
گفتوگو با تایکا وایتیتی درباره کارگردانی و بازی در «جوجو خرگوشه»
فاجعه است که در سال ۲۰۱۹ باید بگویم «نازی نباش»!
هنروتجربه – مریم شاهپوری: کمدی چهاردهمیلیون دلاری «جوجو خرگوشه» / Jojo Rabbit به نویسندگی و کارگردانی تایکا وایتیتی که بر اساس کتاب «آسمانهای محصورشده» / Caging Skies اثر کریستین لئونِنس ساخته شد، یکی از آثار موفق ۲۰۱۹ است که در گیشه هم با استقبال روبهرو شد و فروشی نود میلیون دلاری به دست آورد.
داستان درباره پسرکی به نام یوهانِس بِتسلِر ملقب به جوجو (رومن گریفین دیویس) است که عضو مدرسه جوانان هیتلر است. جوجو روزی متوجه میشود مادرش (اسکارلت جوهانسن) دختری یهودی (توماسین مککنزی) را در اتاق زیرشیروانی خانه مخفی کرده است. او که دوست خیالیاش نسخهای فانتزی از هیتلر (تایکا وایتیتی) است، حالا باید با عقایدش کنار بیاید.اولین نمایش جهانی فیلم در جشنواره تورنتو اتفاق افتاد و جایزه اصلی جشنواره، انتخاب مردمی، به آن رسید (در صورتی که خیلیها انتظار داشتند «جوکر» فاتح آن باشد). «جوجو خرگوشه» از سوی محافل و منتقدان مختلفی تحسین شد و مثلاً یکی از ده فیلم برتر سال به انتخاب بنیاد فیلم آمریکا شد. در جوایز اسکار هم شش نامزدی به دست آورد از جمله بهترین فیلم و بهترین بازیگر زن مکمل برای جوهانسن، و در نهایت اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی را برنده شد.
آنچه در ادامه میخوانید بخشی از گفتوگوی دنیل بارنا با نویسنده و کارگردان و بازیگر فیلم، تایکا وایتیتی نیوزیلندی است که پیش از این هم با کمدیهای تندوتیزش مثل «آنچه در تاریکی انجام میدهیم» (۲۰۱۴) و «شکار انسانهای سرگردان» (۲۰۱۶) تحسین شده بود.
خیلیها پس از اولین نمایش جهانی فیلم در جشنواره تورنتو «جوجو خرگوشه» را با «زندگی زیباست» / Life is Beautiful قیاس کردند اما نه لزوماً با نگاهی مثبت. ناراحت شدید؟
واقعاً آن فیلم را به خاطر نمیآورم چون بیست سال پیش دیدم، اما یادم هست که خیلی لذت بردم؛ پس برایم ناراحتکننده نیست. اگر آن را در کنار «تصادف» (پل هگیس، ۲۰۰۴) قرار میدادند، آن وقت ناراحت میشدم.
فیلمتان این پتانسیل را دارد که دودستگی ایجاد کند.
اجازه بده این سؤال را بپرسم که چرا در آمریکا «دودستگی» این قدر واژه منفیای است؟
میخواستم به همین جا برسم. این طور احساس میشود که شما ترجیح میدهید اثر هنریای بسازید که دوگانگی ایجاد میکند و بحث راه میاندازد، به جای اینکه فیلمی بسازید که بهراحتی قابل هضم برای همه باشد.
بله، فکر میکنم ساخت چنین فیلمهایی یک اتفاق فوقالعاده است. احساس میکنم اگر قرار باشد فیلمی بیخطر بسازم که کسی دربارهاش حرف نزند، پس دلیلی نمیبینم که فیلم بسازم؛ چون واقعاً ملالآور است.
من و دوستم پس از اولین نمایش فیلم تا صبح دربارهاش صحبت کردیم.
خب این فوقالعاده است، این طور نیست؟ چون حیات فیلم در بیرون سینما هم ادامه مییابد. این همان اتفاقی است که به من احساس محشری میدهد. زمانی بوسه مرگ را حس میکنم که کسی بیاید و بگوید: «آره، فیلم را دیدم. جالب بود.» این راه عجیب و تحقیرآمیزی برای توصیف یک فیلم است؛ به خوردن یک کیک میماند. وقتی آن را میخورید لذتبخش است ولی بعدش، واقعاً در خاطرتان نمیماند؛ و هیچ خوراکی نصیبتان نشده است. در واقع اگر پس از دیدن فیلمی درباره آن صحبت کنید، آن فیلم کارش را انجام داده است.
