
سینمای برناردو برتولوچی از نگاه منتقد ایتالیایی/ ویدئوی اختصاصی
«جاده نفت» بیانگر دیدگاه برتولوچی به فیلم مستند است
هنروتجربه: تیتزیانا لو پورتو منتقد ایتالیایی در یک ویدئوی اختصاصی، درباره فیلم «جاده نفت» و سینمای برناردو برتولوچی توضیحاتی را ارایه داد و از نمایش این فیلم در هفته فیلم ایتالیا در ایران ابراز خوشحالی کرد. «جاده نفت» به کارگردانی برناردو برتولوچی روز چهارشنبه ۱۲ آذرماه ساعت ۱۷:۳۰ به نمایش در آمد و شنبه ۱۵ آذرماه ساعت ۱۷ تا ۱۹:۲۰ دوباره در سایت هاشور نمایش داده میشود.
به گزارش سایت هنروتجربه، تیتزیانا لو پورتو در ابتدای صحبتهایش میگوید: «خیلی خوشحالم که «جاده نفت» در ایران به نمایش در میآید. فیلمبرداری این فیلم در ایران بین سالهای ۱۹۶۵ و ۱۹۶۶ انجام شد و در آنزمان برتولوچی بیست و چهار-پنج سال داشت. این دومین فیلم بلند او است. یادآوری میکنم که برتولوچی اولین فیلم خود را به نام «شایعه بیاساس» در ۱۹۶۲ ساخت که داستان آن از پیر پائولو پازولینی بود. ابتدا قرار بود خود پازولینی فیلم را بسازد اما بعد از تهیهکنندهاش خواست تا کارگردانی آن را به برناردوی جوان بسپارد. برتولوچی و پازولینی پیش از آن نیز با هم سر فیلمبرداری فیلم «گدا» همکاری کرده بودند و در این فیلم برتولوچی، دستیاری پازولینی را بر عهده داشت. دو سال بعد از قرارداد ، برتولوچی کارگردانی دومین فیلمش «پیش از انقلاب» را امضا کرد که تصویربرداری آن در پارما انجام شد. سال بعد شرکت Eni ساخت فیلمی را به برناردو برتولوچی پیشنهاد داد تا داستان «جاده نفت» را روایت کند؛ سفری وارونه به مشرق زمین که از شرق آغاز می شود و به ایتالیا و اروپا میرسد. Eni در آن سالها سیاست فرهنگی بسیار درخشانی داشت و این را هم مدیون ریاست وقت انریکو ماتئی بود. یادمان نمیرود که در سال ۱۹۷۵ eni یک دفتر سینمایی تاسیس کرد که به غیر از «جاده نفت» ۱۵ مستند دیگر هم با سفارش به کارگردانان بینالمللی ساخت. دو سال قبل از تاسیس این دفتر یعنی در سال ۱۹۵۵ یک مجله ادبی پایهگذاری شده بود که در ابتدا قرار بود خوانندگانش پرسنل شرکت eni باشند اما بعد به یکی از برجستهترین مجلات ادبی ایتالیا تبدیل شد. عنوان این مجله «گربه وحشی» بود و ریاست این مجله به پدر برتولوچی سپرده شد. برناردو برتولوچی در سال ۶۵ پیشنهاد شرکت را پذیرفت و سفارشدهندگان طرح، کاملا دست او را در انتخاب نوع تصویربرداری و شیوه روایی فیلم باز گذاشتند. ابتدا قرار بود پخش این فیلم در تلویزیون توسط رادیو تلویزیون ملی ایتالیا rai انجام شود که این اتفاق در سال ۱۹۶۷ افتاد.
