
اسپایک لی از «گروه پنج بلادز» می گوید:
همه استودیوها فیلمنامه را رد کردند / به «اینک آخرالزمانِ» کوپولا ادای دین کردیم
هنروتجربه– مریم شاهپوری: اسپایک لی سال پرباری را پشت سر گذاشت، با دو فیلم کوتاه و دو فیلم بلند؛ یکی مستند بسیار تحسینشدهای با عنوان «یوتوپیای آمریکایی» / American Utopia و دیگری همین «گروه پنج بلادز» / Da 5 Bloods که پس از سالها با حمایت نتفلیکس ساخته شد؛ حالا سال پربار او در فصل جوایز میتواند با حضور چشمگیر دو فیلم بلند مستقلش و موفقیتهای متعدد کامل شود. «گروه پنج بلادز» درباره گروهی از سربازان کهنهکار آمریکایی-آفریقایی است که به ویتنام برمیگردند تا بقایای رهبر جوخه شکستخوردهشان را بازگردانند، و همین طور گنجینهای که در طول جنگ در جنگل خاک کردهاند. فیلم که در زمان رفتوبرگشت میکند، به پیوند برادری این سربازان سابق میپردازد که روزی دور هم جمع شدند و البته زخمهایی که همچنان میتوانند آنها را از هم جدا کنند.
قبلاً هم با نتفلیکس در ساخت دو فصل از سریال «باید آن را داشته باشد» / She’s Gotta Have It همکاری کرده بودید؛ اما همکاری با آنها در یک پروژه سینمایی چهگونه بود؟
یک گذار آرام و بیدردسر بود. نتفلیکس فوقالعاده است.
فکر میکنید این فیلم را میتوانستید در نظام استودیویی هم بسازید؟
خب، همه استودیوها آن را رد کردند.
برای رسیدن به حسوحال برهه تاریخی و نوع داستان فیلمتان از اثر سینمایی خاصی الهام گرفتید؟
نه، اما دو ادای دین به فیلم «اینک آخرالزمان» / Apocalypse Now اثر فرانسیس فورد کوپولا داریم.
میدانم مدتی بود که میخواستید این فیلم را بسازید. روایت این داستان درباره سربازان سیاهپوستی که با «پیتیاسدی» یا «اختلال استرسی پس از آسیب روانی» دستوپنجه نرم میکنند، چهقدر برای شما مهم بود؟
خب، در اصل من فیلمنامه اصلی را ننوشتم ولی زمانی که این فرصت به دست آمد، این شانس را پیدا کردم که داستان سربازان کهنهکار جنگ ویتنام آمریکایی-آفریقایی را به تصویر بکشم که دوباره به ویتنام برمیگردند.
فکر میکنم از سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ این فیلمنامه دست به دست میشد. میتوانید درباره تغییرهای فیلمنامه و هر چیزی صحبت کنید که آن را برای ساخت یک فیلم بلند مناسب کرد؟
داستان ابتدا درباره سربازان کهنهکار سیاهپوست نبود. ترانهها و آلبوم ماروین گی هم به آن افزوده شد؛ و من کار خودم را کردم؛ اما دوست دارم به دنی بیلسن و پل دیمئو اشاره کنم که فیلمنامه را نوشتند. من و کوین ویلموت فیلمنامه را از ابتدا تا انتها بازنویسی کردیم ولی در وهله اول اصلاً به همچین سوژهای فکر نکرده بودیم. فیلمنامه فوقالعادهای بود.
