
هنروتجربه-کامبیز حضرتی: فیلم کوتاه از تنوع زیادی برخوردار است و چون سینمای حرفهای محسوب میشود میتواند به انواع مختلف فیلم مانند مستند، داستانی و انیمیشن تقسیم شود، منتها با محدویت زمانی و مقتصات فیلم کوتاه. در سیوهفتمین جشنواره فیلم کوتاه تهران مجموعهای از تولیدات داستانی و غیرداستانی در بخشهای ملی و بینالملل حضور دارند. در اینجا به ارزیابی و بررسی مختصر چند فیلم داستانی و انیمیشن جشنواره میپردازیم.
شرم، نمایش و اشباح
«خرچنگ» ساخته شیوا صادق اسدی یک انیشمین بدون دیالوگ است که از موسیقی کلاسیک اروپایی در لحظات مختلف فیلم بهره میبرد. حذف کلام از این انیمیشن کیفیت بصری بسیار خوب با رنگ و لعاب درخشان به صحنههای فیلم داده است تا داستان کاراکتر اصلی فیلم که یک کودک خجالتی و منزوی است را روایت کند.
«خرچنگ» فیلمی کاراکترمحور و در ستایش نمایش است که به ذهنیت کاراکتر اصلی آن نفوذ میکند تا از طریق ماجراجویی ذهنی او رابطه با نمایش، مدرسه و شرم را به تصویر بکشد. کاراکتر اصلی این فیلم قرار است در تئاتر مدرسه نقش خرچنگ را بازی کند. همین موضوع باعث میشود تا ذهنیت او با نمایش آمیخته شود و همه چیز را به شکل خرچنگ ببیند. در طول فیلم این خرچنگپنداری در جهان فرمی اثر وارد میشود تا ذهنیت کاراکتر، اتفاقات مدرسه و نمایش در فضای واقعگرایانه فیلم بدود و از طریق این رفت و آمد در دنیای ذهنی و جهان نمایش شکل روایی فیلم را تثبیت کند.
حرکاتهای مواج و سیال دوربین به رفتوآمدها در فضای ذهنی و عینی شکل خیرهکنندهای میبخشد و چون زمینه رنگ آبی و دریا (زیستگاه خرچنگ) همواره در فیلم حضور دارد میتواند یادآور تابلوی ونگوگ باشد.
اساسا دنیای نمایش مخصوصا در لژهای باشکوه غربی محیطی امن و آرام نیست. اگر فیلمی چون «شبح اپرا» را به خاطر بیاریم و سویههای منفی و اتفاقات مخوفی که در صحنه نمایش حادث میشود را مرور کنیم میبینیم که سالن نمایش محیطی ساده نیست و آبستن هزاران اتفاق مختلف و تلخ است. در پشت صحنه اتفاقات ناگواری در جریان است، تماشاچیان شروری به دنبال حادثهآفرینی هستند و اعیان لژنشین با دوربینهایی که پیش چشم دارند توطئه و تهدیدی را برای برخی دیگر در ذهن خود میبافند. دنیای نمایش کودک انیمیشن «خرچنگ» نیز دنیایی ساده نیست و با اتفاقات تلخ، اشباح، اسکلتها و نقابها آمیخته است که هرکدام کابوسی را دامن میزنند و خرچنگ با آن حضور قاطع خود در نقطه کانونی تصاویر متعدد قرار دارد و ذهنیت کودک را میآشوبد و معذب میکند.
بلیت بیاعتبار
تمام شرایط برای یک روز باشکوه برای یک خانواده چهارنفره سوری (پدر، مادر، دختر و پسر) آماده است تا به دل راه بزنند و به شهربازی بروند و ساعتی را به نشاط بگذرانند. اتفاق اول زمانی رخ میدهد که پسر کوچک و آبروریز خانواده دستشویی دارد. آنها در رستورانی در کانادا نشستهاند و زبان انگلیسی بلد نیستند و تنها دختر ده ساله خانواده -که وظیفه ترجمه را برعهده دارد- باید کارها را رفع و رجوع کند اما او دغدغهای جز سفارش دادن یک بشقاب غذای خوب ندارد و حواسش مدام به میز روبهرویی است که مرد جوانی درحال خواستگاری کردن از یک دختر است.
