
«جایی برای فرشتهها نیست»:یک گفتوگو دو یادداشت
تمام حرفی که این مستند میزند امید و امید است
هنروتجربه: مستند سینمایی «جایی برای فرشتهها نیست» به کارگردانی سام کلانتری این روزها در گروه سینمایی هنروتجربه درحال اکران است. روزنامه ایران صفحه سینمای امروز شنبه ۱۱ مرداد را به این مستند اختصاص داده است. گفتوگویی با کلانتری پیرامون این مستند و یادداشتی از آرزو ایزدی دروازه بان تیم ملی هاکی دختران و یادداشتی به قلم رضا صائمی از مطلب منتشر شده است.
همزیستی عاشقانه فرشتهها
سام کلانتری درباره داستان این مستند سینمای و لایههای درونی فیلم گفت: «باید این نکته را یادآور شوم که مستند «جایی برای فرشتهها نیست» فیلمی صرفا ورزشی نیست و ورزش بهانهای برای رسیدن به لایههای درونی دختران ورزشکار در جامعه است. درواقع قصه خود را بر ورزش سوار کردیم و اگر این فیلم یک اثر صرفا ورزشی به نظر آید قطعا این خطای من بوده است اما اگر مخاطب بعد از دیدن این فیلم این برداشت را داشته باشد که یک فیلم ورزشی و اجتماعی دیده است فکر می کنم به مفاهیمی که در ایده من وجود داشته نزدیکتر شدهام».
این کارگردان درباره انتخاب عنوان فیلم بیان کرد: «کاوه صدقی در فیلم یک جملهای را میگوید که اسم را از آن گرفتیم. در واقع یک شیطنت کردیم که تا کسی فیلم را نبیند احساس و برداشت دیگری به مفهوم فیلم خواهد داشت. یعنی اولین تصویری که مخاطب از فیلم در پوسترمیبیند یک تصویر زنانه و ورزشی است و زمانی که اسم فیلم را میخواند ناخواسته تصور دیگری از موضوع مستند دارد. در واقع عنوان «جایی برای فرشتهها نیست» تولید معنا و مفهوم میکند».
او در پاسخ به این سوال که بازهم سراغ سوژه ای از جنس مطالبهگری اقشار مختلف جامعه میروید؟ اظهار داشت: «کار فیلمسازی سخت است و اصولا هر کاری که افراد درست انجام دهند سخت و طاقت فرسا است منتها عشق و علاقه به کار سختیها را از بین میبرد و خب باید بگویم بله حتما سراغ فیلم دیگری از این جنس میروم. کما اینکه طرحهایی برای کار هم دارم. منتها فعلا متمرکز روی این فیلم هستم».
رویاهایمان را زندگی کنیم
آرزو ایزدی، دروازه بان تیم ملی هاکی دختران نیز در بخشی از یادداشت خود نوشته است:« این مستند زندگی ما را به عنوان دخترهایی با تمام مشکلات و محدودیتهای آشنا که در جامعه ما وجود دارد به تصویر کشیده، اینکه فارغ از جنسیت و تمام این مشکلات خواستیم، جنگیدیم، رویاهایمان را به هدف خود تبدیل کردیم و به دستش آوردیم. اما موضوع این مستند فقط تیم ملی هاکی دخترها و سختیها و تلاشهای آنها نیست. این مستند تصویر جدیدی از مردان این سرزمین در قامت پدر، همسر، برادر و مربی را نشان میدهد. دیدن تصویر پدرانی که برای موفقیت دخترانشون حاضرهستند از تمام دست رنجشان بگذرند، شوهرانی که خودشان را یار همسرانشان میدانند، سرمربی مردی که کنار یک مربی زن برای تیمش تلاش میکند و دخترانی که برای تحقق رویاهایشان سرسختانه میجنگند، تو این روزهای تلخ جامعه ما خالی از لطف نیست. به نظرم این فیلم بهانه خوبی است که بتوانیم انسانها را فارغ از جنسیت به معنای واقعی انسان بودن، کنار هم ببینیم. تمام حرفی که این مستند میزند امید وامید است. مشکلات همیشه وجود داره و شاید در جامعه ما جنس مشکلات برای دخترها متفاوتتر باشه اما زندگی همیشه جریان داره و با تلاش قطعا میتوانیم هر مانعی را از سر راهمان برداریم و رویاهایمان را زندگی کنیم. امیدوارم این مستند بتواند نور امیدی را تو زندگی همه بویژه دختران سرزمینمان روشن کند.»