فکر میکنم استفاده از ترانه «چه خبره» / What’s Going On در فیلم خیلی مهم است، بهخصوص برای هدفی که آلبوم در زمان انتشارش داشت. از چه مرحلهای تصمیم گرفتید از موسیقی ماروین گی استفاده کنید؟
از همان اول میدانستم که باید از موسیقی او بهره ببرم. قبل از هر چیز فکر میکنم یکی از بهترین آلبومهای تاریخ موسیقی است. در ضمن، برادر بزرگتر گی، فرانکی، سه بار عازم ویتنام شد و از آنجا برای ماروین نامه مینوشت. بنابراین او روایتهای دستاولی را از برادرش دریافت میکرد. البته که او شاهد بازگشت سایر برادران سیاهپوستش از ویتنام بود که همه بههمریخته و آسیبدیده بودند و به مواد مخدر و غیره و غیره روی میآوردند. واقعاً فکر میکنم نامههای برادرش الهامبخش او شدند تا با موسیقی و ترانه حرفهایش را بزند و اعتراض کند.
اجرای کدام صحنهها یا لحظههای فیلم دشوارتر بود؟
فصل نبرد ابتدای فیلم. البته هیچ چیزی در این فیلم راحت نبود. باید در جنگلی کار میکردیم که هوایش بهشدت گرم بود. اتفاقهای فیلم در یک استودیوی هالیوودی رخ نمیدهند. درست وسط جنگل بودیم و میدانستیم که کار راحتی نخواهیم داشت؛ اما همه بازیگران و عوامل آماده این چالش بودیم.
فیلمبرداری فصل نبرد ابتدایی واقعاً هم دشوار به نظر میرسد. برای همین بود که پرسیدم برای کسب آمادگی بیشتر فیلم(های) خاصی را بررسی و مطالعه کردید.
ما فیلمبردار درجهیکی داشتیم: تام سیگِل؛ و بجز اینکه صحنههایی را به صورت استوریبرد آماده کرده بودیم، مشاوران نظامی فوقالعادهای هم داشتیم. یکی از آنها که در ویتنام هم شرکت داشت، عضو «نیروی دلتا» بود. پس خیلی خوب میدانستیم که باید چه کنیم.
در خصوص هسته احساسی فیلم باید بگویم بهتر از این نمیتوانستید دو بازیگر را انتخاب کنید. دلروی لیندو و جاناتان میجِرز در نقشهای پدر و پسر. دلروی که پیش از این هم با شما زیاد کار کرده، یکی از بهترین بازیهای سینماییاش را عرضه کرده است. میتوانید کمی درباره شخصیت و رویکرد او برای ایفای آن صحبت کنید؟
خب، در خصوص رویکرد دلروی باید از خودش سؤال کنید. من در کار بازیگران و روالشان دخالت نمیکنم. بارها با او کار کردم و میدانم بازیگر فوقالعادهای است و امیدوارم این فیلم واقعاً آن طور که شایستهاش است وی را در کانون توجه قرار بدهد. او سالهاست کار میکند ولی قدرش را آن طور که باید ندانستهاند. البته قصد ندارم دلروی را از سایر بازیگران جدا کنم چون همه گروه کارش را خوب انجام داد؛ و چون کسی بعد از کار به خانه نمیرفت و تمام وقت در جنگل با هم بودیم، همان اتفاق ویژه افتاد و صمیمیت خاصی ایجاد شد که نتیجهاش در فیلم هم مشهود است.
شما در روزگار کرونا چه میکنید؟ سینما میروید؟ چون در بعضی مناطق سالنها بازگشایی شدهاند.
تا وقتی شرایط خیلی بهتر نشود پا به هیچ سالن سینمایی نمیگذارم. البته این تصمیم من است. ابتدا فکر میکردم تا ماههای آخر سال ۲۰۲۰ یا همین ژانویه ۲۰۲۱ بشود ولی حالا باید کمی بیشتر صبر کنم. تقریباً هر شب پیشنهادهایی در صفحهام برای مخاطبان دارم. خودم در این ایام خیلی فیلم دیدم و موسیقی گوش کردم. هر روز دوچرخهسواری هم میکنم؛ و البته که هر شبکهای را تماشا کنم، «فاکس» نمیبینم (میخندد). و در آخر و مهمتر از همه، با خانوادهام زمان بیشتری را سپری میکنم.
- منبع: کامپلکس