
مروری بر مستندهای جشنواره سیونهم فیلم فجر
از روایت تاریخی یک کودتا تا رویاهای نوجوانی
هنروتجربه: «کودتای ۵۳» به کارگردانی تقی امیرانی، «ایساتیس» ساخته علیرضا دهقان، «خانه» به کارگردانی افسانه سالاری، «هجده هزارپا» به کارگردانی مهدی شامحمدی و «رویاهای خالکوبی شده» ساخته مهدی گنجی فیلمهای نامزد شده سیونهمین جشنواره فیلم فجر هستند که در ادامه مروری بر این فیلمها داشتهایم.
«کودتای ۵۳»:یک روایت جذاب و جدید از تاریخ
۶۷ سال از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و کودتای نظامی علیه دولت وقت ایران، سرنگونی آن، دستگیری دکتر محمد مصدق و چندی بعد تبعید او به احمدآباد میگذرد و با اینحال تا چندی پیش، با دلایل گوناگون روایت سینمایی اثر قابل اعتنایی در دسترس مخاطبان ایرانی نبوده است. تقی امیرانی فیلمسازایرانی ساکن بریتانیا، اما بعد از نزدیک به ده سال پژوهش و جستوجو و تلاش برای تهیه سرمایه، با ساخت مستندی به نام «کودتای ۵۳» به فیلم مهم و تاثیرگذاری رسیده است.تقی امیرانی، پل زنتس، امیر امیرانی و احمد کیارستمی تهیه کنندگی مستند «کودتای ۵۳» را بر عهده دارند.
امیرانی پس از بررسی منابع مختلف و جستوجوی فراوان در اسناد و تصاویر و گفتوگوهای پخش نشده آرشیوی، به نقش برجسته یک مامور سازمان ام.آی.۶ میرسد و از منظر او کودتا را روایت میکند. «کودتای ۵۳» تحسین فیلمسازانی همچون فرانسیس فورد کاپولا، ورنر هرتسوگ، جرج لوکاس و ارول موریس را در پی داشته است. الیور استون این فیلم را «اثری یگانه و هوشمندانه در استفاده از تصاویر آرشیوی» دانسته و نویسندگانی چون جان لوکاره و آریل دورفمن آن را ستودهاند.
کارگردان برای راضی کردن افراد به جهت شرکت در فیلم، استفاده از منابع آرشیوی، پیدا کردن عکس، مقاله و کلنجار رفتن برای ساختار آن زمان زیادی صرف کرده و درباره نوع کار و ایده آن میگوید: « وقتی ۱۱ سال پیش ایده فیلم شکل گرفت، قرار نبود کار به شکل مستند باشد بلکه قرار بود این کار به عنوان اولین فیلم داستانی من ساخته شود. وقتی شخصیتهای اصلی فیلم را دیدم و با آنها از نزدیک صحبت کردم با خود گفتم مگر دیوانهای؟ وقتی این افراد وجود دارند و خودشان داستان را با جزئیات تعریف میکنند چرا مستند نسازی؟ به علاوه حضور من و والتر مرچ (تدوینگر برجسته آمریکایی و برنده سه جایزه اسکار) در فیلم ایده او بود».
مستند «کودتای ۵۳» محصول مشترک ایران، انگلیس و آمریکاست و تاکنون جوایز بینالمللی زیادی را به دست آورده است. این مستند در بخش نمایش ویژه چهاردهمین جشنواره بینالمللی سینماحقیقت حضور داشت و در آیین اختتامیه این جشنواره جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را از آن خود کرد. دو فیلم «خطوط قرمز و مهلت» و «ما بسیاریم» از دیگر ساختههای امیرانی است.
«ایساتیس»:آب، باد، خاک و آتش
«ایساتیس» نام قدیم شهر یزد و همچنین نام جدیدترین ساخته علیرضا دهقان است. «ایساتیس» بر خلاف ساختههای پیشین دهقان، از رویکرد مسئلهمحور فاصله میگیرد. او در این فیلم نماهای دلنشین و قاب بندیهای چشمنواز را جایگزین لحن تند و گزنده میکند. این مستند بلند با گفتار متنی شاعرانه، روایتی از عناصر چهارگانه حیات ارائه میدهد؛ آب، باد، خاک و آتش .در برخی دقایق این فیلم گریزی میزند به دنیای ماشینی و کندوکاو بیحد و مرز انسان در منابع طبیعی.
دهقان در گفتوگویی درباره تولید این فیلم گفتهاست.:«به خاطر زمان و روایتی که در فیلم داشتم، دوست داشتم یزد را بدون عناصر و زوائدی که امروز هارمونی شهر را به هم ریخته به مخاطب نشان دهم؛ بخشی از این روند به تولید بر می گشت که در این مسیر دو گروه دستیاران و صحنه کمک کردند. به عنوان مثال ما لوکیشین های زیادی برای کار داشتیم و چندین جلسه با مهدی آزادی فیلمبردار ایساتیس، لوکیشن ها را قبل از فیلمبرداری در سفر های مختلف دیدیم و سنجیدیم؛ ساعت های نوری خوب را درآوردیم و همین سبب شد که زمان های فیلمبرداری و حتی لنزها و نوع دوربین را با برنامه ریزی سر صحنه ببریم. این برنامه ریزی و کارها و همراهی گروه صحنه ، سبب شد تصاویر آن طور که شما میگویید زیبا از آب درآید. البته چند پلان که در فیلمبرداری امکان حذف آنها نبود در جلوههای بصری اصلاح شدند».