پس از خوردن غذا آنها به دنبال ظرفی هستند که باقیمانده غذاها را به خانه ببرند تا مادر خانواده فردا از وظیفه آشپزی راحت باشد اما در همان لحظه متوجه میشوند که بلیتی که برای چهار نفر به آنها داده شده است شامل رستوران نمیشود و فقط مخصوص پارکبازی و فودکورت است. به ناگهان و در این لحظه تمام آرزوها فرو میریزد.
موقعیت داستانی «بلیطهایی به بهشت » یک برش درست از زندگی واقعی یک خانواده متوسط است که با فضا و عناصر فیلم کوتاه مطابقت کاملی دارد.
پویا بادکوبه با فیلم کوتاه «بلیطهایی به بهشت » فضای روایی درستی را انتخاب کرده است و از عناصر مختلف مانند خانواده، ماشین، جاده، موسیقی، رستوران و تفریح به خوبی بهره گرفته است تا فضای بصری و روایی دلنشینی بسازد که اتفاقا غافلگیرانه است و میتواند در یک آن تمام شادیها و بهانههای ساده خوشبختی را بیاعتبار کند. با این اتفاق است که یک شادی خانوادگی و غذا سفارش دادن که کاری معمولی است دچار پیچیدگیهای عجیبی میشود که میتواند از جاهای دیگری سردربیاورد و پای سویه تراژیک زندگی را به سادهترین موضوعات باز کند.
رفتن به پیشواز مرگ
«سفرکاری» ساخته وون گیو لی کارگردان کرهای است که در بخش بینالملل جشنواره فیلم کوتاه تهران حضور دارد. فیلم داستان سه نفر(دو مرد و یک زن) را روایت میکند که قرار است به نقطهای دور دست بروند و خودشان را از شر مصیبتهای زندگی از قبیل بدهکاری و نداشتن توان پرداخت وام، تحقیر و نادیدهانگاری دیگران خلاص کنند و به مرگ پناه ببرند.
این سفر و به پیشواز مرگ رفتن سه کاراکتر اصلی فیلم یک سفر تماشایی است که لحظات خوبی را در پلانهای فیلم به تصویر کشیده است. همانطور که مرگ سفر از جهانی به جهان دیگر است خلاصی این سه کاراکتر هم در گروه سفر به نقطهای است که بتوانند خود را با گاز خفه کنند. در فیلم کوتاه «سفرکاری» ما با مفهوم سفر به طور مضاعف مواجه هستیم. از یک طرف فیلم در گونه سینمایی جادهای ساخته شده است و از طرف دیگر انگیزه این سفر به قصد سفر کردن به جهان دیگر است.
در این سفر گروهی که به قصد به پیشواز مرگ رفتن انجام میشود اتفاق اصلی از بین رفتن و فنا نیست بلکه بزنگاه غافلگیری در نقطهای قرار دارد که یکی از شخصیتهای مرد فیلم از مردن و خودکشی جا میزند و با رفتار تهدیدگر همراهانش بهویژه مرد دیگر فیلم مواجه میشود.
پس از آن مرگ، با گاز و خودکشی گروهی در ماشین اتفاق میافتد. پلیس و نیروهای امدادی رسیدهاند اما آن مرد ترسو و برگشته از مرگ را میبینیم که به درختی تناور تکیه داده و از چنگال مرگ گریخته است.
در نمای پایانی فیلم او را میبینیم که سوار بر ماشین درحال بازگشتن از مسیر رفته است تا رفته رفته در پیچ و خم جاده جنگلی به زندگی برگردد. همان زندگیای که توام با تحقیر و نادیدهانگاری دیگران است.