
هنروتجربه-سعیدحضرتی: امیر اصانلو در مستند «پیرمرد و خواننده»، راویِ زندگیِ پیرمردی از اهالی حلب به نام ابوعمر و رفیقش ابورامی است که سعی دارد زندگی خود را بعد از شش سال جنگ، در میان خرابهها بسازد. در بیشتر آثار اصانلو توجه به پارادوکسها و تضادها پررنگ است. در «حلب سکوتِ جنگ» سکوتِ شهرِ جنگزده را به تصویر میکشید و در «پیرمرد و خواننده» امید به زندگی پیرمرد و یأس و سرخوردگی جوان. در گفتوگویی که با او داشتیم، از «پیرمرد و خواننده» و شرایط فیلمسازی در حلب و کارهای آیندهاش پرسیدهایم که در ادامه میخوانید.«پیرمرد و خواننده» به همراه دو مستند«سایههای روشن» و «شبیهسازی آقای زرد» در مجموعه «سه اپیزود از حلب» در سینماهای هنروتجربه در حال اکران هستند.
امیر اصانلو درباره انتخاب سوژه پیرمرد و خواننده و در کنار هم قرار گرفتن آنها به سایت هنروتجربه گفت: «از پیرمرد این فیلم تنها عکسی دیده بودم و چهار، پنج روز گوشه به گوشه دنبال او بودم چون آدرس و پلاکی در حلب وجود ندارد. این پیرمرد را به عنوان کلکسیونر ماشین میشناختم و امید او در شرایط جنگزده و بدون کوچکترین امکاناتی برایم جالب بود. در فیلم هم میبینیم که حتی خانه این پیرمرد پنجره و در درستی هم ندارد و غذای مناسبی برای خوردن وجود ندارد، اما همچنان حس امید را در درون خود زنده نگه داشته است. نگاه این پیرمرد که تسلیم شرایط جنگ و ویرانی نشده و میخواهد با تمام سختیها و تلخیها کار کند برایم جالب بود».
باید در آن محیطها کار کرد تا بتوان درک درستی از سختیهای کار داشت. شرایط تلخی حکمفرما بود و مرگ آشنایان را به چشم میدیدی اما از طرف دیگر با وجود انسانهایی که دنیا را حتی در آن موقعیت جور دیگری میدیدند و به دنبال زندگی و امید بودند، زیبایی خاص خود را داشت
کارگردان «عامهپسند» ادامه داد: «وقتی پیرمرد را دیدم متوجه شدم این آدم بیشتر از آن تصویر قبلی، انسانی با دنیای و فلسفه و دیدگاه متفاوتی است و جالبتر این بود که جوانی (کاراکتر خواننده) را کنار او به عنوان دوست و هممحلهای دیدم که از هر لحاظ با او متفاوت بود. از قبل تصمیمی برای حضور ابورامی (خواننده جوان) در فیلم نداشتم و وقتی این دو را کنار هم دیدم، به نظرم رسید کنتراست عجیبی آن هم در فضای غریب و آخرالزمانی آن محیط، میتوانند ایجاد بکنند و برایم جالب و دیدنی بود و شخصیت خواننده را کنار کاراکتر اصلی در فیلم قرار دادم و او را حذف نکردم. صفتها و نگاه آنها به زندگی کاملا برعکس خودشان بود به این معنی که آن که جوان بود (خواننده) بدون روحیه و انگیزهای برای زندگی کردن بود و پیرمرد با وجود سن بالا و از بین رفتن شغل که انتظار داریم عبوس و بدون امید باشد، برای احیای دوباره شغل از دست رفته خود تلاش زیادی میکرد و با انگیزه بود».
این فیلمساز درباره شرایط فیلمبرداری در حلب توضیح داد: «فیلمسازی در آن شرایط بسیار سخت است، برای من هم بیشتر سخت بود به این علت که هیچگونه آشنایی با سلاح و شرایط ویژه موقعیت جنگی نداشتم. باید در آن محیطها کار کرد تا بتوان درک درستی از سختیهای کار داشت. شرایط تلخی حکمفرما بود و مرگ آشنایان را به چشم میدیدی اما از طرف دیگر با وجود انسانهایی که دنیا را حتی در آن موقعیت جور دیگری میدیدند و به دنبال زندگی و امید بودند، زیبایی خاص خود را داشت. سیستم اسکان و برق درستی نداشتیم و در مجموع شرایط مناسبی برای فیلمبرداری نبود. با حداقل امکانات و شرایط نامناسب آنجا کنار آمدم و به نظر خودم تا حدی هم توانستم موفق عمل کنم و فیلمی بسازم که از آن راضی هستم».
کارگردان «ماندنیها» درباره تصویربردار این مستند و مدت زمان آن عنوان کرد: «ضیا حاتمی، تصویربردار «پیرمرد و خواننده» چند مزیت داشت که در این فیلم بسیار کمککننده بود. اول آنکه حاتمی، عرب زبان است و به عنوان مترجم هم یاریرسان بود. مزیت دیگر او این است که به شدت هنرمند و همراه است. در آن شرایط کافی است این همراهی وجود نداشته باشد و ترس و خستگی غلبه کند و به کار آسیب برسد. اما ضیا حاتمی همراه بود و حضورش مفید بود و به من، فیلم و فضای کار کمک زیادی کرد. گروه ما دو نفره بود و عوامل دیگری نداشتیم و از کار کردن با او خوشحال هستم. تقریبا یک ماه هم صرف فیلمبرداری شد. تصویربرداری در خانه پیرمرد، در حدود هشت روز طول کشید و فضاهای شهری هم داشتیم که در سفرهای مختلفی فیلمبرداری کردیم».