ابوالحسن تهامینژاد، نصرالله مدقالچی، زهره شکوفنده و مریم شیرزاد گویندگان این مستند سینمایی هستند.
دعلیرضا دهقان ساخت ۱۶ فیلم کوتاه داستانی و مستند و مجموعه تلویزیونی را در کارنامه دارد. او در چند سال اخیر با فیلمهای مستند «بی گدار» و «اوسیا» جوایز متعدد داخلی و خارجی را کسب کرده است.
«هجده هزارپا»:میخواهم زنده بمانم
مستند «هجده هزارپا» به کارگردانی مهدی شامحمدی، درباره ماجرای محاصره دو شهر شیعهنشین فوعه و کفریا است که این دو شهر پنج سال در محاصره داعش و جبههالنصره بودند و از طریق هواپیماهای بارریز، به مردمان شهر آذوقه رسانده میشد. نام فیلم اشاره به ارتفاعی است که هواپیماها در آن پرواز میکردند و امکان پایینتر آمدن آنها نبوده است. «هجده هزارپا»، ماجرای محاصره را از زبان کسی تعریف میکند که خود و خانوادهاش از روز اول محاصره در شهر بودهاند و تمام حوادث گذشته را از نزدیک دیده و لمس کردهاند. بیننده همراه با شنیدن داستان خانواده احمد، داستان شهر را هم میشنود.
در این مستند، تصاویر آرشیوی و اختصاصی از دو طرف نزاع بهره بردهشده، چه تصاویری که احمد از اوضاع و احوال خانه و شهرش ضبط کرده و چه تصاویری که توسط افراد مسلح گرفته و منتشر شده است. بسیاری از صحنههای فیلم را همین تصاویر آرشیوی، تشکیل دادهاند و نمایش این تصاویر کمتر دیده شده، پتانسیل خوبی برای بیان حقیقت ماجرا دارد.
شامحمدی در گفتوگویی درباره مشکلات و خطراتی که در این فیلم از سرگذراندهاند،عنوان کردهاست:«وقتی شما وارد منطقه خطر میشوید باید منتظر همه چیز باشید. ما نیز این خطرات را پشت سر گذاشتیم، اما مشکل اصلی ما در ارتفاع بود، چرا که باید فشار ارتفاع را تحمل میکردیم. وقتی در هواپیمای مسافربری قرار دارید فشار داخل کابین و بیرون کاملا متفاوت است و اگر ناگهانی درهای هواپیما باز شوند علاوه بر این که مویرگهای سر بهسرعت براثر این فشار از بین میرود، باد همه چیز را با خود میبرد و از همه بدتر این است که اکسیژنی وجود ندارد که بتوانید نفس بکشید. حالا فکر کنید که این شرایط به شکل عمدی آن هم در ارتفاع هجده هزار پایی رخ میدهد. برای انجام این کار معمولا مهندس پرواز فشار داخل و بیرون کابین را طی یک پروتکل زمانی ۲۰ دقیقهای به هم نزدیک میکند و در عین حال که اکسیژن وجود دارد درهای هواپیما باز میشود و باید در دمای منهای سی درجه کار امدادرسانی را انجام داد. پرسنل پرواز به دلیل تمرینهایی که دارند، عمدتاً برای حضور در این شرایط آمادگی دارند، اما ما این تمرینات را نداشتیم. گلولهها و شلیکهایی را که به سمت هواپیما انجام میشد میدیدیم و باید این فشار جو را تحمل میکردیم. لباس فشار به دلیل تحریمها وجود نداشت و همه این عوامل شرایط کار را سخت میکرد. من به خاطر ساخت این فیلم و تحمل این شرایط در یکی از این پروازها به این دلیل که فشار هوا در کمتر از پنج دقیقه تغییر کرد، بخش اعظمی از شنوایی گوش چپم را از دست دادم».
مهدی شامحمدی بیش از یک دهه است که به شکل حرفهای به تهیهکنندگی و کارگردانی فیلم مستند مشغول است. مستندهای «عملیات غیرممکن»، «قصههای انقلاب» ، «فصل هرس»، «مدار هفت درجه»، «قصه یک مرد»، «جای خالی یک مرد»، «جای خالی یک عکس»، «ها سوخته» از ساختههای او و «خانهای برای تو» و «آشیانه عقاب» به تهیهکنندگی او ساخته شدهاند.
