
جورجیو گوستی منتقد ایتالیایی از والنتینا پدیچینی و «جایی که سایهها فرو میافتند» میگوید:
فیلم بیننده را وادار به دیدن و درک کردن میکند /داستانی که برنده و بازنده ندارد
هنروتجربه: جورجیو گوستی منتقد ایتالیایی در ویدئویی که به صورت اختصاصی در اختیار گروه هنروتجربه قرار داده است، از والنتینا پدیچینی فیلمساز جوان ایتالیایی صحبت میکند که متاسفانه ماه گذشته در ۴۲ سالگی درگذشته است. فیلم «جایی که سایهها فرو میافتند» از این کارگردان در هفته فیلم ایتالیا در ایران به نمایش در میآید. این فیلم چهارشنبه ۱۲ آذر ساعت ۲۰:۱۰ در سایت هاشور به نمایش درآمد و جمعه ۱۴ آذر ساعت ۱۸ هم در این سایت قابل مشاهده است.
به گزارش سایت هنروتجربه، جورجیو گوستی منتقد ایتالیایی در ویدئوی اختصاصی از پدیچینی به عنوان کارگردانی فوقالعاده نام میبرد: «امروز صحبت کردن از والنتینا پدیچینی که همه ما او را با نام زوکو (اسم هنری) میشناسیم، چیزی شبیه حرف زدن راجع به یک پری جنگلی یا یک موجود جادویی ساکن جنگل است. از همانها که در افسانهها پیدا میشوند. زیرا والنتینا با وجود سن پایینش کارگردان فوقالعادهای بود. الهامبخش ایدهها، تفکرات و شیوه استفاده از سینما برای داستانگویی و به فکر واداشتن مخاطب بود. والنتینا دوست خیلیها بود، یک موتور واقعی، یک موتور خستگیناپذیر. موتور شور و شوق، موتور کشف و شهود، موتور شیوه روایت کردن سینما و بیان زندگی. والنتینا پدچینی تنها یک فیلم داستانی ساخت به نام «جایی که سایهها فرو میافتند». این فیلم سال ۲۰۱۷ در جشنواره ونیز به نمایش در آمد. وانتینا پدیچینی سال قبل از آن که مشغول ساخت فیلم بود و آن سال با یکدیگر دوست شدیم. همدست شدیم تا این داستان خارقالعاده، سخت و ناخوشایند برای اروپا را برای طیف وسعی از مخاطبین تعریف کنیم. داستانی که اساس فیلم را تشکیل میدهد. اما والنتینا همان موقع هم برای خودش یک برند بود. کارش را با ساخت یک فیلم مستند بسیار جذاب با نام «از اعماق» در سال ۲۰۱۳ شروع کرده بود. او در جنوب ایتالیا متولد شد اما در رم تحصیل کرد و فعالیت خودش را هم در رم آغاز کرده بود. «از اعماق» از همان ابتدا نیز مستندی بود که نمیشد در جشنوارههای بزرگ بینالمللی از آن چشمپوشی کرد. در آن سال بسیاری از جوایز بینالمللی به سینمای ایتالیا رسید. سه سال بعد از آن یک فیلم کوتاه ساخت. معمولا این گونه تصور میشود که فیلم کوتاه کار فیلمسازان تازه کار است اما او این جسارت را داشت و برای فیلم «دیروز بود» قرارداد بست که در هفته بینالمللی نقد فستیوال ونیز منتخب شد. سال بعد آماده بود که فیلم بلند خود را بسازد. این آغاز یک فعالیت رسمی و بینالمللی بسیار مهم و قوی است. به نظر میرسد سینمای او با بقیه متفاوت است. یک سینمای بلندپروازانه و قوی . دو سال بعد در بین ساخت فیلم مستند و داستانی، یک فیلم دیگر میسازد به نام «ایمان». این فیلم داستان راهبان جنگجویی است که در کوههای مرزی بین استانهای توسکانی و امیلیا رومانیای ایتالیا زندگی میکنند. «ایمان» هم در جشنواره برلین برگزیده شد و بعد از آنجا راهی سایر نقاط جهان شد. امروز والنتینا دیگر در میان ما نیست و یک بیماری او را در سن ۴۲ سالگی باعث مرگ او شد. استعدادی مانند او به راحتی پیدا نمیشود».
