
در دومین برنامه کارگاه فیلمسازی هفته فیلم اروپایی مطرح شد
میها مازینی:روی خط اصلی داستان متمرکز بودم/شاهین امین:«بینشان» واقعهای دیدهنشده را تصویر میکند
هنروتجربه-سعیدحضرتی: برنامه کارگاه فیلمسازی چهارمین دوره هفته فیلم اروپایی دوشنبه شب ۱۹ آبان با حضور میها مازینی کارگردان فیلم «بینشان» از کشور اسلوونی و شاهین امین منتقد در لایو اینستاگرام هنروتجربه برگزار شد.
به گزارش سایت هنروتجربه،ابتدا مجری و مترجم برنامه علی غیاثوند پس از سلام و خیرمقدم به بینندگان و میهمانان برنامه توضیحاتی را درباره گفتوگوهای زنده چهارمین هفته فیلم اروپایی در اینستاگرام هنروتجربه ارائه داد.
مسئله کلیدی «بینشان» فراموش شدن است
شاهین امین در ابتدای صحبت خود ضمن سلام به میها مازینی و بینندگان برنامه بابت استفاده از ماسک به دلیل رعایت پروتکلهای بهداشتی عذر خواهی و سخنان خود را با توضیح کوتاهی آغاز کرد:«در این فیلم مسئله کلیدی پاک شدن هویت و فراموش شدن است . در همان ابتدای فیلم که آنا وارد بیمارستان میشود و میبیند در آنجا با وجود آنکه برایش وقت قبلی گرفته شده، اسمی از او نیست و این سوال را مطرح میکند که من باید بچهام را روی زمین به دنیا بیاورم؟ کارگردان مخاطب را متوجه آغاز یک بحران میکند. او شوک را با همین سکانس پرقدرت به تماشاگر وارد میکند». امین در ادامه افزود:«فیلم واجد مختصاتی است که میتوانیم در مورد آن صحبت کنیم ولی اگر بخواهم به صورت کلی به آن اشاره کنم، «بینشان» دارای فضایی به شدت خلوت (حتی محیطهای عمومی همانند پارک، خیابان و همچنین بیمارستان… ) و آرامی است . البته این خلوتی با ریتم کلی فیلم هماهنگ است. بازی درخشان بازیگر نقش آنا هم به همراه شدن تماشاگر با داستان و فیلم کمک زیادی میکند. نوع فیلمبرداری و نورپردازی که به نظر من به همان سنت اروپای شرقی مربوط میشود، باعث جذابیت بصری فیلم شده و چشمنواز است. خط اصلی داستان درباره مادری که از فرزندش جدا میشود و تابعیتش هم لغو شده کشش خوبی دارد.»
این منتقد در ادامه افزود: « اما مشکلی که در طول فیلم وجود دارد و میتواند ذهن تماشاگر غیراسلونیایی را درگیر کند این است درباره اتفاق لغو تابعیت ۲۵ هزار نفر در سال ۱۹۹۲ از اتباع یوگسلاوی سابق تا انتهای فیلم آن هم براساس نوشتههایی پایانی اطلاعت زیادی به مخاطب داده نمیشود. همین کمبود اطلاعات در فیلم، با توجه به اینکه بدنه اصلی داستان به آن موضوع مرتبط است، ذهن مخاطب (یا حداقل من را) را درگیر علت لغو شدن اوراق هویت میکرد. به نظرم این نقصانی است که بین فیلم با مخاطب فاصله ایجاد میکند و اگر این اطلاعات به موقع مخاطب داده میشد، با فیلم ارتباط بهتری برقرار میشود. چرا این توضیحات را در فصول ابتدایی فیلم نیاوردید که مخاطب راحتتر بتواند با فیلم ارتباط برقرار کند؟»
میها مازینی در جواب این سوال بیان کرد: «زمانی که تصمیم به نوشتن داستان گرفتیم و قصه اصلی را به زمان خودش ببریم، میدانستیم که آنچه را میگوییم را مخاطب میفهمد و میداند چه اتفاقی برایش میافتد. در سال ۱۹۹۲ جنگ بین یوگوسلاوی و اسلوونی اتفاق میافتاد و دولت تصمیم میگیرد کسانی را که خارج از اسلوونی به دنیا آمدهاند را از شهروندی این کشور حذف و به قول شما پاک کند. شاید این امر به دلیل مسائل اجتماعی در آن دوره اتفاق افتاده است. اما این اتفاق را به مردم در هیچ جایی (اخبار ،روزنامهها فضای مجازی و..) اطلاع ندادند. اما دلیل آنکه در ابتدا این موضوع را نگفتم این بود که مخاطب آهسته با فیلم پیش برود و رفتهرفته این را بفهمد که چه اتفاقی و به چه دلیلی افتاده است».
