
هنروتجربه-سعید حضرتی:مرتضی پورصمدی مدیر فیلمبرداری مستند «خط باریک قرمز» میگوید خوشحالم که در این آشوبی که همه ما را احاطه کرده، هنر توانسته بخشی هرچند کوچک از این جهان را روشن کند و نگاه و زندگی آدمهایی را عوض کند. ساخت این مستند نشان داد، هنوز هم میتوان به روی خوش زندگی امیدوار ماند و آن را دید و لمس کرد.
مرتضی پورصمدی درباره آشنایی و انگیزه اصلی برای همکاری با مستند «خط باریک قرمز» به سایت هنروتجربه گفت: «این اولین همکاری من با کارگردان این مستند، فرزاد خوشدست است و از این تجربه خرسندم. در ابتدا دوستی قدیمی فرزاد خوشدست را معرفی کرد و جلسهای گذاشتیم و صحبتهایی از داستان و لوکیشن و.. انجام شد و در نهایت به همکاری منجر شد. اساسا برای من دنیای مانوس و مالوف و آنچه که به آن تعلق دارم دنیای فیلم مستند است. با مستند به سینما آمدم و رشد و زندگی کردم. جهان مستند همانطور که میدانید در این مملکت جدی گرفته نمیشود و توجهی به آن نیست و من مجبور شدم گاهی سراغ فیلمهای سینمایی و تلویزیونی و… بروم».
او ادامه داد: « از برخی کارهایی که تا به امروز انجام دادهام راضی هستم و این مستند یکی از آنها است. سینمای مستند همیشه برایم سینمای جذابی است. دو سه انگیزه اصلی برای کار کردن در این فیلم داشتم. یکی از آنها که برای خود من تعجب آور بود این بود که با توجه به اینکه مدتها در تلویزیون کار کردهام ناگهان متوجه شدیم صداوسیما دست بر روی داستانی گذاشته که قبلا به این شکل به این موضوع اجتماعی نپرداخته بودند و سالها به موضوع آسیبشناسیهای اجتماعی اعتنایی نمیشد. ولی تلویزیون جسورانه کاری را تصویب کرد که دور از ذهن به نظر میرسید. آنچه این کار را در ذهن من خیلی جدی و برجسته کرد و با آن ارتباط حسی گرفتم این بود که برای اولین بار میدیدم سرمایهای داده میشود برای راهکار جدی سایکوتراپی (نمایشدرمانی) و در آینده امید دارم این موضوع جدی گرفته شود».
اساسا برای من دنیای مانوس و مالوف و آنچه که به آن تعلق دارم دنیای فیلم مستند است. با مستند به سینما آمدم و رشد و زندگی کردم. جهان مستند همانطور که میدانید در این مملکت جدی گرفته نمیشود و توجهی به آن نیست و من مجبور شدم گاهی سراغ فیلمهای سینمایی و تلویزیونی و… بروم
این عکاس باسابقه ادامه داد: «موضوع «خط باریک قرمز» هم جذاب بود و هم اینکه محوریت فیلم، تم اجتماعی بسیار مهم و انسانی را مطرح میکرد و ساختار آن مستند گونه بود. از قبل خیالمان راحت بود که به قصد مالی و فروش قرار نیست این کار به سرانجام برسد و نگاهی خالی از هر گونه نگاه سوداگرانه به کار در طول فیلمبرداری در جریان بود. با وجود اینکه تصور میشود هنر در این روزها شمع کمفروغی شده است میتواند با کارهایی از این دست کارهای بزرگی را انجام بدهد. این فیلم نشان داد که هنر در بدترین زمانها و مکانها نجاتبخش است. چند ماه کار کردن در کانون اصلاح و تربیت با بچههایی که همانند بچههای خود من بودند و سن پایینی داشتند و داستان فیلم مسئلهای عمومی را در بر میگیرد برایم مغتنم بود. علیرغم دشواریهایی که برای ساخت این فیلم کشیده شد، با همراهی برخی دوستان بسیار عزیز و محترم، توانستند در عرض چند ماه تاثیراتی را ایجاد کنند که زندگی گروهی از بچههای پشت میلههای زندان به طور کلی عوض شود. از نزدیک شاهد بودم این نوجوانان در طول کار آنچنان تغییر کردند که ناگهان از آدمهای منزوی و به اصطلاح مجرم تبدیل به انسانهای آزاد و اجتماعی و درستکاری شدند».
او افزود: «تیمی که همراهی میکردند تیمی فوقالعاده همدل بودند و با عشق و علاقه کار میکردند و خوشبختانه نتیجه کار رضایتبخش و مایه سربلندی تمام عوامل است. خبرهای آزادی از زندان و نجات از اعدام این نوجوانان که در رسانهها هم بازتاب داشت، بسیار امید بخش است و خوشحالم که هنر توانسته در این آشوبی که همه ما را احاطه کرده بخشی هرچند کوچک از این جهان را روشن کند و نگاه و زندگی آدمهایی را عوض کند. انسانیت و نگاه انسانی زنده است و هنوز هم میتوان به روی خوش زندگی امیدوار ماند و آن را دید و لمس کرد. با علاقه در این فیلم کار کردم و از نتیجه آن بسیار خشنودم».