از صفر تا سکوی هاکی
رضا صائمی نیز در یادداشت خود می نویسد:«اگر مستند «از صفر تا سکو» را دیده باشید و از تماشای آن لذت برده باشید به احتمال زیاد از تماشای «جایی برای فرشتهها نیست» هم لذت میبرید. وجه اشتراک هر دو مستند تلاش جانانه دختران ایرانی برای اثبات خود است و در اینجا با دختران تیم ملی «اسکیت هاکی» ایران و مشکلات و چالشهای آنان در راه مسابقات آسیایی کره مواجه هستیم. چه در فیلمهای داستانی و چه در سینمای مستند حضور یک قهرمان و مبارزه او برای مخاطب جذاب است و شاید این جذابیت در قهرمان یا قهرمانان زن بیشتر از مردان باشد. از این حیث «جایی برای فرشتهها نیست» از تعلیق و کشش درون متنی و برون متنی برخوردار بوده و مخاطب را با قهرمانهای خود همراه و همدل میکند. قهرمانهای ورزشکاری که نه تنها باید برای پیروزی در میدان بازی بجنگند که باید بیرون از میدان مسابقه هم با موانع برون متنی مبارزه کنند. از مخالفت خانوادههایی که مخالف ورزش کردن دخترانشان بودند تا عدم حمایت و پشتیبانی نهادها و سازمانهای ورزشی از آنها و حتی ذهنیتهای غلط و کلیشهای در جامعه و افکار عمومی نسبت به آنها به عنوان ورزشکار دختر. این فضا و موقعیت و قصه را به نوعی در فیلم «عرق سرد» هم شاهد بودیم. اگرچه صحنهها و لحظات باخت در این مستند غم انگیز است اما با مستند تراژیک مواجه نیستیم. لحظات پیروزی و شادی و غرور برآمده از آن هم مخاطب را به وجد میآورد و اشک شادی را جایگزین اشک غم میکند.
مستندی که روایتگر تلاش و اراده و امید و زندگیست. شاید بهترین زمان اکران آن همین زمان است که ناامیدی و افسردگی بر جامعه غلبه کرده و انگیزه و لذت بردن از زندگی کم شده. تماشای این مستند بهویژه برای جوانترها میتواند سرشار از امید و حسهای انگیزشی باشد. در این میان البته مخاطبان زن بیشتر با مستند و شخصیتهای همجنس آن ارتباط برقرار میکنند. گرچه میتوان مدعی شد که «جایی برای فرشتهها نیست» یک مستند زنانه است اما پیام و مفهوم و حرفی که میزند جنسیتبردار نیست. واقعیت این است که در این مستند زنان به نوعی به هماوردی با موقعیت مردانه میروند. هاکی اغلب به عنوان یک ورزش سخت مردانه شناخته میشود اما در اینجا شاهد پیروزی زنان در میدان هاکی هستیم. در واقع آنها به نگاه جنسیتی در ورزش خط بطلان میکشند و ثابت میکنند که رشتههای ورزشی زن و مرد نمیشناسند. شاید اگر ورزشهای دیگری که سویه زنانه آن پررنگ است رشته ورزشی شخصیتهای مستند بود به اندازهای که هاکی میتوانست بر جذابیت قصه بیفزاید نمیافزود. «جایی برای فرشتهها نیست»، غیر از به تصویر کشیدن دشواریهای ورود زنان به عرصههایی که مردانه شناخته میشود، روایتگر جزئیات زندگی ورزشکاران زن در ایران هم است؛ زنانی که برای گذشتن از سدهای زیادی، باید ابتدا از پل نه چندان محکم خانواده بگذرند. سخنان پدر یکی از اعضای تیم، نشانگر ذهن و عمل بخش گستردهای از مردان خانوادههای ایرانی است. چه بسا رقیب آنها خارج از میدان بازی بسیار چغر و قدرتر از حریف آنها در میدان بازی باشد. آنها باید ابتدا از سد آنها بگذرند تا بتوانند در میدان بازی به مقابله با حریف بروند. آنها با مقاومت و ایستادگی خود به سطحی از پیروزی میرسند که اشک شوق و گاه اشک ندامت همان مردانی را درمیآورند که با ورزش کردن آنها مخالف بودند. مثلا با بغضی در گلو پدری مواجه میشویم که میگوید اشتباه کرده و فهمیده نباید جلوی موفقیت دخترش را میگرفته. سام کلانتری ضمن روایت جذاب این فراز و فرودها به خوبی توانسته از این ورزشکاران زن در خدمت مستند خود و قصهاش استفاده کرده و به خوبی آنها را هدایت کند. کلانتری در این باره گفته است: «در مستند برخلاف یک فیلم داستانی نمیتوان از افراد بازی گرفت چراکه اساسا این مساله دست کارگردان نیست. اما میتوان طراحیهایی در فضای مستند داشت که آنها زندگی خودشان را داشته باشند، اما فضا یا اتفاقهایی را هم خلق کنند. اولین نکتهای که من در «جایی برای فرشتهها نیست» درنظر گرفتم این بود که سعی کردم با همه اعضای تیم دوست و به آنها نزدیک شوم و درادامه با توجه توانمندی هر کدامشان در زندگی واقعیشان قصهای را تعریف کنم».
«جایی برای فرشتهها نیست» میتواند برای مخاطب یک نگاه و پیشنهاد عملی و اخلاقی در نسبت با زنان زندگی خود داشته باشد که اگر پدر است به دختر خود بیشتر اعتماد کند و اگر شوهر است از همسر خود بیشتر حمایت کند. مستندی که میتواند اعتماد به نفس مخاطبان زن را افزایش داده و خودباوری آنها را تقویت کند. چه مرد باشید چه زن از تماشای این مستند لذت می برید و حالتان خوب می شود. حال خوب مهمترین چیزی است که این روزها به آن نیاز داریم».