این منتقد در ادامه درباره سینمای برتولوچی عنوان میکند:«سینمای برناردو برتولوچی همان سینمایی است که پازولینی از آن به عنوان سینمای شاعرانه یاد میکند، موضوعی که در یک فیلم مستند بیشتر مصداق پیدا میکند. شاید در مستند بیشتر انتظار میرود که کارگردان خود را به فیلمبرداری و روایت واقعیت محدود کند. اما واقعیت این است که بر اساس معیارهای سینمای شاعرانه به توجه به اینکه در هر حال سر و کار ما با سینما است و یک کارگردان پشت دوربین قرار دارد، فیلم خودش واقعیتی را که باید روایت کند، میآفریند. این فیلم بین سالهای ۱۹۶۵ تا ۱۹۶۶ در ایران فیلمبرداری شده است و سه قسمت دارد و مدت زمان آن ۱۳۵ دقیقه است. قسمت اول «خاستگاه» نام دارد و در قسمتی از تهران و بقیه در مناطق نفتی که در آن زمان محل استخراج نفت بود، فیلمبرداری شده است. در تهران از ساکنین شهر تصویربرداری شده، مخصوصا از بچهها که آیندهسازان کشور هستند. در بخش مناطق نفتی چون فیلم بیشتر به مصاحبهها اختصاص دارد، نقش اولهای فیلم، ایتالیایی هستند که در آن زمان از طرف eni به ایران میرفتند تا چاه نفت حفر نند و لولههای انتقال نفت بسازند.
بخش دوم از جایی آغاز میشود که بخش اول تمام میشود، یعنی زمانی که نفت کشور ایران را با یک نفتکش ترک میکند و از راه خلیجفارس و با گذر از کانال سوئز به بندر جنوا در ایتالیا میرسد. قسمت دوم این فیلم «سفر» نام دارد و بخش سوم که کاملا متفاوت با دو بخش دیگر است، چرا که در دو بخش دیگر صدایی از راوی نداریم. فیلمنامه توسط خود برتولوچی با همکاری آلبرتو رونکی نوشته شده است اما در بخش سوم صدای راوی، یکی از دوستان برتولوچی انتخاب شده است که یک شاعر آرژانتینی است. در حقیقت این راوی بیننده را با سفری وارونهگونه هدایت می کند».
او در ادامه توضیح میدهد:«فیلم سال ۲۰۰۷ در لابراتوارهای چینه چیتا مرمت و همان سال برای اولین بار در ونیز معرفی شد. در همان سال نیز برناردو برتولچی جایزه شیر طلایی را به پاس یک عمر دستاورد هنری دریافت کرد. خیلی جالب است که چطور سینما تا حدی منعکسکننده روح زمان است. نوعی جذابیت دوگانه، از طرفی جذابیت گذشته و از طرف دیگر جذابیت آینده. حال، آینده و گذشته که در ایران حضور پررنگی دارد. هرجا به تاریخ هنر یا طبیعت بنگرید، آن را حس میکنید. از طرف دیگر حضور محسوس آینده که در پیشرفت و نوسازی دیده میشود که از مظاهر آن چاهها و لولههای انتقال نفت، نفتکشها و تمام آن چیزی است که منظره و سبک زندگی را در ایران و همچنین در ایتالیا و اروپا تغییر میداد. موضوع جالب توجه دیگر این است که علیرغم این موضوع که «جاده نفت» تنها فیلم مستند برتولوچی است اما کاملا بیانگر دیدگاهش به فیلم مستند است یعنی ژانری از سینما که چیزی از سینمای داستانی کم ندارد. در مصاحبهای که در سال ۱۹۷۶ یعنی ۱۰ سال بعد از ساخت فیلم داشت، خود برتولوچی تجربه «جاده نفت» را این چنین بیان میکند: «فکر میکنم سینما همیشه مستند است یعنی اینکه همیشه به نوعی سینماحقیقت است، اما سینماحقیقت من، به شیوه هالیوود است. سینما حقیقتی که همیشه پنهان شده و جامه مبدل پوشیده است اما در «جاده نفت» مستقیما یک مستند ساختم، یک گزارش خبری. زمانی که آن را میساختم همهجوره تلاش کردم از فیلم مستند فاصله بگیرم. مثلا از وجه پیشگامانه حفاران خوشم میآمد یا وجه آنارشیست-فردگرایانه خلبانان هلیکوپتر برایم جذاب بود. سعی کردم نوعی توجه روایی را پیشنهاد بدهم. اگر نتوانم عنصر روایی را که در همه چیز مدفون است را به شکلی نبش قبر کنم، نمیتوانم واقعیت را همانطور که هست به تصویر بکشم».
او در پایان میگوید:«امیدوارم شما هم از «جاده نفت» خوشتان بیاید، همانطور که ما دوستش داشتیم و همچنان دوستش خواهیم داشت. سپاس مجدد از نمایش این فیلم».