او در ادامه صحبتهایش نکاتی را هم در ارتباط با فیلم «جایی که سایهها فرو میافتند» مطرح میکند:«ایده فیلم از طرح یک مستند وام گرفته شده است. والنتینا به طور اتفاقی به یک داستان مخفی که اروپا به خاطرش شرمسار است و درباره آن صحبت نمیکنند، پی میبرد. آنچه رسما دربارهاش صحبت میشد ماجرای بازپروری قوم ینیش در سوئد است. قوم ینیش اقلیتی هستند که اصل و نسبشان از سنت خالص سوییسی متفاوت است. میدانید که سوئیس بین سه سنت فرانسه زبان، آلمانی و ایتالیایی تقسیم میشود اما قوم سنیش به هیچکدام این سنتها شباهتی ندارد. ماهیتشان چیزی شبیه کردها و کولیهای ما است اما از زمانهای گذشته در زندگی اجتماعی سوئیس کاملا جایگاه خود را پیدا کردهاند. یک زندگی دموکراتیک، یک زندگی متمدنانه داشتند. در دهه ۳۰ میلادی که در تمام اروپا صحبت از دفاع از نسل میشد و فاشیسم و نازیسم تصمیم گرفته بودند که تنها یک نژاد برتر (نژاد آریایی، آلمانیها و ایتالیاییها) وجود دارد، قوم ینیش به هیچکدام اینها تعلق نداشت. بنابراین در سوئیس متمدن و بیطرف نظرشان بر این بود که آنها نیاز به بازپروری دارند. احتمالا سوئیسیها به اردوگاههای مرگ و کار اجباری اعتقادی نداشتند اما میگفتند که بچههای این قوم باید فرهنگ سوئیسی را بهتر یاد بگیرند. برای همین بچهها از والدینشان جدا شدند و در مدارس و کالجهای بازپروری، زندانی میشدند. همه چیز به طرز وحشتناکی افراطی بود و بچهها را شستوشوی مغزی میدادند و حتی تصمیم خانوادههایی که نمیخواستند همانند بقیه باشند، امکان زاد و ولد هم نداشتند. موضوع باورنکردنی این است که این ماجرا تا بعد از جنگ جهانی و فروپاشی نازیسم، تا دهه ۷۰ میلادی ادامه پیدا کرد، با این تفاوت که برنامههای تربیتی دیگر جنبه رسمی نداشتند و کمتر به صورت علنی در مورد آنها صحبت میشد. والنتینا پدیچینی به این فکر میافتد که میشود از این ماجرا یک روایت داستانی ساخت و قالب افسانه را انتخاب میکند. این پروژه بزرگی بود که اگر او زنده میماند احتمالا آن را ادامه میداد و در فیلمهای بعدی خود از قالب روایی افسانه استفاده میکرد. همان قالبی که در اروپا، ایران، هند، چین و… به خوبی شناخته شده است. همان افسانههای سنتی که شیوهای استعاری و غیرمستقیم برای روایت واقعیت و فطرت انسانی هستند».
او ادامه میدهد:«فیلم «جایی که سایهها فرو میافتند» بدین ترتیب، روایتگر زندگی دو زن ( یک دختر جوان و یک خانم مسن) میشود و فیلم در یک کلینیک مراقبت از سالمندان میگذرد و در ادامه دختر جوان میفهمد که خانم مسنی که از او نگهداری میکند یک از شکنجهگران سابقش است. در کنار اینها دنیای اطراف و مردها و سوئیسیها هستند اما والنتینا میداند که فقط لازم نیست طرح شکوائیه کند، بلکه باید وارد دنیای ذهن، روانشناسی و دنیای مخفی این آدمها شود. بنابراین فیلم موقعیت جغرافیایی مشخصی ندارد و رابطه آن دو زن همانند پاندول ساعت در زمان حال و آنچه از اتفاقات گذشته به خاطر میآورند در نوسان است. در نهایت طبیعتا این داستان برنده و بازنده ندارد و داستان غمانگیزی است که آن را خواهیم دید. یک تنش عاطفی و روایی قوی دارد و بعد شهادتی وجود دارد بر آنچه رخ داده است. در این میان یک شهادت مدنی و اخلاقی وجود دارد و فیلم آن را برای ما بازگو میکند. آخرین چیزی که به نظرم مهم میآید این است که فیلم از نظر بصری فوقالعاده است. سینمای ایتالیا معمولا عادت دارد واقعیت را همانگونه که در ظاهر میبینیم روایت کند، اما کار والنتینا پدیچینی چیزی بین «کوه جادو» توماس مان و افسانههای قدیمی همچون «هزار و یک شب» است. یک ایده بصری وجود دارد از دنیایی که در زمان و مکان معلق مانده. در تمام قاببندیهای فیلم، قدرت طبیعت را میبینیم. استعاره بزرگی از یک نفس عمیق در فیلم جاری است که قاببندیها، چهرهها، پسزمینهها و محیط این حس را مانند یک تئاتر افسانهای به ما انتقال میدهند. در نهایت ما با دو زن مواجه هستیم که هرکدام به شیوه خود آنچنان مبهم، دردآور و حتی مهم هستند که بیننده را وادار میکند تا آنها را دنبال کند، درکشان کند و سعی کند بفهمد که هیچ حقیقتی تکبعدی نیست اما همیشه لازم است که در نهایت به انتخاب اخلاقی انجام دهیم. ممنونم و امیدوارم از دیدن فیلم لذت ببرید».
ویدئوی صحبتهای جورجیو گوستی منتقد ایتالیایی را میتوانید در صفحه اینستاگرام هنروتجربه به آدرس honarotajrobe@ مشاهده کنید.