ساخت چنین فیلمهایی یک اتفاق فوقالعاده است. احساس میکنم اگر قرار باشد فیلمی بیخطر بسازم که کسی دربارهاش حرف نزند، پس دلیلی نمیبینم که فیلم بسازم؛ چون واقعاً ملالآور است
تصویری که از هیتلر ارائه شده از نظر تاریخی دقیق نیست. خیلی در این باره و چگونگی ایفای این نقش فکر کردید؟
تا سه ماه پیش از شروع فیلمبرداری مطمئن نبودم که همچنان خودم میخواهم این نقش را بازی کنم. اصلاً روی پرداخت شخصیتم کار نکردم و برای بازی کردنش آماده نبودم چون واقعاً درگیر تولید و انتخاب بچهها بودم. پس بهنوعی فکر میکردم این شانس را دارم که فردی را برای بازی کردن این نقش انتخاب کنم چون خودم اصلاً وقتی برایم باقی نمانده بود که بتوانم روی این شخصیت کار کنم؛ اما در نهایت همه اینها به نفع نقش تمام شد. اگر بیش از حد دربارهاش فکر میکردم شاید به یکی از آن تصاویر موثقتر از هیتلر میرسیدم ولی به نظرم فیلم را نابود میکرد.
برای بیرون آمدن از قالب شخصیت هیتلر در پایان هر روز کار سختی داشتید؟
بله. اصلاً فرایند درآوردن لباسها هم ناخوشایند بود و کار نیروهای بخش لباس را هم دشوار میکرد؛ چون فقط آنها را درمیآوردم و گوشهای تلنبار میکردم و بیچارهای باید میآمد و جمعوجور و تمیزشان میکرد. در واقع تلاش کردم تا جایی که میتوانم با این لباسها غیرمحترمانه و گستاخانه برخورد کنم.
به نظرم این نخستین باری است که اسکارلت جوهانسن نقش یک مادر را بازی کرده است. چه چیزی در او دیدید که این نقش را برایش مناسب میکرد؟
منم ندیده بودم چنین نقشی را بازی کرده باشد؛ اما او را میشناختم و میدانم که مادر است. پس بهخوبی از مادرانگی و قابلیتهایش به عنوان یک کمدین آگاه بودم، اینکه خیلی شوخوشنگ است و بهشدت حامی کسانی که دوستشان دارد از جمله فرزندش. این طور بود که احساس کردم یکی از بهترین و «اسکارلتی»ترین نقشهای کارنامهاش خواهد شد.
او خیلی تلاش میکند تا پسرش را از ترسهای آلمان نازی محافظت کند. شما هم میکوشید فرزندانتان را از آنچه پیرامونمان در جریان است به همین شکل حفظ کنید؟
تا حدی. نمیخواهم قبل از اینکه وقتش برسد نگاهی بدبینانه پیدا کنند. الان سنی ندارند، چهار و هفت. پس نمیخواهم بفهمند که دنیا چه باتلاقی است و پر از غم و اندوه، و هیچ امیدی برای هیچ کدام از ما وجود ندارد. ترجیح میدهم چشمانداز مثبتی را پیش روی آنها قرار دهم. خودم هم این طور هستم و دوست دارم فکر کنم که ما ذاتاً همه خوبیم و از پس کارها و زندگی و مسائل برمیآییم.
فکر میکنید بچهها باید این فیلم را تماشا کنند؟
بله، باید ببینند. سن یازده و دوازده بهترین زمان است. رومن (رومن گریفین دیویس بازیگر نقش جوجو) در زمان فیلمبرداری دهساله بود و کاملاً در جریان داستان قرار گرفت. بچه حساس و تیزی است و بسیار باهوش، با والدین زیرک. او تا جایی که میتوانست از دوره زمانی داستان فیلم و اتفاقهای مرتبط با آن آگاه شد. رویهمرفته عقیده دارم این فیلم برای آگاهی از قساوتها و زشتیهای جنگ جهانی دوم، یک تجربه کامل است برای یک بچه دهساله.
با ظهور دوباره نازیسم و ازخودراضیبودنی که اغلب ضمیمه آن است، این طور به نظر میرسد که برخی خودخواسته فراموش کردهاند. فکر میکنید باید به این آدمها یادآوری شود که تفکر نازیسم اهریمنی بود؟
قطعاً؛ در پایان جنگ جهانی دوم یک قانون ساده و شفاف وضع شد؛ این که هر کس نازی باشد به زندان میرود؛ اما متاسفانه حالا همه چیز کاملا مبهم شده و انگار قانون کاری ندارد که شما نازی هستید یا نه، و میتوانید بروید و برای خودتان در میدانهای مهم شهرهای آمریکا و دیگر نقاط جهان تبلیغات کنید و معرکه راه بیندازید. این یکی از آن بخشهای مسخره و چرند در بحث آزادی بیان است و انگار برخی نمیفهمند صحبت کردن درباره موضوعهای خاصی بر خلاف قانون است، مثل سخنرانیهای نفرتپراکن و مطرح کردن ایدههای متعصبانه و کوتهنظرانه. اوج فاجعه است که ما در سال ۲۰۱۹ باید فیلمی بسازیم که حرفش این است: «نازی نباش.»
- کامپلکس