«خانه»:ما نیز مردمی هستیم
مستند خانه به کارگردانی افسانه سالاری روایت زندگی خانوادهای افغانستانی در ایران است. محوریت داستان پسر جوان خانواده (محمدتقی) است که میخواهد ایران را ترک کند و برای زندگی به افغانستان برود. بیشتر زمان فیلم در خانه این خانواده میگذرد.
این فیلم حاصل سه سال همراهی فیلمساز با تقی و خانوادهاش است که ۳۳ سال بعد از مهاجرت پدر و مادر با فرزندی ۱ ساله، همچنان درگیر مشکلات قانونیدغدعه و هویتی برای کار و زندگی هستند.سالاری در گفتوگویی در مورد چگونگی همراهی با این خانواده توضیح دادهاست:«رازی که در نزدیکی شخصیتها در برابر دوربین در فیلم مستند وجود دارد، توانایی ایجاد یک رابطه عمیق برپایه احترام و اعتماد، بین کارگردان و شخصیتهای حاضر در فیلم است. شخصیتها بازیگر نیستند، و قرار نیست بازی کنند، آنها باید شما را در فضای خصوصیشان بپذیرند. من با خانواده صفری نزدیک به سه سال ارتباط داشتم. همچنین صحبت کردن از تجربههای خودم به عنوان مهاجر، رابطهای متفاوت بر پایه تعامل را شکل داد، و صرفا من در نقش گیرنده نبودم».
افسانه سالاری فیلمسازی است که تحصیلات خود را در کشور فرانسه گذرانده است. او کارشناسی ارشد کارگردانی خلاق از دانشگاه پاریس هشت و کارشناسی ارشد کارگردانی مستند از مدرسه فیلمسازی داکنومدز را دارد. او در دوره دو ساله مستندسازی داکنومدز، در کشورهای فرانسه، پرتغال، مجارستان و بلژیک فیلمهای مستند و تجربی «روسریهای رنگی» و «کنیزخانم» را کارگردانی کرد. سالاری با انتخاب زبانی متفاوت در ساخت فیلم مستند در سال ۹۳ دو فیلم «اتاق» و«قرار ملاقات» را در خارج از ایران ساخت.
«رویاهای خالکوبی شده»:اشکها و لبخندها
آرزوی فوتبالیست معروف شدن را تقریبا تمام پسربچههای ایرانی در سر داشتهاند. «رویاهای خالکوبی شده» به کارگردانی مهدی گنجی، داستان بچههایی است که عاشقانه فوتبال بازی میکنند و خانوادههایی که آنچه میخواستند باشند و آرزوها و موفقیتهای خودشان را در این بچهها جستوجو میکنند. مهدی گنجی در این مستند دوربین را به نقاط مختلفی از ایران میبرد و سعی در نشان دادن تلاش بچههای نقاط مختلف ایران دارد.
«رویاهای خالکوبی شده» با زمینهچینی مناسب و ایجاد فضایی پرشور، ریتم روایی مناسب و فضایی صمیمی، مجموعه متنوعی از آدمها را با آرزو و هدفی یکسان تصویر میکند .این مستند، تداعی کننده رویاهای کودکی بسیاری از بینندگان فیلم است که روزی دوست داشتند فوتبالیست معروفی شوند.
مهدی گنجی در گفتوگویی با سایت هنروتجربه درباره کارگردانی این مستند گفتهاست:«این فیلم از سوی تهیهکننده کار، به من پیشنهاد شد و در ابتدا قرار بود با مشارکت ایرانسل کمپ فوتبالی برگزار شود که از لیگ فوتبال اسپانیا به ایران بیایند و به بچهها آموزش بدهند و در نهایت ۱۷ نفر انتخاب شوند و به اسپانیا بروند و داستان را در اسپانیا دنبال کنیم. این لایه رویی داستان و اتفاق فوتبالی ماجرا بود. اما با توجه به این که بیشتر فیلمهایی با مضمون اجتماعی میسازم، سعی کردم طرز فکر خودم را با کمک تهیهکننده و سرمایهگذار، وارد روایت کنم و موضوع را بسط دادیم و فیلم را به یک اثر اجتماعی تبدیل کردیم. هدف من نزدیکی به شخصیتها و داستان زندگی و آمال و آرزوهای نوجوانان امروزی بود. فوتبال در این فیلم بهانهای است برای آشنایی با طرز فکر و آرزوهای نوجوانان امروز ایران و تبعات اجتماعی مترتب بر آن. هر فیلمی جدای از مضمون و بیس اصلی داستان خود (مثلا ورزش، محیط زیست و..)، باید ویژگیهای سینمایی خودش را هم در لایههای مختلف فیلم داشته باشد. در فیلم «رویاهای خالکوبی شده» رویکردی انسانمحور داشتم و نمیخواستم فیلمی صرفا ورزشی بسازم».
مهدی گنجی، دانشآموخته کارشناسی فیلمبرداری سینما است. پیش از این دو مستند «من میخوام شاه بشم»، «پازلیها» از او درگروه هنروتجربه اکران و مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته بودند.