امین در ادامه صحبتهای خود در همین ارتباط گفت: «در واقع شما میخواستید که همانطور که آنا از اصل موضوع بیاطلاع است، مخاطب هم در ابتدا از علت مسائل چیزی نداند. این موضوع را درک میکنم که مخاطب همراه با کاراکتر اصلی ماجراها را بفهمد. اما بینندهای که در حوزه بالکان، یوگسلاوی سابق، اسلوونی است با این موضوع تا حد زیادی آشنا است ولی کسانی که بیرون از این محیط هستند، مثل ما در ایران، یا در کامبوج، ویتنام، آرژانتین و… این آشنایی را ندارد. حتی من که روزنامهنگار و منتقد هستم، تنها از کلیات جنگِ صورت گرفته و اختلاف این کشورها مطلعم ولی از اتفاقات و قوانین جزئی که در زندگی تکتک افراد تاثیرگذار بوده و زندگیهای بسیاری را نابود کرده، اطلاعی ندارم. ندادن توضیحات ممکن است باعث گنگ بودن ماجرا برای تماشاگرها تا انتهای فیلم بشود. این را در کشورهای دیگر با مخاطبهای دیگر حس نکردند؟»
مازینی در جواب این سوال توضیح داد: «فکر میکنم اطلاعات در فیلم به اندازه کافی وجود دارد. یادم میآید اولین نمایش فیلم را که داشتیم، بلافاصله بعد از اتمام فیلم مخاطبان گوشیهای خود را در آوردند و اتفاقات اسلوونی را در سال ۱۹۹۲ جستوجو میکردند. سعی کردیم اطلاعت را با زبانی ساده در فیلم مطرح کنیم و پیش ببریم و چکیدهای از اطلاعات را به بیننده منتقل کنیم».
تصمیم دستهجمعی برای پاک شدن بخشی از تاریخ اسلوونی در فیلم مستتر است
این کارگردان در ادامه در پاسخ به پرسش امین که شما قبلا درباره این ماجرا کتابی نوشتهاید، بیان کرد: «جالب است که به این موضوع اشاره میکنید. نکته اینجاست که در کشور من اسلوونی تمایلی به حرف زدن راجع به این موضوع وجود ندارند و پنج سال طول کشید تا سرمایهگذاری برای فیلم پیدا کنم و فیلم را بسازم. تحقیقات زیادی کردم و تصمیم گرفتم رمانی راجع به این ماجرا بنویسم و به زبانهای مختلفی ترجمه شد و پس از گذشت پنج سال از انتشار کتاب تهیهکنندهای پیدا شد و علاقهمند به ساخت فیلم از روی این داستان بود».
شاهین امین با تاکید بر صحبتهای مازینی گفت: «در واقع تصمیم دستهجمعی برای پاک شدن بخشی از تاریخ اسلوونی در خود فیلم مستتر است. وقتی واکنش روزنامهها بعد از مصاحبه تلویزیونی سکوت بود، نشانهای از این موضوع است که در مورد آن اتفاق صحبتی نشود». او سپس ادامه داد:« احتمالا در رمان «بینشان» (به دلیل امکانات داستانی بیشتری که رمان دارد) داستانهای جانبی بیشتری از فیلم وجود دارد. یعنی علاوه بر تنه اصلی داستان (ماجرای آنا) احتمالا داستانکها و پاساژهای بیشتری وجود دارد.اما در فیلم بیشتر با یک تنه و داستان اصلی نیرومند روبرو هستیم (ماجرای مادری که در همان ابتدا هویتش باطل میشود و از نوزادش جدا میشود) . به نظرم میرسد اگر داستانهای فرعیِ اندکی بیشتر پرداخته میشد نتیجه نهایی، فیلم پرقدرتتر و پرخونتری میبود و برای مخاطب کشش بیشتر ایجاد میکرد. چرا داستانکها را تقویت نکردید تا به تنه اصلی کمک کنند و فیلم کشش بیشتری داشته باشد؟ »
کارگردان «بینشان» ضمن اشاره به مشکلات مالی و کم هزینه بودن تولید این فیلم توضیح داد: «به عنوان فیلمنامهنویس اگر بخواهم به سوال شما پاسخ بدهم، فرمت ایدهآل برای این داستان، مینیسریال تلویزیونی شش ساعته است. همانطور که گفتید داستانهای فرعی قطعا در رمان بیشتر است اما بودجه کمی داشتیم و مدت زمان فیلمبرداری ۱۸ روز بود و تمرکز اصلی من بر روی خط اصلی داستان بود. درست میگویید اما امکانات ما در همین حد بود».
امکاناتِ محدود و خط اصلی پُررنگ
در ادامه این بحث امین اظهار داشت: «میخواستم همین پاسخ را از شما بشنوم .فیلم را که میدیدم حس کردم که ارزان تولید شده و دست شما به لحاظ مالی بسته بوده است. حتی به نظرم میرسد میشد پلانهایی در فیلم وجود داشته باشد که نیست و یا حتی توضیحات بیشتری مثلا درباره پدرِ بچه آنا، مجری تلویزیون و… داده نمیشود. مشخص است که فیلمنامهنویس تنها میخواسته تنه اصلی فیلم را نشان بدهد که البته آسیبهایی به فیلم زده باشد. اما به دلیل جذابیت خط اصلی داستان افسوس میخورم که حتی در قالب یک فیلم ۹۰ دقیقهای چرا بیشتر پرورانده نشده است».
