاطب برسد که آیا ممکن نبود طراحی کامپیوتری شخصیتها پیچیده و طبیعیتر جلوه کند و به غیر از لب زدن و پلک زدن و کمی تکان دادن سر، جزئیات و ظرایف حرکتی بیشتری داشته باشند. آیا این طراحی خودخواسته بود یا شرایط اینگونه ایجاب کرد؟
حقیقت این است که امکانات کامپیوتری من همین قدر بود. اگر امکانات و شرایط بهتری داشتم، حتما دلم میخواست که همه چیز طبیعیتر باشد. البته فکر میکنم مخاطب درحین تماشای فیلم به این میزان حرکات جزئی شخصیتها عادت میکند. تکنیک این نوع فیلمها فتوموشن است که طبیعتا میتواند خیلی طبیعیتر از این باشد و دلم میخواهد در کار بعدی اگر با این سبک جلو رفتم، کاراکترها کاملا طراحی شوند و حرکات طبیعی داشته باشند.
اگر بخواهید ژانر یا گونه سینمایی فیلمتان را برای مخاطبی که با این سینما چندان آشنا نیست توضیح بدهید، جه خواهید گفت؟
عدهای فکر میکنند «ملاقاتهای شگفت انگیز» مستند است درحالی که اینطور نیست. این فیلم یک اثر فیکشن(داستانی_تخیلی) است. شاید بخشهایی مستندگونه باشد، اما به هرحال اثری است که بر اساس موقعیتهای فرضی نوشته شده نه اینکه از واقعیت صرف گرفته شده باشد.
با توجه به تبادلهای علمی و فلسفی که در «ملاقاتهای شگفت انگیز» صورت میگیرد، فکر میکنید فیلمهایی از این دست که در هنروتجربه اکران میشوند، چقدر میتوانند بستر را برای علاقه مندی جوانان و کنجکاو شدن و مطالعه بیشتر آنها در حوزههای فلسفی فراهم کند؟
اگر این فیلمها را در آمفی تئاترهای دانشگاهها هم نمایش دهند شاید فرصت بیشتری برای این نوع تبادلات شکل بگیرد. زمانی که «ماتریکس» اکران شد ما شش ساعت جلسه نقد و بررسی گذاشتیم که برای جوانان خیلی جالب بود. هنروتجربه هم میتواند با مجامع علمی همکاری مشترک داشته باشد و با حضور اساتیدی در حوزههای مختلف فیلمهای علمی، فلسفی و تجربهگرا را برای جوانان دانشگاهی نمایش دهند. اگر میخواهیم روحیه علمجویی در کشورمان پیشرفت کند، باید سینمای علمی هم رشد داشته باشد و مخاطب عام این نوع فیلمها را بشناسد و تماشا کند.
به فکر اکران خارج از ایران هستید و فکر میکنید با توجه به اینکه شخصیتهای فیلم از بین چهرههای مهم دنیا هستند، مخاطب خارجی چه نگرشی به اثر خواهد داشت؟
فکر میکنم اگر فیلم به زبان انگلیسی و فرانسه دوبله شود مخاطبان زیادی در دنیا خواهد داشت. ممکن است این کار را انجام دهم و خارج از کشور بتوانم فیلم را نمایش دهم و بازخوردهایی بگیرم.
هنروتجربه میتواند با مجامع علمی همکاری مشترک داشته باشد و با حضور اساتیدی در حوزههای مختلف فیلمهای علمی، فلسفی و تجربهگرا را برای جوانان دانشگاهی نمایش دهند. اگر میخواهیم روحیه علمجویی در کشورمان پیشرفت کند، باید سینمای علمی هم رشد داشته باشد و مخاطب عام این نوع فیلمها را بشناسد و تماشا کند
به نظر شما گروه هنر و تجربه برای بهتر دیده شدن فیلمهای هنری و تجربی چه فضایی را ایجاد کرده است؟
هنروتجربه بستر خیلی خوبی است و میتواند بهتر هم باشد. با برگزاری جلسات نقد و بررسی و انجام مصاحبههای این چنینی هم خودش را به مخاطبان بیشتر معرفی میکند هم تماشاگران با این مدل فیلمهای هنری و تجربی بیشتر آشنا میشوند. ارتقای سلیقه مخاطب شاید یکی از وظایف هنروتجربه باشد به این دلیل که تماشاگر ما به دیدن فیلمهای سهل الوصول عادت کرده اما هنروتجربه میتواند تحولی در شیوه دیدن فیلم و ارتقای ذائقه هنری آنها ایجاد کند.
عکس:یاسمن ظهورطلب