هنروتجربه-کامبیز حضرتی:کودتای ۲۸ مرداد رویداد مهمی در تاریخ معاصر است که فیلمسازان مختلف با هر نگاه مخالف یا موافقی به راحتی نمیتوانند از وسوسه نساختن فیلمی درباره آن طفره روند. این حرف را به گواهی دهها مستندی میزنم که مستقیم و غیرمستقیم به مصدق و کودتای ۲۸ مرداد پرداختهاند و باید اعتراف کنم که مقاصد ایدئولوژیک برای تاکید بر یک جریان و مخالفت با جریان دیگر انگیزه بزرگی برای ساخت غالب این مستندها بوده است.
مستند «کودتای ۵۳» تقی امیرانی اما رویکرد دیگری برای نشان دادن این رویداد بزرگ تاریخی دارد. فیلم حاصل یک پژوهش و تلاش درازدامن است تا بتواند زوایای تاریک این واقعه را از زبان عوامل اصلی خود کودتا روشن کند. مهمترین تمایز این مستند آن است که برای نشان دادن طرح کودتای انگلیسی-آمریکایی ۲۸ مرداد به سراغ عوامل اصلی این دو کشور رفته است و سعی میکند از دید آنها طرح این عملیات و تاثیرات بعدی آن را در روند تاریخ معاصر ایران و منطقه طرح و بررسی کند. در این بررسی بیرونی (و به دور از توطئه توهم در بزرگنمایی نقش بیگانگان در سیاست داخلی کشور) فیلم تلاش کرده است به روایت کمتر شنیده شده انگلیسیها از کودتا بپردازد. روایت آمریکایی کودتا در خاطرات کرمیت روزولت و در اسناد منتشر شده آنها تاحدود زیادی شناخته شده و قابل بررسی است اما شناختن طرف دیگر این کودتا و نقش انگلیس در آن (که هیچگاه به طور رسمی انگلستان در این رابطه اظهار نظر نکرده) وظیفهای است که مستندساز «کودتای ۵۳» برای خود تعریف کرده است.
فیلم حاصل یک روایت شخصی است. دغدغه فیلمساز به دغدغه فیلم تبدیل میشود و سوال کارگردان این است که چرا در دوره کودکی او دوستان و معلمانش به دلایل نزدیکی علاقه به مصدق مورد نکوهش قرار میگرفتند؟ این تجربه شخصی رفته رفته به کنار زدن لایهها و اسناد مختلف و نفوذ در پشت پرده کودتا میانجامد و مخاطب را با یک ریتم طبیعی بالارونده و اطلاعات موثق پشت سرهم به دنبال خود میکشد تا در نهایت نمایش خیرهکنندهای از روز واقعه؛ یعنی ۲۸ مرداد نشان دهد.
برای کسانی که پیگیر تاریخ معاصر باشند کتابهایی نظیر «کودتا» یرواند آبراهامیان منابعی هستند که میتواند گره از برخی رازهای این کودتا بگشاید. اما این فیلم توانسته است در دل اسناد و پشت پرده کودتا برای نخستین بار(البته تا آنجا که من اطلاع دارم و پیگیر مداوم آثار مستند مربوط به این رویداد بودم) نفوذ کرده و آن را با زبان تاثیرگذار سینما بیان کند.
نباید از یاد ببریم که مستند منبع محکمی برای ارجاعات تاریخنگارانه و آکادمیک محسوب نمیشود، بلکه رسالت مستند این است که با فهم یک اتفاق زاویه دید خود را از یک رویداد یا یک مسئله یا یک شخص به زبان سینما بیان کند. انتظار ما از مستند این نیست که تاریخنگار دقیقی باشد. بلکه باید از مستندساز بخواهیم تا با شناخت خوب از سینما منظر مناسبی به تاریخ و سوژه مورد نظر خود باز کند. چنین ویژگیهایی در «کودتای ۵۳» وجود دارد.
شناخت درست از سینمای مستند و پیوند زدن دغدغه شخصی فیلمساز با یک رویداد بزرگ جهانی توانسته است مستند «کودتای ۵۳» را به زبان گویایی برای واکاوی جنبههای پنهان بخشی از سیاست جهانی و رخداد کودتا تبدیل کند.
«کودتای ۵۳» مستند بسیار قابل دفاع و ارزشمندی است اما ایراد من به این فیلم مربوط به جایی است که فیلمساز به روز ۲۸ مرداد نزدیک میشود. نشان دادن جنبههای مختلف این روز دراز تاریخی فیلمساز را که در طول فیلم با او همراه و همداستان شده بودیم به حاشیه میراند و در فصل نهایی فیلم ،فیلمساز از جلو دوربین بالکل حذف میشود و هیچگاه دیگر او و دغدغههایش را در فیلم نمیبینیم. این حسرت با من میماند که چرا دغدغههای مستندساز در فصل پایانی فیلم حضور مستقیم ندارد و ما را در پایان راه رها میکند. با این وجود ما نباید تماشای چنین مستند جذابی را از دست دهیم و از شگردهای تردستانه فیلمساز بینصیب شویم.