پورصمدی درباره تعامل با کارگردان «خط باریک قرمز» توضیح داد: «در سینمای مستند، فیلمبردار نقش جدیای دارد و این مهم انکار نشدنی است. مخصوصا در شرایطی که کار دشوار است و اوضاع خیلی تحت کنترل نیست، فیلمبردار باید با تمام دانش و تجربه و هوش خود بتواند لحظاتی را شکار کند. در فیلم «هیس، دخترها فریاد نمیزنند» با پوران درخشنده تجربه کار در فضای زندان را به شکلی دیگر داشتم. کارگردان «خط باریک قرمز» هم پیش از این فیلم،تجربه کار در فضای زندان را داشته است و خودش هم دریافتی واقعبینانه از شرایط زندان داشت. همین تجربهها باعث شد تعامل بسیار خوبی داشته باشیم و مشغلهای ذهنی و دلی برایمان شد که مطمئنا خاطرات تلخ و شیرین کار در ذهنمان پاک شدنی نیست. با این فیلم، فیلمساز کار خودش را به درستی انجام داده و توانسته سوال مهمی را در ارتباط با بزه و جرم و نگاه ما به مجرم برانگیزد. امید دارم کسانی که مسئولیتی در زمینه آسیبهای اجتماعی دارند این فیلم را ببینند و سوالهایی در ذهنشان ایجاد شود و به راهحلهای آن فکر و عمل کنند. کار کردن در این فیلم و اتمسفر آن تجربهای جذاب، سخت (به لحاظ روانی تاثیرات عجیبی در ذهنم گذاشت) و فراموشنشدنی برایم بود».
شکلگیری گروه هنروتجربه بدون هیچ تعارفی به معجزه شباهت داشت. اگر هنروتجربه نبود در این سالها نبود، اینهمه تلاشی که در عرصه فیلمهای مستند انجام شده و میشود برای همیشه فراموش میشد و عده زیادی متوجه آن نمیشدند
پورصمدی درباره فضای فیلمبرداری توضیح داد: «در فضای مستند سالها فعالیت داشتهام. فضای مستند یعنی کار با حداقل ابزار، نور، گروه و حداقل بودجه. تمام اینها در کیفیت کار تاثیر گذار است اما تمام تلاشمان را کردیم با وجود همه کاستیهایی که داشتیم بتوانیم کار را به بهترین شکل به پایان برسانیم. با دو دوربین فضا را پوشش دادیم و دوربین دوم که هدایت آن را حمید کیوانفر بر عهده داشت و بسیار به ما کمک کرد و فضای زندانی که کار میکردیم به نسبت فضای زندانهای دیگر اوضاع بهتری داشت. توماج دانشبهزادی و هنگامه قاضیانی و فرهاد اصلانی و دوستان دیگری که در این فیلم نقش داشتند بدون هیچگونه چشمداشتی و با نهایت کوشش و عشق کار کردند».
پورصمدی ضمن اشاره به اهمیت بالای اکران مستندها، تشکیل موسسه سینمایی هنروتجربه را را نجاتبخش سینمای هنری دانست و بیان کرد: « طبیعی است فیلمهای مستند مخاطب خاص خودش را دارد و در آمدزایی آنچنانی ندارد اما با تمام اینها نمیتوان از اهمیت مستند غافل شد. قبل از تشکیل هنروتجربه تقریبا هیچگونه امکانی برای نمایش مستندهای مهم و فاخر نداشتیم و مخاطبان این سینما تشنه اکران این فیلمها بودند. اینکه گروهی با عزم و جدیت، موسسه سینمایی هنروتجربه را با این ساختار شکل دادند و اکران فیلمهای مستند را به شکل مستمر اکران کردند بسیار تجربه محترم و اتفاق هنری مهمی است. شکلگیری گروه هنروتجربه بدون هیچ تعارفی به معجزه شباهت داشت. اگر هنروتجربه نبود در این سالها نبود، اینهمه تلاشی که در عرصه فیلمهای مستند انجام شده و میشود برای همیشه فراموش میشد و عده زیادی متوجه آن نمیشدند. صداوسیما جسته گریخته و هرازگاهی در انبوه مستندهای معمولی که نشان میدهد توجهی هم به مستندهای جدی میکند که آنها هم بیشتر مستندهای سفری و خاصی است. اکران هنروتجربه در این شرایط امکان تنفس خیلی خوبی برای مستند است و به دور از هر تعارفی جای ستایش دارد. هر اتفاقی هرچند اندک در این حوزه مثبت است و باید از آن تقدیر کرد. به نوبه خودم عمیقا از تمامی دستاندرکاران گروه هنروتجربه ممنون هستم و امید دارم سالها با قدرت بیشتری فعالیت خود را گستردهتر کنند».