او درباره همکاری با تهیهکننده این مستند گفت: «هر دو مستند «حلب، سکوت جنگ» و «پیرمرد و خواننده» طرح و ایده خودم بود و پیگیر ساخت آنها بودم که در هر دو فیلم، مهدی مطهر مرا یاری کرد. مطهر به عنوان تهیهکننده برای رفتن به سوریه و ساپورتهای پستپروداکشن و کار در آنجا کمک کننده بود. به هر حال فیلمسازی همکاری تیمی است که در صورت همراهی و حمایت، خروجی خوبی خواهد داشت که در هر دو مستند برای من اتفاق افتاد».
اصانلو درباره بازخوردهای مخاطبین توضیح داد: «همین که در ابتدای صحبت شما گفتید تضاد پیرمرد و خواننده در فیلم جالب است و مورد توجه شما بوده، به این معنی است که کار خودم را به درستی انجام دادهام. پیرمرد آنقدر شخصیت قوی، جذاب و تاثیر گذار و واقعی دارد، که از بودن با او در حین فیلمبرداری، لذت میبردیم. در حقیقت در حلب، شرایطی نبود که او بخواهد فیلم بازی کند و فقط شعار بدهد. هر کسی فیلم را ببیند این حس خوب را از او میگیرد و فیلم را دوست دارد. عادتم این است که با کارکترهای فیلمهایم دوست میشوم. با ابوعمر(پیرمرد) هم دوست شدم و برای من همانند پدربزرگ جدید است و هنوز هم با او در ارتباط هستم. طی تماسهایی که با او داشتم، خوشبختانه در کار خودش موفقیتهایی داشته و به اوج شغل خود در قبل از جنگ برگشته است».
بهترین کارکرد هنروتجربه این است که مخاطبین فیلمهای مستند، فیلم کوتاه و… را در سینما و با آرامش ببیند و نکته جذاب هنروتجربه برای من همین مسئله است. قطعا ما چشمداشت مالی نداریم و هنروتجربه برای انتقال فضای ذهنی و تجربه فیلمساز به مخاطب است و به نظرم در این مورد مهم، هنروتجربه بسیار موفق عمل کرده است
او همچنین بیان کرد: «فکر نمیکنم دوباره برگردم و بخواهم فیلمی در حلب و آن شرایط بسازم، آن هم به این دلیل که حرف و قصه جدیدتری ندارم. الگوی زندگی پیرمرد به نظرم الگوی درستی است و آن هم این است که همیشه باید رو به جلو رفت. شرایط خودمان در ایران هم شرایط خیلی خوبی نیست و اگر قرار است سوژهای انتخاب شود و قصهای گفته شود ، ایران مناسب است و اولویت دارد».
کارگردان «تئوری زباله» درباره اکران مستند در گروه هنروتجربه و تاثیر آن بر مخاطبین، عنوان کرد: «قطعا اکران در گروه هنروتجربه، اکرانهایی نیست که فیلمساز و تهیهکننده توقع بازگشت مالی داشته باشد. بهترین کارکرد هنروتجربه این است که مخاطبین فیلمهای مستند، فیلم کوتاه و… را در سینما و با آرامش ببیند و نکته جذاب هنروتجربه برای من همین مسئله است. قطعا ما چشمداشت مالی نداریم و هنروتجربه برای انتقال فضای ذهنی و تجربه فیلمساز به مخاطب است و به نظرم در این مورد مهم، هنروتجربه بسیار موفق عمل کرده است. امیدوارم با پشت سر گذاشتن این روزها و بازگشت به روال طبیعی، ارتباط تماشاگران جدی هنروتجربه بیشتر و بهتر از قبل شکل بگیرد».
این مستندساز در پایان درباره فعالیتهای دیگر خود و مدت زمان پژوهش برای ساخت مستند، گفت: «پروژهای راجع به کولیهای دروازه غار در تهران داشتم (که مراحل تحقیقی آن حدود هفت ماه طول کشید) و به دلیل شیوع کرونا کاملا متوقف شد و متاسفانه یکی از سوژههای فیلم فوت شد و دیگری هم به دلیل ابتلا به این بیماری، حال بدی دارد. در حال حاضر هم مشغول پژوهش چند کار هستم که هر کدام قطعی بشود و شرایط مناسبی باشد شروع به ساخت خواهم کرد. عادت دارم زمان زیادی صرف تحقیق و پژوهش کنم و تا جایی ادامه میدهم که به طرح و ایده مدنظرم برسم و فیلم روی کاغذ شکل بگیرد. بعد از آن شروع به فیلمبرداری میکنم و این پروسه تحقیق ممکن است ماهها طول بکشد. مرحله تحقیق برایم بسیار مهم است و معتقدم نقشه فیلم در مرحله پژوهش کشیده و تمام میشود و بعد از آن ساخت فیلم بر اساس آن نقشه انجام میشود».