مازینی هم افزود: «با شما موافق هستم امکانات ما محدود بود و میشد موضوعات دیگری را در فیلم گنجاند. متوجه شدیم خط اصلی داستان پربار است و چارهای نداشتیم بر روی همین موضوع تمرکز کنیم. اما خوشبختانه خیلی خوششانس بودم که بازیگر اصلی فیلم، بازی خیلی خوبی داشت».
در ادامه مازینی در پاسخ این سوال که فضاهای عمومی اسلوونی همانقدر که در فیلم نشان داده میشود خلوت است، عنوان کرد: «با مترجم همین برنامه در ایران تماس داشتم و گفتند که بعد از دو ساعت به خانه میرسم و با شما تماس میگیرم. اما اینجا در عرض دو ساعت میتوانید سراسر کشور اسلوونی را ببینید. البته در زمان فیلمبرداری سعی میکردم زمانهایی را انتخاب کنم که جمعیت کمتری باشد».
امین هم تاکید کرد: «خلوت بودن را به این دلیل مطرح کردم که به تنهایی آنا و معضلات او و آدمهایی که مشکلات مشابهی دارند کمک میکند. دیالوگ درخشانی در فیلم است که به خوبی فضای کلی را توجیه میکند. آنا میگوید “اوضاع وقتی که خوب باشه، تنها بودن آسونه ولی وقتی حسابی در گِل گیر کردی، میفهمی چقدر به دیگران وابستهای”. این دیالوگ آنا با فضای کلی فیلم هماهنگ شدهاست».
مازینی در همین ارتباط عنوان کرد: «تعمدا میخواستم آنا تنها باشد و این تنهایی را درک کنیم و او هم با همین تنهایی پیش برود، همانند همان دیالوگی که گفتید وقتی به دردسر میافتید وابستگی به دیگران بیشتر میشود. وقتی که فیلمنامه را مینوشتم و به دوستانم میدادم بخوانند، برای همه تنها چیزی که حیرتانگیز بود لطافت غریبهها و بروز مهربانی در شرایط سختی که آدمها در آن قرار میگیرند، بود».
این کارگردان در پاسخ به این سوال که چرا در فیلم از صحنههای اسلوموشن زیادی (در صحنههای شادی و غم) استفاده کرده است، بیان کرد: «شخصا مخالف اسلوموشن هستم اما به این دلیل از این تکنیک استفاده کردم که میخواستم تاکید بیشتری بر برخی لحظات خوب و بد داشته باشم. در عین حال میخواستم مخاطب آرامتر شود تا ماجرا را با آنا ادامه بدهد».
شاهین امین اظهار داشت: «فیلم به اندازه کافی ریتم آرامی (که البته نقطه ضعف فیلم نیست و انتخاب کارگردان است) دارد. گرچه ماجرای اصلی پرتنش و دردناک است اما ریتم روایی و تصویری فیلم، ریتم آرامی است. استفاده از اسلوموشن به نظرم ضرورتی نداشته است».
در بخش دیگری مازینی درباره اختلاف پایان فیلم و پایان رمان «بینشان» گفت: «در فیلمنامه اولیه پایان دیگری بود که احساس کردم صحنه خوبی نیست و به پایان کنونی فیلم رسیدیم. اما در رمان پایان خوشایندتری نسبت به فیلم وجود دارد و آنا میتواند شهروندی اسلوونی را بگیرد و به مرد جوانی هم کمک میکند تا از کشور دیپورت نشود. دلیل اختلاف پایان فیلم و رمان آن است که در رمان، مسیر قصه خیلی متفاوتتر از فیلم است».
شاهین امین در انتهای صحبتهای خود با آرزوی اتمام روزهای کرونایی، بیان کرد: «تشکر میکنم از شما و فکر میکنم با وجود محدودیتهای فضای مجازی ، گفتوگوی بدی نبود. فیلم «بینشان» و فیلمهایی همانند آن که درباره موضوعات انسانی که ممکن است در نقاط مختلف جهان رخ بدهد و کمتر به آن پرداخته شود، صحبت میکنند ارزشمند هستند. موضوعاتی که شاید در تاریخ یک کشور جزئی به نظر برسند اما در سرنوشت انسانها تاثیرگذار هستند . پرداختن به این موضوعات و دیدن گوشههای خلوت، کمتر دیده شده توسط فیلمسازان و هنرمندان، نکته ارزشمندی است».
مازینی در پاسخ به سوال مخاطبین درباره اینکه درباره کرونا داستانی نوشتهاید گفت: «فیلمنامه بلند نه، اما داستان کوتاهی راجع به کرونا نوشتهام».